جلسه چهارم از دور پانزدهم جلسات آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی دانیال اهواز با استادی دیده بان محترم مسافر احمد حکیمی، نگهبانی مسافر نوید و دبیری مسافر آرش با دستور جلسه از سایت کنگره 60 چگونه استفاده میکنم+مراسم بستن پیمان ایجنت» پنجشنبه 13 شهریور سال 1399 ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکرم که توفیقی داد تا امروز در خدمت شما دوستان باشم، امیدوارم که همه ما بتوانیم بهره لازم را از آموزشهای کنگره ببریم. به همه خدمتگزاران در این نمایندگی خدا قوت میگویم و امیدوارم که از جایگاه خدمتی که دارند استفاده لازم را ببرند چراکه ما در کنگره معتقدیم، هر کس در هر جایگاه خدمتی که هست آن جایگاه برایش درسی و آموزشی دارد، امیدوارم که هرکدام بتوانیم بهنوبه خود درسهای لازم را بگیریم. دستور جلسه مربوط به سایت است که البته من میخواهم بیشتر به جهت مسئولیتم راجع به مسائل شعبه و ارتباطاتی که وجود دارد صحبت کنم. در ابتدای سال هشتادویک بود که آقای مهندس تصمیم به راهاندازی سایت کنگره نمودند و با افرادی در این مورد مشورت کردند و بهطورجدی هم پیگیر بودند تا این کار را انجام دادند، چراکه معتقد بودند که سایت کنگره مثل یک کنگره کاملاً مجزا است که بهطور بینالمللی کار میکند و اطلاعات درست را به افراد مختلف میرساند. آقای مهندس از همان زمان بهاندازهای به این راه ایمان داشتند که میخواستند اطلاعات درست را به افرادی برسانند که به دنبال درمان هستند.
یکی از عواملی که انسان را به اهدافش میرساند راه درست است. تصویر استخوانها و رعدوبرق مثال افرادی است که میخواستند رها شوند اما راه درست را نمیدانستند. به همین جهت عملکرد افرادی که در قسمت سایت خدمت میکنند خیلی مثمر ثمر خواهد بود چون وقتی مثلاً من دل نوشتهای مینویسم نمیدانم که این دل نوشته را چه کسی میخواند، کجا میرود و به دست چه کسی میرسد. واقعاً اگر دو نفر بهواسطه خواندن این مطلب راه را پیدا کنند آیا اثرش به خود من برنمیگردد؟ پس من هم بهنوبه خود به عزیزانی که در قسمت سایت خدمت میکنند و اطلاعات را منتقل میکنند خدا قوت میگویم. من باید همیشه ذهنم را معطوف به این نکته کنم که اساساً در کجا قرار دارم و چهکاری قرار است انجام دهم. اگر به کنگره میآیم که درمان بشوم، آیا اصول این درمان را انجام میدهم؟ مثلاً بهموقع میآیم؟ سی دی مینویسم؟ مشارکت میکنم؟ آیا تغییرات لازم را در خودم ایجاد میکنم و خیلی موارد دیگر. اتفاقی که در کنگره میافتد فقط درمان نیست، بلکه فراتر از آن نجات افراد است. مثل کسی که دارد غرق میشود حتی اگر یک نقص یا بیماری در جسمش باشد دیگر به آن توجه نمیکند باید خودش را نجات دهد وگرنه غرق میشود و از بین میرود. کنگره افراد را از نابودی نجات میدهد. تمام تصاویر کتاب عبور از منطقه 60 زیر صفر بیان زندگی ما در موقعیتهای مختلف است من خودم بسیار از تصویر غسل در صحرا درس میگیرم، یا تصویری که دارد به صخرهها چنگ میزند که در حفرهها نیفتد من خودم در سفر اول در این حفرهها افتادم. چیزی که من را در سفر اول نجات داد این بود که به خودم گفتم اگر دانایی داشتی جایت اینجا نبود. پس حالا که چیزی نمیدانی و آمدهای که درمان شوی تسلیم باش، چون نمیدانستم که تغییر کردن در جهت مثبت چقدر لذتبخش است و چقدر به انسان انرژی و انگیزه میدهد. برای قدمهای بعدی که البته خیلی طول کشید تا تسلیم شدم؛ یادم هست که در اوایل سفر, از شنبه تا چهارشنبه روی برنامه بودم اما آخر هفته دوباره شروع به مصرف میکردم و خیلی هم در عذاب وجدان بودم تا اینکه به مهندس گفتم؛ ایشان گفتند مهم نیست تو فعلاً سر موقع بیا در جلسه حاضر باش آنهم درست میشود و از همان فردایش برنامهام درست شد. انسان در مسائل مختلفی مانند کار، خانواده و ... قرار میگیرد اما چون من متوجه شدم که کجا قرار دارم و باید چکار بکنم بااینکه خیلی ناملایمی در سفر اول داشتم و هیچ خوشحالی نداشتم توانستم راه را ادامه بدهم. از روزی که به کنگره آمدم یکتنه راه را رفتم و خودم را نجات دادم و همه ما باید خودمان را نجات بدهیم و اصلاح کنیم، چون در کنگره اعتقادداریم که اعتیاد با مرگ از بین نمیرود و در طول صدها هزار بار حیات با من هست، بنابراین باید خودم را نجات دهم. پس باید شاکر خداوند باشیم که این راه و امکانات را در اختیار ما گذاشت که رها بشویم. به ما راهنما داده، فضا و آموزش در اختیارمان گذاشته پس باید قدرش را بدانیم. در وادی یازدهم میگوید: جدال برای به دست آوردن بود، برای نگهداشتن چندان نیرویی به خرج نمیدادند ما در زندگی خیلی از این کارها میکنیم که مثلاً به هزار زحمت یک ماشین میخریم و بعد از یک ماه دیگر قدرش را نمیدانیم. مثلاً نظافت و تمیزی آن ماشین دیگر برایمان اهمیتی ندارد و یا مثلاً من امروز با خوشحالی و تشکر از مهندس, گل رهایی میگیرم اما روزبهروز بهجای اینکه قدر و عظمت کارم بیشتر شود، کمتر میشود.
اینها در اثر جهانبینی غلط است، عظمت رهایی یعنی باران رحمت خداوند که بهصورت آموزش، آقای مهندس، سی دی و همهچیزهایی است که به ما کمک میکند تا با تزکیه و پالایش خودمان را اصلاح کنیم. بنابراین باید قدر اینها را بدانیم و به یکدیگر احترام بگزاریم و سرمان به کار خودمان باشد. هر مشکلی برایتان پیش میآید نگزارید به درمانتان لطمه بزند فقط به فکر درمان باشید تا رها شوید و گشایشها برایتان اتفاق بیفتد. نیروهایی هستند که به ما در ادامه کمک میکنند. من تابهحال ندیدهام کسی درمان شود و در مسیر درستی قدم بردارد و گشایش در کارش به وجود نیامده باشد، یا مثلاً پسرفت داشته باشد. اما نکته پایانی اینکه ازنظر من درمان مواد بدونِ درمان سیگار یک نقص بسیار عظیمی دارد. اگر ما آقای مهندس را قلبی و با عملمان قبول داریم ایشان میگویند: اثر مصرف سیگار بر مخدرهای طبیعی بدن مثل اثر مصرف هرویین است. مگر ما به دنبال حال خوب نیستیم؟ سیستم میخواهد این حال خوب را به ما بدهد ما با مصرف سیگار آن را خراب میکنیم. اگر شب درست نمیخوابید، صبح خمار بیدار میشوید، این به خاطر سیگار است. چون ما شربت تریاک را میخوریم که سیستم را درست کند سیگار مداخله میکند و اجازه نمیدهد که سیستم بازسازی شود. من بهعنوان یک راهنما نسبت به رهجویی که به رهایی میرسد و موادش را درمان میکند اما هنوز سیگار مصرف میکند اصلاً حس خوشحالی ندارم برای اینکه میدانم ناقص است ولی کاری هم نمیتوانم بکنم چون من نباید تغییر کنم بلکه اوست که باید تغییر کند. علاوه بر این کسی که مواد مصرف میکند و سیگار هم میکشد خیلی طول عمرش فرق میکند باکسی که موادش را درمان کرده ولی هنوز سیگار مصرف میکند چون مصرف مواد به میزان زیادی اثر سیگار را خنثی میکند. امیدوارم آنهایی که هنوز درگیر این قضیه هستند خودشان را نجات دهند پس لژیون ویلیام وایت را بسیار جدی بگیرید، هیچ سختی هم ندارد فقط به این بستگی دارد که من از چه زاویهای به قضیه نگاه کنم شاید دو سه روز اول یک مقداری کلافگی داشته باشد که آنهم از بین میرود فقط باید خودتان بخواهید. ازنظر من خداوند فرمان هدایت را صادر کرد تا ما به این مکان بیاییم و رها شویم اما با تلاش خودمان هم با درمان مواد و هم با درمان سیگار و دوری از ضد ارزشها و تلاش کنیم که انشا الله یک اصلاح اساسی در خودمان به وجود بیاوریم. در پایان به آقای شارود تجدید دوره ایجنتی را تبریک میگویم. خدا را شکر دوره اول ایشان دوره خوبی بود. کار کنگره اصلاً شوخیبردار نیست و اگر کسی نمیتواند درست خدمتش را انجام بدهد موقعش که رسید جایش را عوض میکنیم. خوشبختانه شعبه خوبی دارید امیدوارم به همین روند کارتان را ادامه بدهید و بتوانید زمین هم تهیه کنید. شما شعبهای هستید که واقعاً همین الآن سه چهارتا ایجنت اینجا حضور دارند ولی نوبت باران محفوظ است. این نتیجه تغییر در اثر جهانبینی و کار خوب راهنماهاست. واقعاً شعبه خوب نتیجه کار راهنماهاست. به همه راهنماها در بخش مسافران و همسفران و همچنین راهنماهای تازه واردین خدا قوت میگویم. یکی از حساسترین جایگاهها در کنگره راهنماهای تازهواردین است و انگار که دارند جوش میدهند. یکچیزی را میگیرند با آن اطلاعاتی که دارند به یکجایی متصل میکنند. امیدوارم همه ما در هر جایگاهی که هستیم مثمر ثمر باشیم.
گوشههایی از اجرای مراسم بستن پیمان توسط دیده بان محترم
تهیه و تنظیم: وبلاگ نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
1709