English Version
English

دست‌های حمایتگر مرا یاری دادند

دست‌های حمایتگر مرا یاری دادند

سلام دوستان مهتاب هستم همسفر، نگهبان لژیون سردار:

من فرزند کنگره هستم و در کنگره دوباره متولد شدم. کنگره همچون مادری دلسوز مرا ذره ذره و قدم به قدم همراهی و حمایت کرد و چگونه زیستن را به من آموخت. دست‌هایی توانمند و حمایتگر مرا یاری دادند تا توانستم قامت راست کنم و روی پاهایم بایستم. به مفهوم واقعی کمک و یاری را از این سیستم آموختم. یاد گرفتم که من هم مسئولیتهایی دارم و همه‌چیز در هستی بده، بستانی دارد. باید یک چیزی بدهیم تا چیزی دریافت کنیم. در نوشتارهای کنگره صحبت از کمک است، کمک شخص رها شده به شخص در حال مصرف ...

ما انسان‌ها همه به کمک یکدیگر احتیاج داریم چون انسان موجودی است اجتماعی و تکامل در جمع به وجود می‌آید. ما بدون کمک همنوعانمان نمی‌توانیم به حیات خود ادامه دهیم. هر یک از ما این موضوع را نادیده بگیریم قطعاً دچار بیماری و مشکلات متعدد و نابودی می‌شویم.

کمک و یاری رساندن امواجی است درخشان بین مخلوقین که نتیجه آن شادی و شعف و اشتیاقی بی‌پایان است.

من آموختم دست‌هایی که کمک می‌کنند، مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند. انسان‌هایی که فقط گیرنده هستند و به فکر همنوع خود و هستی نیستند در انحراف کامل به سر می‌برند. در کنگره آموختیم: «در زمین زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند.» اگر بخواهیم از موجودات تک بعدی خارج شویم، باید دیگران و نیازهای آن‌ها را ببینیم و بدانیم که چگونه حمایت و کمک‌های کوچک ما می‌تواند انرژی و پتانسیل‌های مفیدی برای چرخه حیات ایجاد کند. گاهی گوش دادن به درد و دل مادربزرگی می‌تواند آرامش را مهمان دلش کند.

 

در کمک و یاری رساندن باید به خواست افراد توجه کنیم و دست‌هایی که به طرفمان دراز شده را به گرمی و با عشق بفشاریم.

جناب مهندس می‌فرمایند: از کنار دست‌فروش‌ها بی‌تفاوت عبور نکنیم، از آن‌ها خرید کنیم. هستی همه اطلاعاتش را در خود نگه می‌دارد و چیزی از بین نمی‌رود. من هم نیازمند به کمک دیگران هستم، زمانی دستی حمایتگر به طرفم می‌آید که قبلاً دستی را گرفته باشم. هیچ عملی بدون پاسخ نخواهد بود چه در مسائل مادی و چه در مسائل معنوی. این یک معادله است که یک سری دریافت داریم با یک سری پرداخت.

مثلاً در مسائل معنوی می‌گوییم این کار را انجام بدهید و یا انجام ندهید به بهشت می‌روید و بالعکس. باید به چیزی که می‌دهیم و چیزی که می‌گیریم ایمان داشته باشیم.

وقتی بدانیم همه نسبت به هم مسئولیتی داریم و حتی خدا هم نسبت به ما مسئولیت دارد و این مسئله را به‌خوبی حس کنیم، ذره ذره متوجه می‌شویم که حس اولین نیروی به کار گیری قوه عقل است، وقتی حس خوب کار کند و آرام باشد چه شادی و شعفی به انسان می‌دهد. متوجه می‌شویم کمک کردن خود از نشانه‌های به کار گیری عقل است که در ما حس دوست داشتن، حس عشق ورزیدن و حس یاری رساندن به انسان‌ها و یاری به‌کل هستی که عبد بودن انسان با اختیار کامل را در باشکوه‌ترین حالت به تصویر می‌کشد.

یاری و کمک به دیگران به هر نوع و به هراندازه‌ای که باشد بیشترین منفعت آن برای خودمان است و آن حال خوشی است که در ما به وجود می‌آید و باعث باز شدن گره‌ها و درمان زخم‌های صور پنهانمان می‌شود.

بخشیدن اشتباهات دیگران و به فکر انتقام نبودن کمکی است به خودمان که ما را از سرگردانی در جهان‌ها نجات می‌دهد و به آرامش می‌رساند.

کنگره به من آموخت، ذره‌ای از وجود خداوند هستم و باید آن‌چنان‌که شایسته این عنوان است بخشنده و مهربان باشم.

کمک‌رسان باشم، از کوچک‌ترین دستگیری‌ها تا بخشیدن از مال و حتی از جان تا بتوانم روحم را از چنگال نفس اماره رها کنم تا از ترس به شجاعت و از حقارت به سرافرازی و از نفرت به عشق سالم دست پیدا کنم.

به این باور رسیدم که برای آموزش، خدمت و کمک به همه هستی، قدم به جهان گذاشته‌ام و هر قدمی که برای یاری‌رساندن به همنوعانم برمی‌دارم از جهل و نادانی‌ام کاسته می‌شود و به صراط مستقیم هدایت می‌شوم.

کمک‌های مالی و دستگیری از همنوعانمان می‌تواند نقطه نقطه‌هایی باشد برای تبدیل شدن به خط و ریسمانی از نور، از زمین تا به آسمان.

درد همنوعانم درد من و شادی آن‌ها شادی من است، پس باید هم دریافت کنم و هم پرداخت تا به این واسطه هستی در چرخش باشد...

 

نویسنده: همسفر مهتاب

تهیه و تنظیم و ارسال مطلب: همسفر منصوره

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .