بیست و چهارمین لژیون مجازی ویلیام وایت با دستور جلسه وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من به استادی همسفر اعظم جلالی یک شنبه 26 مرداد ماه سال 1399 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان اعظم هستم مسافر سیگار. برای اینکه عزیزان حضور ذهن پیدا کنند فرازی از وادی دوازدهم را برایتان میگویم تا وارد وادی سیزدهم بشویم البته فرازی که برایتان میگویم بهعنوان شروعی است برای وادی سیزدهم امیدوارم این وادی را درک کنیم، قدرت مطلق قبل از سرپیچی کردن فرمان توسط اهریمن، فرمان داد تا ساکنین آسمانها جمع شوند. گردهمایی تشکیل شد و قدرت مطلق در این گردهمایی فرمودند من در جهان خاکی جانشینی برای خودم انتخاب کردم و آن جانشین آدم بود باقدرت ویژهای به نام اختیار که فقط به انسان این ویژگی را عطا کرده بودند، ساکنین اعتراض کردند! قدرت مطلق فرمودند شما نمیدانید آنچه را که من میدانم و هر آنچه را که نمیدانید از جانشین سؤال کنید چون قدرت مطلق به جانشین آموزش داده بودند همه میدانیم که جهان خاکی ما از امواج تشکیلشده و قسمتی از امواج با قدرت عشق قدرت مطلق به هم فشردهشده و جهان خاکی را به وجود آورده با کاشته شدن هسته اولیه جهان خاکی نیروهای تغییر و تبدیل هم بهصورت خودکار وارد عمل شدند هسته جهان خاکی مثل «کاشت گردو در خاک» در هستی کاشته شد در اینجا از معجزهای صحبت شد به نام «زمان» در طی زمان بود که امواج توانستند تغییر ماهیت بدهند و به جامدات یا گاز یا گیاهان و یا جانوران تبدیل شوند و باعث شدند که تمام موجودات هستی بتوانند در قالب جسمانی پا به عرصه بگذارند، برای رسیدن به آخر امر باید از مراحل تغییر و تبدیل عبور کنیم تا بتوانیم به مرحله نتیجه یا ترخیص برسیم اگر این مراحل طی نشود هستی بهصورت سکون درمیآید و بلافاصله متلاشی خواهد شد، نباید فراموش کنیم چه موقعی نیروهای تغییر و تبدیل آمدند چه موقعی از زمان صحبت شده، چه موقعی از اختیار صحبت شده، برای خود من خیلی جالب است! در وادی سیزدهم ساکنین از جانشین میپرسند شما از الکل و افکار مخرب و ضد ارزشها گفتید که انسانها مرتکب خواهند شد گوشهای از این ضد ارزشها را نشان دهید در آنجا جانشین دوتا انگشت خود را مثل v باز میکند و میگوید بنگرید!
که آسمان تیره وتار، غرش رعد امان انسانها را بریده است، گوش آسمان کر شده و صدای ضجه انسانها را نمیشنود، درهای آسمان بسته هستند و الهام نیروهای قدرت مطلق دچار مشکل است، شاگردان شیطان رقصکنان بسان کفتارها ولوله ایجاد کردهاند و به یکدیگر میگویند بنگرید فرزندان انسان را، ابرهای تیره ضد ارزشی، افکار مخرب و الکل با برخورد به انسانها صاعقههای وحشتناکی را تولید میکنند و انگار آتشی بینهایت سوزنده تولید میکنند وقتی فرازی از وادیها را مطالعه میکنم کمی احساساتی میشوم و میبینم که اینها داستان زندگی ما بوده در کنار مصرفکنندههای ما، پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است در این هنگام جرقهای در بیکران از فراز آسمان زده میشود، نیرومند و کوبنده، فضا و زمان و مکان را میشکافد و از تمام سدهایی که نیروهای ضد ارزشی ایجاد کردهاند عبور میکند و خودش را به قلب نقطهای سیاه و تاریک در عمق تاریکیها میسپارد و همینطور جرقهها یکی پس از دیگری اصابت میکند به نقطه سیاهی، نقطه سیاه با چرخشی از طرف تاریکیها به سمت جرقههای نور حرکت میکند از خواب گران بیدار میشود و آنجا است که قطرات اشک از چشمانش جاری میشود و زمزمه وار میگوید «خداوندا دریا و دشت و آسمان پوشیده از رقصندههای آسمانی است و روح ناآرام ما خواستار رهایی است، نه از خلاصی، بلکه دیدار معشوق است خداوندا تنها تو را میستاییم و تنها تو را ستایش میکنیم برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر» آیا این ما نیستیم؟ آیا این ما نیستیم که به کنگره آمدیم؟ پس شروع به حرکت میکند و سیاهیها را از خود دور میکند در این هنگام دفها بهآرامی شروع به نواختن میکنند نقطه سیاه که اکنون سفید و روشنشده رقصکنان شروع به چرخش میکند و رقصندههای آسمانی با او شروع به رقصیدن میکنند، قلم فرمان به نوشتن میگیرد و نقطه سفید روشن همراه با رقصندههای آسمانی در چرخش شعاع اضافه میکنند و آنچه دارند به نقطههای سیاه و تاریک پیرامون خود منتقل میکنند و آنها نیز سفید و روشن میشوند، آیا این ما نیستیم؟! آیا این گذشتگان ما، کسانی که قبل از ما در کنگره بودند، نیستند که بذر نیکو کاشتند برای ما، سپید جامگان؟! آیا ما در کنگره همین اتفاق را ندیدهایم؟ جملگی با جامگان سفید به سما ادامه میدهند تا از مرزهای زمین و آسمان بگذرند تا در مسیر خود از شرابی که نوشیدهاند به دیگران هم که در رنج دائم به سر میبرند بدهند تا شاید مرحمی باشند بر زخمهای آنها و آنها را از عقبههای سخت عبور دهند بههرحال بازی زندگی توسط معمار بزرگ اینگونه طراحیشده است چرا؟ چون به انسان اختیار داده شده تا انتخاب کند و بیاموزد وقتی هم آموخت از قوه به فعل دربیاورد که البته کار راحتی نیست، انسانهای ناپاک و ضعیف در جهان رو به کاهش میرود و گویی خود در عمق سیلابی که برای انسانهای پاک مهیا نمودهاند فرو خواهند رفت، این خود کنگره ۶۰ است که از این راه الگوبرداری کرده است، این تفکر کنگره است و ما در حال آموزش هستیم. مسیر ضد ارزشها خطوطی زشت و اضطراب آلودند حتی اگر این مسیر را با خطوطی از طلا ترسیم کنند، خیلی از ما از راههای اشتباه پول و ثروت جمع کردهایم، اما به چه قیمتی؟ آیا آسایش داریم و آیا شب راحت میخوابیم؟ خیر اینگونه نیست.
مشارکت مسافرین نیکوتین:
سمانه مسافر نیکوتین:
نکته مهمی که در وادی ۱۳ مطرحشده است احساس و تفکری است که از بین میرود، دورهای شروع میشود و به پایان میرسد هر پایانی به معنی شروعی دیگر است نباید دلتنگ پایانها باشیم باید آماده آغازی دیگر باشیم این امر کمکم در رهجو نهادینه میشود. دورهها تمام میشود و جای دیگری شروع میشود و بر عهده ما است که چگونه شروع شود باید آماده رویداد جدید در زندگی باشیم در مسئله اعتیاد ۱۴ وادی داریم که بعد از وادی ۱۳ به وادی عشق میرسیم خیلی جالب است که بعد از ترک آنهمه ضد ارزش میخواهیم عشق را تجربه کنیم خدا را شاکرم به دلیل سفری که انجام میدهم.
اکرم مسافر نیکوتین:
نکته مهم وادی ۱۳ رسیدن به تغییر، تبدیل و ترخیص است با آموزش گرفتن و حرکت در صراط مستقیم تغییر میکنیم و تبدیل میشویم و درنهایت ترخیص میشویم و به نقطهای میرسیم که ازآنجا انشعاب گرفتهایم. موضوع مهم وادی یوم الفصل است یعنی روز جدایی اگر فردی که مواد و الکل مصرف میکند اگر تغییر و تبدیل نشود در جهان دیگر نیز مشکل مواد و الکل را خواهد داشت. انشا الله همه عزیزان راه کنگره برایشان هموار شود.
زهرا مسافر نیکوتین:
زمانی که مدرسه میرفتیم معلم دیکته میگفت و در پایان جمله میگفت نقطه سر خط دقیقاً زندگی همین است عمر تمام میشود وزندگی جدیدی آغاز میشود وارد کنگره میشویم، یکسری مشکلات داریم ولی با فرمانبرداری از راهنما مشکلمان حل میشود؛ مخصوصاً اگر در سفر اول باشیم اگر نقطه سفید و خوبی میخواهیم باید تفکر درست داشته باشیم، زندگی جریان دارد و ادامه دادن آن بستگی به ما دارد.
عذرا مسافر نیکوتین:
وادی ۱۳ به من میگوید چیزی که تمام شود چیز جدیدی شروع میشود اگر پایانی نباشد آغازی نیست از پایانها ناراحت نشویم؛ نکته مهم در این آغاز و پایانها این است که اگر خوب تمام شود خوب شروع میشود اگر در صراط مستقیم باشیم و اگر سفر خوبی داشته باشیم پایان خوبی نیز خواهیم داشت. پایان سفر اول آغازی برای سفر دوم است آغازها و پایانهای زیادی داریم زیرا انسان در سکون نیست بلکه جاری است.
سوگل مسافر نیکوتین:
وادی ۱۳ پر از مطلب و مسائل آموزشی است بهطورکلی وادی ما را به ناامید نبودن دعوت میکند چون هر آغازی پایانی دارد هر کلامی که بگوییم خطی میسازیم این خط بر روی دیگران هم تأثیر میگذارد مسیری که میرویم باید در پرتو عشق، عقل و ایمان باشد، بر روی یک خط نباشیم وگرنه تبدیل به انسان تکبعدی میشویم همه اینها بستگی به خط خمر ما دارد که با مصرف مواد مخدر و افکار بد نابود میشود اگر درستکار کند به آرامش میرسیم.
فاطمه مسافر نیکوتین:
وادی ۱۳ بسیار آموزنده است و حال ما را نیز تعریف میکند حال من مسافر را تعریف میکند تا الآن هر چه بوده تمامشده است از این به بعد باید با عشق جلو برویم واقعا نمیتوانم حسم را بگویم تغییرات بسیاری درون من ایجادشده من تمام ضد ارزشها را شناختهام و از آنها دوری میکنم.
الهام مسافر نیکوتین:
اوایل وادی را خواندهام و برداشتی که دارم ازجمله پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است این بود که فکر میکردم با مرگ زندگی تمام میشود ولی این وادی به من آموخت فقط جسم من از بین میرود قسمتی از وادی راجع به عقل و عشق و ایمان گفته است که برای من بسیار جالب بود این ۳ مکمل هم هستند. هر ۳ باید باشند تا به آرامش برسیم عشق منظور عشق به فرد خاص نیست بلکه عشق به همهچیز است.
سپیده مسافر نیکوتین:
جمله پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است برداشت من از این جمله این است که هر صبحی که شروع میشود در آخر شب به پایان میرسد صبح بعدی آغازی جدید است و در آخر شب اعمال خودم را میسنجم اگر ضد ارزشی اتفاق افتاده است آن را درست کنم نباید خودمان را سرزنش کنیم باید بهطور مداوم درحرکت باشیم.
مریم مسافر نیکوتین:
پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است میتواند نمایانگر این باشد که در زندگی پایانهای زیادی داریم مثلاً خوشی بیشازحد پایانی دارد نباید وابسته به چیزی باشیم همهچیز پایانی دارد من حتی فکرش را نمیکردم که روزی با کنگره آشنا بشوم کنگره بود که باعث شد من از سیگار رها شوم و آغازی جدید داشته باشم امیدوارم در صراط مستقیم به راه خود ادامه دهم و از ضد ارزشها دوریکنم.
سمیه مسافر نیکوتین:
یوم الفصل به این معنا است که روز جدایی، یعنی مرحلهای به پایان رسیده و وارد مرحله بعدی شدن است، مهم این است در مرحلهای که قرار داریم آیا توانستیم به خواستهای که داشتیم و به خاطر آن طلب کرده بودیم که پا به حیات بگذاریم آیا رسیدهایم آیا آگاهی و اطلاعات و دانش کسب کردهایم؟ اگر توانستیم با رفتار کردار و عملکرد ضد ارزش خود روبرو شدهایم آیا توانستیم آن را حل کنیم، اگر آن را حل کرده باشیم و دانش و اطلاعات و آگاهیمان را تقویت کرده باشیم دیگر در بعد بعد با آن روبرو نخواهیم شد وگرنه اگر هنوز درجا میزنیم و نتوانستیم مشکلات و مسائل خود را حل کنیم و هنوز آگاهیمان را بالا نبردهایم، به معنی این است که باید بارها و بارها در همان نقطه حاضر شویم تا بتوانیم از آن نقطه عبور کنیم و دیگر نقطهای مهم از این وادی درباره اینکه اگر میخواهیم در زندگی از انسان یکبعدی وارد مرحلهای دوبعدی یا سهبعدی وارد بشویم، باید روی سه ضلع عقل، ایمان، عشق خوب و کامل بیندیشیم و کارکنیم و معنا و مفهوم آن را به دستی بفهمیم و درک کنیم باید به مرحلهای برسیم که بتوانیم تصمیمات زندگی و حیاتمان را از فرمان عقلمان بگیریم و اطلاع کنیم، باید به نقطهای از ایمان برسیم که بتوانیم به خداوند به تمام صلاح و نظر و حکمت او ایمان داشته باشیم، نهتنها به خداوند بلکه به خودمان به نیروهای درون خودمان، ایمان به حیات و زندگانی ایمان به تمام هستی و کائنات و بهاندازه مفهوم و معنای عشق را درک کنیم که بتوانیم هر کس هر چیز و همهچیز را همانگونه که هست دوست داشته باشیم و آن را بپذیریم و تنها عشق خالق به مخلوق نباشد بلکه عشق مخلوق به خالق و هم اینکه عشق مخلوق به خالق را درک کرده باشیم.
تهیه و تایپ: مسافرین نیکوتین خانمها سمانه، الهه و سمیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1370