دومین جلسه از دوره پنجم جلسات هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران نمایندگی خانمهای مسافر، با استادی جناب مهندس، دبیری خانم آرزو و با حضور خانم مونا ایجنت شعبه، یکشنبه پنجم مرداد ماه سال 1399 ساعت 10:30 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. ما در شرایط بحرانی قرار داریم و فعلاً همه ما باید دستبهعصا حرکت کنیم، یکی به نعل بزنیم و یکی به میخ. نمیتوانیم یک برنامه کلی بدهیم و مثلاً بگوییم کنگره تا یک ماه دیگر تعطیل است. هر روز که به کنگره میآییم، بر اساس اوضاع و شرایط مملکت برای همان روز تصمیمگیری میکنیم. باید کاری کنیم که رفتوآمدها حتیالامکان کم شود. نامههای بچهها را به کلینیکها نمیدهیم، چون میخواهیم بچهها سری به کنگره بزنند و ارتباطشان برقرار باشد. به همین دلیل در تمام شعب، مسئولیت شعبهها را به ایجنت و مرزبانها سپردهام تا در مورد شعبه خودشان تصمیمگیری کنند. ما هم اینجا بین خودمان تصمیمگیری میکنیم. فعلاً بچهها میتوانند به کنگره بیایند، ولی خودمان باید کاملاً رعایت کنیم. امروز سعی میکنیم کارها را تا ساعت 2 انجام دهیم و برویم. امیدوارم بتوانیم این مرحله را نیز بهخوبی طی کنیم، به کار خودمان ادامه دهیم و این داستان کرونا هرچه زودتر تمام شود، هرچند ظاهراً جا خوش کرده و به این زودیها نمیخواهد برود.
ما بهطور واقعی و علمی طریقه کنار آمدن و مبارزه با کرونا را یاد گرفتهایم و برایمان چندان مسئله مهمی نیست. بچههای کنگره ازنظر فیزیولوژی و سیستم ایمنی قوی هستند. چراکه ما از چند سال پیش کار کردن روی این مسائل، حتی اضافهوزن را شروع کرده بودیم. کسانی که وزن سنگینی دارند، در مقابل بیماریها از جمله ویروس کرونا ضعیفتر هستند، زیرا سیستم ایمنی بدنشان خوب کار نمیکند. چاقی عامل بسیاری از بیماریهای قلبی، دیابت و... است.
راجع به دانشگاه قشم، روز سهشنبه ساعت 11 صبح با آقای جاسبی و مسئولین دانشگاه خوارزمی قشم نشستی دارم تا ببینیم قضیه به کجا میرسد. انشا الله بتوانیم این حرکت را انجام بدهیم و به نتیجه لازم برسیم.
خانم مونا ایجنت شعبه:
خوشحالم که امروز هم گرد هم جمع شدهایم. هفته گذشته در جلسه روز چهارشنبه شاهد یک اتفاق بزرگ، میمون و خوشایند بودیم و جناب مهندس عنوان اولین پهلوان کنگره و به نظر من، پهلوان پهلوانان را دریافت کردند. این اتفاق خجسته را خدمت تمام اعضای کنگره شادباش میگویم. همه ما شاهد هستیم آقای مهندس سالهای زیادی است که بدون هیچ نام و عنوانی، چه ازلحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی، از خود گذشتگیهای فراوانی انجام دادند. میدانم اگر ایشان این موضوع را عنوان کردند، فقط به این دلیل است که در این مسیر الگو باشند و راه برای دیگران باز شود تا اگر ترس و دودلی دارند، کنار گذاشته و در این راه بزرگ قدم بگذارند.
امیدوارم همگی ما بتوانیم دستبهدست هم بدهیم و برای دستیابی کنگره به هدف غایی خود، حرکت کنیم. چنین منظری دور از دسترس و دور از دید نیست و به لطف خدا به آن نزدیک شدهایم. نَفَس آقای مهندس حق و قدمهایشان استوار و محکم است و مطمئن هستم کل سیستم کنگره 60 و همچنین گروه خانمهای مسافر، خیلی زود به اهداف موردنظر خواهند رسید. امروز میبینیم باوجود بیماری کرونا که تمام انسانها را دچار ترس و واهمه کرده و به انواع بیماریها و افسردگی مبتلا شدهاند، خدمتگزاران ما که نزدیک 50 نفر هستند، صف در صف، قوی و محکم حاضرشدهاند و هفتهبههفته به تعداد آنان در بخشهای مختلف افزوده میشود.
از جناب مهندس تشکر میکنم که به ما اجازه دادند در کنار همدیگر حضور داشته باشیم، خدمت کنیم و این اتصال و بند عشق بین ما خدمتگزاران و رهجوها برقرار باشد. در مورد جناب مهندس و این اتفاق بزرگ حرفهای زیادی میتوان زد. انشا الله خانمها هم بتوانند پهلوان بشوند و در این جریان نیز سهم خود را ادا کنند.
اما راجع به D.SAP تا یکی دو ماه پیش روزانه تعدادی D.SAP در اختیار نشریات قرار میگرفت که خیلی زود تمام میشد. ولی الان آقای غدیری روزانه تعداد محدودی D.SAP به من تحویل میدهند، چون واقعاً کم است. تولید جدید بیرون آمده، ولی به خاطر کرونا باید تا آخر سال این D.SAP را نگهداریم و آن را بهینه مصرف کنیم؛
بنابراین فقط به افرادی میدهیم که به کرونا مبتلا شدهاند یا بیماری و مشکلات خاصی دارند. من با کسانی که درخواست D.SAP دارند، صحبت کوتاهی انجام میدهم تا ببینم برای چه میخواهند. گاهی معلوم میشود شخص درخواستکننده هیچ مشکل خاصی ندارد، یا هنوز در خانه D.SAP دارد، ولی باز میخواهد بگیرد! من دو هفته است D.SAP نخوردهام، اندکی در خانه دارم که برای مسائل اضطراری نگهداشتهام. باتوجه به کمبودی که داریم، باید صرفهجویی کنیم. نیازی نیست هرروز D.SAP بخوریم، باید بهصورت قطرهچکانی استفاده کنیم تا در دسترس کسانی که نیاز دارند قرار بگیرند.
در ماه گذشته 18 تازهوارد داشتیم که از این تعداد، 12 نفر وارد لژیون و پروسه OT شدهاند. فکر میکنم این اتفاق خیلی خوبی است که باوجود محدودیتهایی که به خاطر کرونا داریم، بچهها اینقدر خوب جذب میشوند؛ و دلیل این اتفاق، همکاری همهجانبه بچههای تازه واردین و مرزبانان است.
نکتهای که بهتازگی با آن مواجه شدهایم، این است که میبینیم بسیاری از بچههای سفر دومی یا بچههایی که اواخر سفر اول هستند، شکمشان خوب کار نمیکند و یبوست دارند. زمانی که من سفر درمانی خود را شروع کردم، مشکلات گوارشی و زخم معده داشتم. آن زمان هنوز D.SAP تولید نشده بود، ولی با کمک راهحلهایی که راهنمایم ارائه دادند، این مشکلم نیز درمان شد. در حال حاضر به خاطر کمبود D.SAP باید از راهکارهای دیگر برای رفع مشکلات گوارشی استفاده کنیم.
جناب مهندس فرمودند:
همانطور که طی کردن سفر اول یک سال طول میکشد، مراحل تولید D.SAP نیز از شروع تا بهرهبرداری یک سال زمان نیاز دارد. مثل آب دریا نیست که بخواهیم آن را تصفیه کنیم یا از جایی استخراج نماییم! تیرماه امسال که محصول جدید میآید، باید تا تیرماه سال آینده آن را حفظ کنیم. در حال حاضر درخواست D.SAP بسیار بالاست و باید هر هفته در شعب فردوسی، یاس و تمام شعب تهران پخش شود.
فعلاً D.SAP را فقط برای درمان کرونا استفاده میکنیم. افراد مبتلا باید به همان ترتیب که گفتم، بخور خشک بدهند؛ چند عدد سنگ نانوایی سنگکی را بشویید، آنها را در ظرفی داغ کنید، دو قاشق آب و دو قاشق D.SAP را به میزان 50% ترکیب کنید و با یک قاشق کوچک ذرهذره روی سنگهای داغ بریزید و استنشاق کنید. کسانی که این مشکل را ندارند، نیازی نیست روزانه D.SAP مصرف کنند. برای یبوست و دیگر مسائل نیز باید روشهای دیگری به کار بگیرید. نمیتوانیم سهمیه D.SAP را بالا ببریم. اگر این کار را کنیم، دوماهه تمام میشود. همه ما باید حتیالامکان صرفهجویی کنیم و یکجوری بالانس را نگاه داریم که تا سال دیگر داشته باشیم.
زندگی آدمها از روال طبیعی خودش خارجشده است. زمانی که خداوند بشر را طراحی کرد، یک سری ویژگیها در نهاد او به ودیعه گذاشت که اگر از این ویژگیها استفاده نکند، مشکلاتی برایش ایجاد میشود. شما اگر یک پایتان را ببندید و مدتی با آن کار نکنید و حرکت نداشته باشد، بعد از شش ماه میبینید پایتان کاملاً لاغر شده و عضلاتتان خشک میشوند. یکی از نکات مهم برای کار کردن شکم، داشتن تحرک است. الان به خاطر کرونا همه در خانه نشستهاند و از جایشان تکان نمیخورند! تحرک باعث ایجاد حرکت دودی و حرکت موضعی روده میشود. اگر تحرک نداشته باشیم، هیچکدام از این حرکات انجام نمیگیرد و غذا بهخوبی هضم نمیشود. حتماً باید روزی سه یا چهار کیلومتر پیادهروی داشته باشید. ویلیام در نامه اخیرش نوشته بود؛ امروز 9500 نفر مبتلابه کرونا شدند! ولی او هرروز صبح پیادهروی خود را انجام میدهد.
از دیگر عواملی که باعث یبوست میشود، کمبود پتاسیم است. کسانی که سیگار یا مواد مخدر مصرف میکنند، پتاسیم بدنشان از بین میرود. در D.SAP مقدار زیادی پتاسیم وجود دارد که این کمبود را جبران میکند. ولی ما نباید همهچیز را با قرص و دارو حل کنیم. حتماً از سالاد و مواد ملین استفاده کنید و پیادهروی و تحرک داشته باشید.
اما در مورد صحبتی که روز چهارشنبه در گروه آقایان مسافر داشتم؛
آدمها واقعاً در خواب به سر میبرند. افراد زیادی دارای سرمایه و ثروت کلانی هستند، ولی نمیدانند باید با آن چهکار کنند و گرفتارشدهاند. آخر هفته گذشته به هیدج رفته بودم، کشاورزی میگفت؛ یکی از دوستان من که حدود 85 سال داشت و آدم فهمیدهای هم بود، تمام اموالش را بین فرزندانش تقسیم کرد و برای خودش هیچچیز نگذاشت! قرار شد هرماه نزد یکی از فرزندانش بماند. شش ماه به این شکل گذشت، ولی بعد از آن فرزندانش دیگر او را نپذیرفتند! ته باغ اتاقکی وجود داشت به نام سگدانی، گفتند ازاینپس بابا اینجا زندگی کند! و آن مرد زیرشاخه یک درخت خودش را حلقآویز کرد!
من نمیگویم به فرزندانتان چیزی ندهید، برای بچههایتان بگذارید، خیلی هم عالی، ولی چقدر؟! سرمایه آقای بیل گیتس بالای 100 میلیارد دلار بود و یک دختر داشت. دختری که 100 میلیارد پول داشته باشد، اصلاً نمیتواند زندگی کند! همه دنبال او هستند و ممکن است فجایع زیادی برایش پیش بیاید. آقای بیل گیتس تمام اموالش را به خیریههای مختلف بخشید و فقط یک خانه و یکمیلیون دلار برای دخترش گذاشت! دختر او اکنون هم درس میخواند و هم کار میکند. ما برای فرزندان بیظرفیتمان یک ثروت میلیاردی باقی میگذاریم. درنهایت بین خواهرها و برادرها درگیری و دعوا پیش میآید.
من تابهحال ندیدهام ارثی بین اعضای خانوادهای تقسیم شود و میان آنها مشاجره پیش نیاید! این بود که گفتم اگر سنتان بالا است و ثروتی دارید، تعادل را برقرار کنید و کاری برای خودتان انجام دهید. اگر تمام ثروتتان را به بچههایتان بدهید و خودتان هیچچیز نداشته باشید، بیرونتان میکنند! مقداری از مالتان را به آنها بدهید، مقداری را برای خودتان نگهدارید و بخشی را به کارهای خیریه اختصاص دهید. نمیگویم حتماً به کنگره 60 بدهید، به سرطانیها بدهید، به بچههای یتیم یا زندانیانی که به خاطر 4 یا 5 میلیون تومان گرفتار هستند. یکی از آقایان به خاطر 4 میلیون تومان، سه ماه زندان بود، با طرف مقابلش صحبت کردم، گفت من حاضرم 2 میلیون بگیرم و رضایت بدهم. گفتم بسیار خب، آن مبلغ را دادیم و او آزاد شد. خانه و باغ و املاک فراوان دارید، ولی یک قران به کسی نمیدهید! جان به عزرائیل نمیدهید!
زندگی آدمها دقیقاً مانند قماربازی است، دیدهاید در کنار میز پوکر بانک میزنند؟ یک نفر شروع میکند به بازی کردن، مقداری پول برنده میشود، دوباره همه پولها را میگذارد در بازی، دوباره میبرد و باز همه را میگذارد وسط، این کار را چند بار تکرار میکند و میبرد، ولی یکمرتبه همه را میبازد! آدمها همینطور هستند. پول درمیآوردند، زمین و ملک میخرند، ارزش ملکشان زیاد میشود، دوباره و دوباره میخرند و یکمرتبه میمیرند، یعنی میبازند! «آنچه هست، نیست میشود و آنچه نیست، باعث رنج افراد میشود». هرچه مالومنال داشت، یکمرتبه صفر میشود و در آن دنیا فقط رنج و درد برایش میماند.
به همین دلیل به بچههای کنگره گفتم کسانی که بالای 60 سال دارند، حواسشان را جمع کنند، کاری نکنند که بعد از مرگشان بین فرزندانشان اختلافی به وجود بیاید. اموالشان را تقسیم کنند، برای خودشان هم بگذارند و مقداری را به کارهای خیر و دیگران اختصاص دهند. شما برای این به دنیا نیامدهاید که فقط کار کنید و درنهایت برای فرزندانتان بگذارید که آنها بخورند، طلبکار هم باشند، سر قبرتان هم نیایند و فاتحهای برایتان نخوانند. سری به دادگاهها بزنید، تمام دعواها بر سر ارث و میراث است. شنیدهاید میگویند؛ «کار کردن خر و خوردن یابو»؟! دقیقاً همین است. برای بچههایتان بگذارید، ولی کاری نکنید که فاسد بشوند و از بین بروند.
تاکنون در کنگره کسی را ندیده بودم که پهلوان باشد و یک میلیارد یا 500 میلیون تومان پرداخت کند، خوشبختانه روز چهارشنبه که خودم اولین 500 میلیون تومان را پرداخت کردم، بلافاصله چند نفر از جاهای مختلف با من تماس گرفتند و برای این کار اعلام آمادگی کردند. برخی هم میخواهند اراضی بالای یک یا دو میلیارد به کنگره اهدا کنند. با این کارها پایههای مالی کنگره مستحکم میشود و برای بچهها و نوههای خودمان باقی خواهد ماند. میدانم شما خانمها دستتان خالی است، ولی اگر احیاناً مالی دارید، حواستان جمع باشد و سعی کنید درست از آن استفاده کنید.
در جستوجو هستیم تا ساختمانی برای گروه خانواده پیدا کنیم، انشا الله این کار هم انجام بشود، بعد از آن تمام هزینهها صرف ایجاد آکادمی خواهد شد.
خانم مینا مسئول فالوآپ:
همانطور که مستحضر هستید، فالوآپها باید در تاریخ دقیق خودش انجام شود. رهجویان سفر دومی، در 14 روزگی، 6 ماهگی و یکسالگی باید این فالوآپ ها را انجام بدهند. اشکالاتی در این کار وجود داشت. در جلسهای که با ایجنت محترم داشتیم، به نتایجی رسیدیم که خدمت شما عزیزان عرض میکنم.
ما یک فرم رهایی داریم که توسط راهنما و رهجو پر میشود، این فرم باید بدون غلط و خوانا باشد و بهجز چند جای خالی که مربوط به مسئول کلینیک و مسئول فالوآپ است، تمام جاخالیهایی که مربوط به راهنما و رهجو است، پر شود. عزیزان زمانی که میخواهند فرم رهایی خود را پر کنند، حتماً دو قطعه عکس پشتنویسی شده همراه داشته باشند، نام رهجو و نام راهنما. در ضمن آخرین نامه رهجو که مهر و امضای مسئول کلینیک بر آن خورده، باید ضمیمه فرم رهایی باشد. در غیر این صورت پرونده ما کامل نخواهد شد.
ممکن است مشکلی برای بچهها پیش بیاید و نتوانند در تاریخ تعیین شده انجاموظیفه کنند و فالوآپ خود را انجام دهند. در این صورت راهنما باید با خانم ایجنت صحبت کند و ما با نظر ایشان، تاریخ نامه را عوض میکنیم و نامه دیگری به رهجو میدهیم.
جناب مهندس فرمودند:
شرایط فعلی عادی نیست، ما در شرایط اضطراری قرار داریم، ولی در همین شرایط اضطراری اگر با جدیت عمل نکنیم، باید جمع کنیم و برویم دنبال کارمان و کنگره به تعطیلی کشیده میشود! شاگردان باید سر موعد مقرر فالوآپ خود را انجام بدهند. اینطور نیست که چون کلاسها تشکیل نمیشود، بگوییم اشکالی ندارد! من قبلاً این حرف را میزدم، ولی از حالا میگویم انجام ندادن فالوآپها اشکال دارد و رهجو باید سر موعد مقرر فالوآپ خود را انجام دهد. قضیه را جدی بگیرید. وگرنه ممکن است رهجو با خود فکر کند؛ به خاطر کرونا شاید بد نباشد دو ماه دیگر هم OT بخورم! و ذرهذره پایش میلغزد. اگر بچهها سر موعد برای فالوآپ مراجعه نکردند، آنها را توبیخ کنید. در تمام مسائل جدی باشید. کلاسها تعطیل است، ولی بقیه کارها، حضوروغیاب، صدور کارت، فالوآپ، کلینیکها و... همهچیز باید سر جای خودش باشد، باید این نظم را حفظ کنیم.
چند نکته وجود دارد که باعث بقای ماست. این داستان را بارها گفتهام، پادشاهی شهری را فتح کرد، غروب که شد، دید افرادی بر پشتبام میروند و داد میزنند. پرسید اینها چرا داد میزنند؟ گفتند اینها مسلمان هستند، دارند اذان میگویند تا نماز بخوانند. پادشاه گفت این اذان گفتن برای لشکر ما ضرری ندارد؟ گفتند خیر. پادشاه گفت پس بگذارید بگویند!
بهطورکلی ما با آن چیزی که به اجتماع ما آسیب برساند، مخالف هستیم. ما هیچگونه تعصب مذهبی نداریم، ولی برخی مسائل برای ما ایجاد مشکل میکند. رفتوآمد خانمهای مسافر باید با مقنعه باشد و این قانون برای مراجعه به کلینیک نیز باید رعایت شود. اگر میگوییم با مقنعه بیایید، منظور این نیست که در سالن با مقنعه باشید! در هنگام ورود و خروج باید مقنعه داشته باشید. اینطور هم نباشد که در خیابان یا در کوچه روسریتان را عوض کنید! مسئولین تازه واردین باید کاملاً بچهها را توجیه کنند، راهنماها نیز دائماً این مسئله را در لژیون تکرار نمایند. رهجو باید بداند این امر به خاطر لجاجت یا تعصب نیست، ما برای اینکه لشکر خود را حفظ کنیم و از ما ایرادی نگیرند، باید این مسائل را رعایت کنیم و در پوشش خود دقت لازم را داشته باشیم. تابهحال با کمک این قوانین خودمان را حفظ کردهایم، ازاینپس هم باید ادامه پیدا کند.
تمام پرسنلی که اینجا کار میکنند الگو هستند، چه خدمتگزاران و چه کمک راهنمایان. الگو باید بینقص باشد. چون سفر اولیها و تازه واردین به شما نگاه میکنند. اگر کمک راهنمایی این کار را انجام نمیدهد، مرزبانان به او تذکر بدهند که در صورت عدم توجه به تذکرات، لژیون او بسته خواهد شد. بقای ما به این قوانین بستگی دارد و باید این قوانین را رعایت کنیم. این نکات شاید خیلی جزئی و کوچک باشند، ولی همین نکات جزئی میتواند همهچیز را به تباهی بکشاند.
خانم مونا ایجنت:
اگر من در جایگاه ایجنت یا کمک راهنما، موقع خارج شدن از کنگره مقنعه خود را دربیاورم و شال سر کنم، رهجو به من نگاه میکند و میگوید؛ مرزبانان و مشاور تازه واردین یک حرفی به ما زدند، وقتی راهنمایم این کار را انجام میدهد، حتماً مشکلی نیست، اگر رعایت نکنم مسئلهای پیش نمیآید! سفر اولیها و تازه واردین به سفر دومیها و مقنعه سفیدها نگاه میکنند، رفتار آنها را زیر نظر دارند و از آنها الگو میگیرند. اگر در جمعی 4 نفر مقنعه سفید سرشان باشد، دو نفر مقنعه مشکی و بقیه شال، کسی که این جمع را میبیند، دچار دوگانگی میشود و میگوید؛ اینها تکلیفشان با خودشان معلوم نیست! هیچکدام از ما متعصب نیستیم، فقط برای حفظ و بقای خودمان این کار را انجام میدهیم. منظور این نیست که فقط اینجا و در سالن مقنعه سرمان باشد، باید در آمد ورفتهایمان و در هنگام ورود و خروج این مسئله را رعایت کنیم.
خانم فاطمه همسفر گزارش کوتاهی در مورد شعبه فردوسی داد:
دیروز در شعبه فردوسی آزمون آمادگی کمک راهنمایی برگزار شد. کارگاه آموزشی و تولد خانم فهیمه مرزبان شعبه فردوسی را نیز بهصورت مختصر و کوتاه برگزار کردیم و در لژیونها نشست کوتاهی با رهجویان داشتیم.
این هفته حدود 40 عدد D.SAP همراه برده بودیم که طبق دستور خانم مونا به کسانی دادیم که بیماری یا مشکل خاصی داشتند. به دلیل شیوع بیماری کرونا در شهر مشهد، درخواست D.SAP بسیار زیاد است. البته خدا را شکر بچههای کنگره با استفاده از D. SAP سیستم ایمنیشان بسیار بالا است و تأکید کردیم باید در استفاده از آن بسیار صرفهجویی کنند.
آقای محمد تمام برنامهریزیها را با دقت انجام میدهند و تمام قسمتها مجری دستورات هستند و در نهایت ما همه مجری برنامهریزیهای آقای مهندس هستیم که جای تشکر دارد و همینطور از خانم مونای عزیز سپاسگزارم که در هر زمانی با تدابیر خوبشان اقدامات لازم را انجام میدهند.
در پایان جناب مهندس فرمودند:
خانم نرگس طی 10 ماه گذشته روی برنامه کاهش وزن بودند و چون یک الگوی خوب برای شاگردان هستند، بهعنوان اولین راهنمای کاهش وزن خانمهای مسافر انتخاب شدند. البته فعلاً نمیتوانند لژیون تشکیل دهند، ولی میتوانند پنج شاگرد بگیرند، به آنها برنامه بدهند و سیدیهایی را که باید بنویسند، تعیین کنند. در برنامه کاهش وزن، باید طبق الگوی کنگره عمل کنیم، هیچ کار اضافهای لازم نیست. کسانی که راهنما میشوند، نباید از خودشان برنامه بدهند، مثلاً بگویند تو باید روزی 20 دقیقه بدوی، یا باید هرروز وزنه بزنی! همان برنامه سادهی خودمان کفایت میکند؛ محاسبه کالریها در ذهن و خوردن سالاد قبل از غذا.
نکته مهم اینکه غذا را سریع نخورید. اگر دقت کنید، میبینید کسانی که آرام غذا میخورند، چاق نیستند؛ زیرا شما وقتی غذایی را میخورید تا زمانی که پالس سیری به مغزتان برسد، نیم ساعت طول میکشد. ورزش هم باید خیلی سبک و معمولی باشد. اگر این روند را طی کنیم، میتوانیم بدون ناراحتی و حسرت و بدون اینکه هیچگونه فشاری را متحمل شویم، به وزن ایده آل خود برسیم.
خانم نرگس:
من از زمانی که وارد کنگره شدم، 42 کیلو وزن کم کردم. البته پیش از اینکه آقای مهندس راجع به کاهش وزن صحبت کنند، کارم را با ورزش شروع کرده بودم. از 10 سالگی میخواستم وزنم را کاهش دهم، ولی در این کار موفق نبودم. با ورود به کنگره توانستم وزنم را کنترل کنم و کاهش وزنم شروع شد. زمانی که آقای مهندس برنامه کاهش وزن را اعلام کردند، دوباره شروع کردم و تقریباً 12 کیلو وزن کم کردم. در این مسیر ورزش خیلی به من کمک کرد. در غذا خوردن نیز تمام نکات لازم را رعایت کردم، الان همهچیز میخورم، ولی به میزان کم. خصوصاً چیزهایی که میدانم برای بدنم مفید نیست.
خانم نیوشا:
من طی 9 ماه گذشته 12 کیلو کاهش وزن داشتم، ولی در کل از زمانی که وارد کنگره شدم، یعنی طی 18 ماه، 32 کیلو وزن کم کردم. غذایم را با روش DST کاهش دادم و تمام سیدیهای ساختمان جسم و اضافهوزن را کار کردم. اصلاً به خودم فشار نیاوردم و همهچیز میخوردم، ولی کالری مواد غذایی را محاسبه میکردم و دقت داشتم که چه میخورم. روزی 20 دقیقه هم پیادهروی داشتم، گاهی یک ایستگاه مترو زودتر پیاده میشدم و پیاده میآمدم. در این مدت ماهی 5/1 تا 2 کیلوگرم کاهش وزن داشتم.
خانم فرحناز:
من حدود 10 ماه است برنامهام را شروع کردهام و 12 کیلو و 800 گرم کاهش وزن داشتم.
خانم ستاره:
از مهرماه تاکنون، یعنی طی 10 ماه گذشته، 9 کیلو کاهش وزن داشتم. اتفاق خوبی که در خانواده ما افتاد این بود که ما بهسختی سالاد میخوردیم، اگر هم کسی سالاد میخورد، بعد از غذا بود. قبلاً برای سالاد از D.SAP استفاده میکردیم، ولی اکنون از سرکه بالزامیک یا لیموترش استفاده میکنیم و تمام اعضای خانواده عاشق آن سالاد شدهاند. صبحها یک ظرف سالاد درست میکنم، روی میز میگذارم و تا شب هر کس بخواهد از آن استفاده میکند. روند لاغریام اوایل خیلی سخت بود، ولی بهمرورزمان جواب داد و به نتیجه رسیدم.
گردآوری و تایپ: مسافر خاطره
عکس: خانم فائزه، کمک راهنما
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2164