روز شنبه مورخ 7 تیر ماه 1399 کارگاه آموزشی نمایندگی خانمهای مسافر شعبه فردوسی مشهد، با استادی آقای محمد، نگهبانی مسافر اکرم و دبیری مسافر رویا، با دستور جلسه "حرمت کنگره 60" رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.
خانم مریم؛
شما با عبور از یخبندان، قویترین بند خود را از اهریمن جدا نمودید، و پاداش آن، عشق و محبتی است که در وجود شماست.
خانم مریم- مدت تخریب: 23 سال- آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیره و داروهای مخدر- روش درمان: DST، داروی درمان: OT- مدت سفر: 14 ماه- راهنما: خانم پروانه- مدت رهایی: پنج سال
خلاصه سخنان استاد:
جلسه امروز شامل دو بخش است؛ در ابتدا در مورد دستور جلسه هفتگی؛ "حرمت کنگره 60" صحبت میکنیم، و در ادامه تولد پنج سال رهایی خانم مریم را در کنار هم برگزار خواهیم نمود.
کلمه "حرمت" از حرم، حریم و احترام گرفته میشود. به طور مثال، یک راننده نباید از حریم جاده تجاوز نماید و موظف است حریم آن را حفظ کند تا خودش و دیگران از خطر در امان بمانند. در اطراف استخرها یا کنار سدها نیز حریمی مشخص میکنند که افراد نباید از آن مرز فراتر بروند.
در کنگره 60 نیز حرمتها باید رعایت شود، به همین منظور در طول جلسات، نوشتار حرمت کنگره دو بار توسط نگهبان جلسه قرائت میشود. وظیفهی من مسافر این است که بندبند این قوانین را کنم، و در حفظ و قوی شدن شعبه خود کوشا باشم. امیدوارم همگی در این راستا قدم برداریم و اجرای قوانین را جدی بگیریم.
وضع قوانین و تأکید بر رعایت حرمتهای کنگره 60 بیدلیل نبوده است، درمان در کنگره به صورت گروهی انجام میشود، همه ما در کنار یکدیگر به دریافت آموزش میپردازیم و یاد میگیریم که چگونه اعتیاد خود را درمان نماییم.
اگر خارج از کنگره با هم روابطی برقرار کنیم، رابطه دوستانه، خانوادگی، مالی و .. و حریم و حرمتها را رعایت نکنیم، در کنگره تخریب ایجاد خواهیم کرد، و این مکان دیگر مأمنی برای آموزش نخواهد بود. اگر بین راهنما و رهجو رابطه مالی برقرار شود، آموزشپذیری رهجو از بین خواهد رفت و دیگر از راهنمای خود فرمانبرداری نخواهد کرد، و حرمت بین آنها از بین میرود. اگر راهنما برای رهجو کار پیدا کند، یا بین هم لژیونیها روابطی از این قبیل برقرار گردد، به فضای آموزشی و درمانی خلل وارد شده و رابطه استادی و شاگردی خدشهدار خواهد گشت.
اما در مورد خانم مریم:
خانم مریم، از ابتدای استارت شعبه خانمهای مسافر مشهد همیشه همراه من بودند، زودتر از همه در شعبه حضور داشتند و پابهپای من خدمت میکردند. ایشان علاقه شدیدی به کنگره دارند، از ابتدا تشنه خدمت بودند و همچنان شیفته این کار هستند. در گذشته نیز همیشه به عنوان بزرگتر به ما خدمت میکردند و زحمت پخت و تهیه غذا را برعهده داشتند، و در انجام این کار بسیار مهارت دارند. در ایام ماه مبارک رمضان هم پیشقدم بودند و با جانودل به خدمت میپرداختند. در حال حاضر خدمت ایشان به گونه دیگری است و در جهت خودسازی و کمک به کنگره میباشد. خانم مریم برای رسیدن به هدفشان که کمک راهنمایی بود بسیار تلاش کردند و درنهایت به آن رسیدند، و در حال حاضر کمک راهنما هستند. به ایشان تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت و حال خوش دارم.
خلاصه سخنان خانم مریم:
خدا را شکر میکنم. از آقای مهندس عزیز، از تمام خدمتگزاران و کمک راهنمایان محترم تشکر میکنم، خصوصاً از آقای محمد عزیز ممنونم که به کنگره آمدند و باعث شدند راه برای ما نیز باز شود. ما در شهر کوچکی زندگی میکردیم و شناخت زیادی از کنگره نداشتیم. آقا محمد بعد از پیداکردن کنگره، به ما پیشنهاد دادند به کنگره بیاییم. در ابتدا مقاومت میکردیم، زیرا مصرف مواد را دوست داشتیم. ولی بعد از رهایی و دیدن حال خوش آقا محمد، اذن ورود برای من و خواهرانم صادر شد و به کنگره آمدیم. از ایشان بسیار تشکر میکنم که در طول سفر مانند کوه پشتمان بودند و حمایتمان کردند تا به رهایی برسیم.
از آقای مهندس سپاسگزارم که اجازه فعالیت شعبه خانمهای مسافر را در مشهد صادر کردند، و ما را لایق خدمتکردن دانستند. از خواهرانم خانم ناهید و خانم فاطمه تشکر میکنم.
آرزو میکنم به زودی قسمت همه شما عزیزان بشود که به آکادمی بروید و حضور در آکادمی که مانند بهشت پر از انرژی است، و حضور در کنار آقای مهندس را تجربه کنید. خیلی خوشحالم که مراسم تولدم با اولین رهاییهای رهجویانم مصادف شد، انشالله شاهد رهایی همه عزیزان سفر اولی باشیم، و همه کسانی که درگیر مصرف هستند، بتوانند کنگره را پیدا کنند و اذن ورود برایشان صادر شود. امیدوارم تمام کسانی که به رهایی میرسند در ادامه مشغول خدمت شوند، از انرژی کنگره استفاده کنند و قدردان این مکان مقدس باشند. همه شما عزیزان را دوست دارم، انشالله همگی به حال خوش برسیم.
آرزوی اول: نابودی کرونا و در آغوش گرفتن تمام عزیزانم
آرزوی دوم: رهایی تمام مسافران
گردآوری و تایپ: مسافر مهسا کمک راهنما (نمایندگی فردوسی)
عکس: مسافر معصومه (نمایندگی فردوسی)
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
2261