هفته دیدبان، هفته راهنما، هفته ایجنت، مرزبان و اسیسانت، گلریزان، هفته سایت و اوتی و هفته همسر، چه چیزی میان این موضوعات مشترک است؟ (البته غیر از لغت هفته!) حس قدردانی و سپاسگزاری. قدرشناسی واژهای است که بسیار زیاد در کنگره ۶۰ استفاده میشود و آقای مهندس دژاکام و آموزشهای جهانبینی، تأکید زیادی روی آن دارند. چرا؟
بااینکه سالهاست در کنگره گوشم به این واژه آشناست اما امروز یک اتفاق باعث شد کمی بیشتر به قدردانی و سپاسگزاری و مسائل مربوط به آنها توجه کنم. درحالیکه روز بهظاهر کسلکنندهای بود و اتفاقات چندان خوبی هم برایم رخ نداده بود اما یک قدردانی کوچک همهچیز را زیر رو کرد.
تماس با یک دوست و گفتن این جمله که: «از تو بابت کاری که انجام دادهای سپاسگزارم و میدانم که زحمت زیادی کشیدی، ممنون.» این جمله همهچیز را زیرورو کرد و بعدازآن کسالت و بیحالی کنار رفت و احساس عجیب و خوبی در من به وجود آمد بهطوریکه خودم تعجب کردم. بهد از آن کارهای عقبافتادهای که حوصله انجامش را نداشتم را بازبینی کردم و شروع به انجام آنها کردم. این تغییر در حال و هوای من، سؤالی را در ذهنم به وجود آورد: قدرشناسی باعث چه چیزی میشود که تا این حد بر روی خلقوخو و یا روان من تأثیر مثبت میگذارد؟ به همین منظور شروع به تحقیق کردم و آموزشهای کنگره را در ذهنم مرور کردم متوجه شدم که این صفت و این کار چقدر در کنگره ۶۰ مهم و ضروری است و تا چه اندازه جناب مهندس بر آن، تأکیددارند و همیشه از فواید آن میگویند اما انگار تا امروز من تأثیر چندانی ندیده بودم و یا شاید به آن دقت نکرده بودم.
بههرحال این اتفاقات باعث شد تاکمی در مورد تأثیر قدردانی و قدرشناسی بر روی روان و جسم خود، تحقیق کنم به همین منظور به چند سایت روانشناختی و روانپزشکی سر زدم و هر مقالهای که در این مورد بود را مطالعه کردم اولین چیزی که با آن برخورد کردم، نام دو هورمون بسیار آشنا بود، دوپامین و سروتونین و فهمیدم که قدردانی و سپاسگزاری باعث ترشح این هورمون در مغز میشود. دریکی از مقالات، با آزمایشی برخورد کردم که بر روی یک دسته انسان با عقاید و خلقوخوهای متفاوت انجامشده بود.
آزمایش به این صورت بود که؛ قبل از اینکه آزمایش انجام شود از هر داوطلب، اسکن FMRI مغز گرفته شد و آزمایشاتی در مورد نحوه عملکرد مغز و خلقوخوی آنها انجام شد و بعدازآن، یک وظیفه به آنها داده شد اینکه: روزی چندین بار به تحریر و به کلام، تشکر و قدردانی را تکرار کنند و بابت همهچیز، از خداوند، خانواده، دوستان و طبیعت، شکرگزار باشند. بعد از سه هفته نتایج کاملاً شگفتانگیز بود باکمال تعجب قسمت ارتباطات عصبی جلویی مغز این افراد، در اسکن مغزی بسیار فعالتر شده بود و نقاطی از مغز که نشاندهنده حس رضایت و آرامش و خوشبختی بود بزرگتر و بیشتر شده بودند و افراد احساس رضایت و خوشحالی میکردند. اکثریت این افراد بعد از انجام این آزمایش حس خیرخواهی و یاریرساندن را در خود بیشتر احساس میکردند و همانطور که در تصویر می بینید نقطه مربوط به این احساسات(به رنگ آبی) در اسکن مغزی آنها فعالتر شده بود و نیز حسهایی همچون منیت و خودبزرگبینی بسیار کاهشیافته بود.
بعد از خواندن این مقالات متوجه تأکید جناب مهندس شدم و متوجه این ضربالمثل قدیمی که میگوید: (شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند). این فقط بخشی از تأثیرات صور آشکار قدرشناسی و سپاسگزاری است درحالیکه همانطور که میدانیم قدرشناسی آثار بسیار زیادی بر صور پنهان ما نیز دارد.
امروز متوجه شدم که چرا نیروهای بازدارنده تا به این اندازه با قدرشناسی و سپاسگزاری مخالفاند و هر وقت که من قصد انجام این اعمال را دارم به راههای مختلف قصد مانعشدن دارند و با ترفندهای مختلف تلاش میکنند تا من را از انجام این کار منصرف کنند. اما نکته آخری که میخواستم بگویم این است که هرچه در مورد علم پزشکی و کشفیات آنها میخوانم ایمان و اعتمادم به کنگره ۶۰ بیشتر میشود و به محکم بودن و تأثیرگذار بودن آموزشهای کنگره ۶۰ ایمان بیشتری میآورم. در واقع جناب مهندس حداقا ۲۰ سال است که به این نکات مهم اشاره می کنند. همینجا از جناب مهندس دژاکام از بابت آموزشهای نابی که به رایگان در دسترس من قرار می دهند سپاسگزارم.
نویسنده و تایپ: مسافر روزبه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2154