دهمین جلسه از دور هفتاد و پنجم کارگاههای آموزشی مجازی کنگره 60 در شعبه آکادمی با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر داوود و دبیری موقت مسافر محمدرضا، با دستور جلسه «تعطیلات تابستانی را چگونه میگذرانید» چهارشنبه 18 تیر 1399 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
من زندگیم را با مواد ادامه میدادم و اصلا نمیدانستم دارم چه کار میکنم و در زمان مصرف جور دیگری زندگی میکردم. من تعطیلات نداشتم چون هیچ برنامهریزی نداشتم و مثلا بدون برنامهریزی به جاجرود میرفتم و یکدفعه سر از ساری درمیآوردم.
زمانی من برای درمان به کلینیک میرفتم و به مصرف متادون افتادم. با آن شرایط نمیدانم چه جوری به مسافرت میرفتم و برمیگشتم، یا مثلا شهرستان میرفتم پیش پدر و مادرم. اینجا هم بودم عذابشان میدادم، آنجا هم میرفتم عذابشان میدادم. وقتی میرفتم آنجا دائم دنبال مواد بودم و آنها هم دنبال من میگشتند. این وضعیتی بود که من داشتم و اطرافیان را عذاب میدادم.
این داستانها گذشت و من داشتم رنج میکشیدم که کاری از دستم برنمیآید و در شرایطی کارهای خیلی بدی میکردم ، الآن خدا را شکر میکنم که آمدم و کنگره را پیدا کردم . خیلی جاها رفتم و حتی در کلینیک به من میگفتند فکر کن یک بیماری داری که باید تا آخر عمر دارو مصرف کنی.
من خیلی جاها رفتم و خیلی رنج کشیدم و به همین دلیل قدر کنگره را خوب میدانم . الان تقریبا 9 ماه از رهایی من میگذرد و تا جایی که توانستم حرف راهنمایم را گوش کردم و زندگی من فرق کرده است. الآن اگر سفری میروم به من و همسرم و فرزندانم خوش میگذرد و دیگر مادرم رنج نمیکشد و این را در نگاه مادرم و خانوادهام میبینم و لذت میبرم.
یک زمانی حتی بچه من به من میگفت بابا این دارو را بگذار کنار، خدا را شکر میکنم که به کنگره آمدم و این حس و حال خوب را دارم تجربه میکنم. روزهای اول تازه واردها همیشه دوست دارند جای استاد و دبیر و نگهبان باشند، اگر درست سفر کنند حتما به این جایگاه خواهند رسید.
تهیه و تنطیم و عکس و ضبط: مسافر مرتضی لژیون 5
پیاده سازی: مسافر احسان لژیون 19
- تعداد بازدید از این مطلب :
993