English Version
English

مهندس در طول حیات دارد ارثش را بین ما تقسیم می‌کند

مهندس در طول حیات دارد ارثش را بین ما تقسیم می‌کند

جلسه هماهنگی لژیونهای سردار استان تهران و حومه روز یکشنبه 15 تیرماه 1399 ساعت 17:15 دقیقه با حضور دیده بان لژیون سردار در ساختمان 20 برگزار شد.

سخنان آقای زرکش:

به خاطر کرونا و وقفه‌ای که در برنامه‌هامان افتاد و الان بچه‌هایی که من در حال خدمت می‌بینم اکثرا عوض شده‌اند. در این جلسات دو اتفاق می‌افتد. یکی اینکه ما به همدیگر نزدیک می‌شویم و این اتفاق بزرگی است. آقای مهندس همیشه تاکید می‌کند که نامه‌ای اگر می خواهیم بزنیم، نزنیم! تلفنی اگر قصد داریم بزنیم، نزنیم و حتی الامکان همدیگر را ببینیم و رو در رو با همدیگر صحبت کنیم. این اتفاق در کنگره بیشتر می‌افتد. این یک تبادل اطلاعات است. اطلاعاتی که در شعب می‌گیریم به یکدیگر منتقل می‌کنیم. نکته مهم اینکه من در هر جایگاهی که خدمت می کنم. باید اولین کاری که می‌کنم این باشد که در حد توان و امکانات موجود در آن تغیرات مثبت ایجاد کنم. فتح قله آنچنان مهم نیست، اینکه بتوانی از خود اثری نیک به جای گذاری مهم است. کنگره هنوز راهی نرفته، تازه از سنش بیست و یک سال گذشته است؛ راهی خیلی طولانی در پیش دارد؛ اینطوری نیست که قله‌های کنگره فتح شده باشد. خیلی گسترده تر از این است که در حال حاضر موجود است. مخصوصاً لژیون سردار که هنوز شاکله‌اش پی ریزی شده است و اتفاقات خوبی هم درونش می‌افتد. ولی باید دید که من در جایگاه یک نگهبان یا یک ایجنت و... آیا آن وظیفه‌ای که بر عهده گرفته‌ام، در موردش فکر کرده‌ام. که چه چیزی به آن می‌توانم اضافه کنم یا چه چیزی از آن کم کنم تا سرعتش بیشتر بشود. من این را از همه دوستان می‌خواهم که در هر جایگاهی که خدمت می‌کننددر مورد آن تفکر کنند.

در مورد چند نکته صحبت می کنم، یکی بحث لژیون سردار است. که در هرشعبه به فرموده آقای مهندس هر ماه یک بار یا دوبار جلسه‌ها برگزار شود. نکته بعد شعبه در کنگره 60 به دست ایجنت آن شعبه اداره می‌شود. ایجنت راهنمای شعبه است. ایجنت راهنمای مرزبان‌ها و راهنمای، راهنماهاست. راهنمای لژیون سردار است. یعنی هر اتفاقی در شعبه بیفتد. ما به عنوانِ راهنما یا نگهبان یا دبیر و... باید با ایجنت محترم آن شعبه هماهنگ کنیم. در بیرون کنگره من نوعی ممکن است. که با مقام بالادستم به علت دخالت در امور مربوطه کارم به درگیری بکشد. ولی در کنگره اصلاً این گونه نیست. ما در موازات یکدیگر حرکت می‌کنیم. یک نگهبان به موازات یک دبیر حرکت میکند. ایجنت یک شعبه، بزرگ آن شعبه است. در کنگره به شخص ایجنت این اجازه داده شده که نظرش را در سیستم به انجام برساند. نکته بعدی اینکه نگهبان‌ها باید بعد از هر چهارده جلسه عوض بشوند. بعد از هفت جلسه اگر نگهبانی عملکردش درست بود و همه از آن راضی بودند. هفت جلسه دیگر در این جایگاه خدمت می‌کند. ولی بعد از چهارده جلسه باید خدمتش را تحویل بدهد. من هم مثل شما جایگاه‌های مختلفی را تجربه کرده‌ام. ولی همیشه موقع تحویل خدمت گاهی خوشحال بودم و گاهی ناراحت بودم. جایی خوشحال بودم که کاری به انجام رسانده بودم و جایی ناراحت بودم که کاری می‌توانستم انجام بدهم و ندادم.

بازه زمانی که در کنگره برای هر خدمت در نظر گرفته شده است، بسیار صحیح و بدون نقض است. وقتی زمان پایان یک خدمت فرا می‌رسد باید بدانیم که جای دیگر منتظر من هستند. در مورد خزانه دار هم بگوییم که پیشنهاد آقای مهندس بود. که یک نفر از بچه‌های لژیون سردار هر شعبه مسئول پیگیری تعهدات مالی اعضا و چک‌های معوق و موخر بشود که مسئول این خدمت خزانه دار نام دارد. یعنی از این پس حساب و کتاب مالی و پیگیری تعهدات با خزانه دار است. خزانه دار باید آدم معقول و جا افتاده و مردم داری باشد؛ و به امور حساب داری تا حد لازم اشراف داشته باشد. می‌دانید که هیچ چیز در کنگره اجباری نیست. اشخاصی بودند که مبالغی را اهدا کردند و پس از مدتی به هر دلیلی که داشتند، پس گرفتند. جمعاً حدود دویست میلیون تومانی از این دست داشتیم. اسمشان محفوظ است و محفوظ هم می‌ماند. ولی از این پس خزانه دار، به تمامی امور مالیه اشراف دارد. پس باید راز دار مردم باشد و همچنین با مردم تعامل خوبی داشته باشد که بتواند پیگیر تعهدات مالی باشد. پس هر چه سریع‌تر خزانه دار خود را مشخص کنید. تا شرح وظایفش را بگوئیم تا بتواند پیگیری‌های لازم را انجام دهد.

نکته دیگر اینکه هر کسی در هر جایگاهی در لژیون سردار، چه نگهبان، چه دبیر، چه خزانه دار و... موظف است همه مطالب را به اطلاع ایجنت شعبه برساند. مسئله بعدی ما پارسال چارت‌بندی‌هایی را انجام دادیم. برای مثال شعبه ارتش بالاترین شعبه در کنگره 60 بوده است.

آقای مهندس چهارشنبه هفته قبل فقط در مورد لژیون سردار صحبت کردند. کنگره دانشگاهش را دیده است. شاید آقای مهندس در را هم باز کرده و در آن قدم زده است. پرسنل و کارکنان آن هم دیده شده است. مطمئنم به زودی زود این امر محقق ‌می‌شود. این باعث افتخار تک تک ماست که در کنگره هستیم و این شانس را داشته باشیم که در این برهه زمانی زیست کنیم تا این اتفاق زیبا را شاهد باشیم.

 برگه‌های ارزیابی را برایتان می‌فرستم تا خودتان ارزیابی کنید. حالا هر نفر در لژیون خودش را در شعبه مقایسه کند. مثلاً راهنمایی هفت نفر سرداری دارد.. راهنمای دیگر 12 سرداری دارد؛ و شخص دیگر هیچی ندارد. راهنما در این مورد نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. تعارف که نداریم، وقتی خودم فرمان می‌دهم تا زمانی که خودم اجرا می کنم، خیلی متفاوت است. نمی‌توان گفت که لژیون برخی همگی تنگدست و لژیون دیگری همگی پولدار هستند. لژیون با لژیون متفاوت نیست. اگر چنین چیزی باشد. باید حس من اول درست شود. اگر کسی در مغازه من نمی‌آید به حس من ربط دارد. این را خودتان بهتر می‌دانید. آقای مهندس یک زمانی به من گفتند که لژیون سردار صالحی چرا آنقدر ضعیف است؟ گفتم در خاک سفید واقع شده است و محله‌ای ضعیف است. گفتند: الکی حرف نزن زرکش، با هم خندیدیم. با خودم گفتم مهندس نمی‌داند. ما بچه خاک سفید هستیم. بچه خاک سفید پول ندارد! بعدها دیدیم که مهندس درست می‌گفت. اصلاً این طوری که ما فکر می‌کردیم نبود. شعبه پاکدشت از جنوب تهران در رده اول قرار دارد. شعبه لوئی پاستور که شمال غرب تهران است در رده سوم یا چهارم قرار گرفته است. نمودارها نشان می‌دهد که که اصلاً این حرف‌ها نیست. همه اش بر می‌گردد به فعالیت من ایجنت، من نگهبان، من دبیر، من راهنما و... هر چه اطلاعات بیشتری بدهی، و هر چه فهم یک مساله بیشتر شود. اتفاقات بهتری می‌افتد.

نکته بعدی اینکه قرار بر این شد که خدمت نگهبانی و دبیری لژیون سردار بر مبنای نگهبانی و دبیری جلسات باز محاسبه شود. این پیشنهاد من به جناب آقای مهندس بود. که آقای مهندس این کار را انجام دهید. این بچه‌ها دارند زحمت می‌کشند. حالا با خودم فکر می‌کنم که پیشنهادی که دادم باعث رشد لژیون سردار می‌شود. برای همین است که می‌گویم اگر پیشنهادی سازنده به ذهنتان خطور کرد بگویید؛ در ضمن قرار شد که لژیون سردار مثل لژیون‌های دیگر یک لژیون باشد. برای مثال ما در شعبه صالحی چهارده لژیون داریم که پانزدهمین لژیون، لژیون سردار است؛ و از ایجنت بخواهید که این کار را انجام دهد. نکته دیگر که آقای مهندس فرمودند اینکه اگر شعبه آکادمی نانی دارد، آبی دارد، برقی دارد و یا گازی دارد، مال خودش است. شعبه استانی اگر نانی دارد. آبی دارد. برقی دارد. مال خودش است. یعنی یک ریال از شعبه‌ای به شعبه دیگر کمک نمی‌کنیم. یک ریال به شعبه آکادمی یا به شعبه سمنان کمک نمی‌کنیم. همه باید مستقل عمل کنند. عملاً آقای مهندس بار لژیون سردار را روی دوش خود شعبه‌ها انداخت. بعضی از قوم‌ها نابود می‌شوند؛ و بعضی از قوم‌ها رشد می‌کنند و اتفاقات خوبی برایشان می‌افتد. لیست پیش از موعدها را بگیرید و تحویل خزانه دار بدهید.

امروز صبح که داشتم از خانه سر کار می‌رفتم. سی دی آقای مهندس را که از ضبط خارج کردم. رادیو صوت زیبایی به سبک جدید از قرآن پخش می‌کرد. همین‌طور که من مجذوبانه در حال گوش دادن به این صوت زیبا بودم. مجری برنامه سوالی مطرح کرد. گفت اگر قرار بود بهتان ارث برسد دوست داشتید چه باشد؟ و ادامه پخش صوت قرآن در رادیو از سر گرفته شد. بعد از پنج دقیقه مجری دوباره سوالی مطرح کرد و گفت حالا که دارید جواب می‌دهید. این را هم بگویید که اگر ارثی از شما بماند دوست دارید چه باشد؟ واقعیت امر کنگره این را به ما یاد می‌دهد. که ما از خودمان چه به جا می‌گذاریم؛ و آن چه که از خود بر جا می‌گذاریم چه بسا ارزشمندتر از آنی باشد که به ارث می‌بریم. هر چند چیزی که ما در کنگره 60 ارث می‌بریم، هیچ قیمتی روی آن نمی‌شود گذاشت. آیا الان آقای مهندس در قید حیاتش در حال تقسیم ارثش نیست؟! از این بالاتر چه می‌خواهید. حال سوال اینجاست از این ارثی که ما می‌بریم، چه استفاده‌ای می‌کنیم؟ و چه چیزی از خودمان به جای می‌گذاریم. این را باید از مهندس بیاموزیم. 

 

پیاده سازی: مسافر محمد لژیون 19

عکس و ضبط: مسافر حامد لژیون 19

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .