English Version
English

اخبار لژیون سردار خانم های مسافر شعبه آکادمی

اخبار لژیون سردار خانم های مسافر  شعبه آکادمی

 جلسه چهارم از دوره سوم لژیون سردار خانم‌های مسافر، با استادی و نگهبانی موقت خانم مونا و دبیری مسافر هاله، با دستور جلسه «قدرت لژیون سردار در احداث آکادمی» یکشنبه یکم تیرماه 1399 ساعت 9:30 در شعبه آکادمی برگزار شد.

https://up.c60.ir/repository/11463/989c5b48-91f4-4e40-acbe-b2101064b2c6.jpg

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مونا هستم یک مسافر. خوشحالم که یک‌بار دیگر لژیون سردار به‌صورت حضوری برگزار شد و در کنار یکدیگر جمع شدیم. امروز چند کار مهم داریم؛ اول در مورد دستور جلسه صحبت می‌کنیم و بعد انتخابات نگهبانی لژیون سردار را برگزار خواهیم کرد.

آقای مهندس در چند روز اخیر تصمیم گرفتند خودشان دستور جلسات لژیون سردار را مشخص کنند. ولی پیش‌ازاین به ما گفته بودند خودتان دستور جلسه را تعیین کنید، که ما هم برای این هفته مقوله "قدرت لژیون سردار در راستای احداث آکادمی" را تعیین کرده بودیم. بنابراین امروز هم دستور جلسه خودمان را داریم، و هم گریزی به موضوع "پس‌انداز" می‌زنیم. انشالله جلسه 15 آینده را فقط به "پس‌انداز" اختصاص خواهیم داد.

طی ده سالی که در کنگره هستم، اولین باری که درباره آکادمی و دانشگاه کنگره شنیدم، در سی دی "آکادمی 92 " بود، که خودم دبیر جلسات روزهای سه‌شنبه آقای مهندس بودم. نمی‌دانم قبل از آن چنین صحبتی شده بود یا خیر. ولی توصیه می‌کنم تمام اعضاء لژیون سردار این سی دی را گوش دهند و بنویسند. در این سی دی بین استاد سیلور و نگهبان دیالوگ‌هایی ردوبدل می‌شود، و صحبت از آکادمی و احداث دانشگاه به میان می‌آید.

بر ما پوشیده نیست که هیچ روشی درست‌تر، معتبرتر، منظم‌تر و علمی‌تر از روش DST و درمان تدریجی برای درمان اعتیاد وجود ندارد. این موضوع در چند سال اخیر بر همه ما ثابت‌شده است. در حال حاضر در مورد بسیاری از بیماری‌های صعب‌العلاج، نهایتاً یکسری داروهای نگهدارندِه داده می‌شود، و هیچ درمان قطعی برای این بیماری‌ها نمی‌شناسند. ولی ما در کنگره از نزدیک شاهد هستیم که بسیاری از بیماران با همین روش DST و داروی معجزه‌آسای OT به درمان قطعی رسیده‌اند، و این اتفاقات برای انسان‌های خارج از کنگره قابل‌باور نیست.

در کنار تمام معجزات کنگره، آموزش‌های جهان‌بینی جایگاه ویژه‌ای دارد، که بخشی از آن مربوط به شناخت مواردی نظیر مواد مخدر و آنتی ایکس‌ها می‌شود، و قسمت اعظم آن، یعنی 70 تا 80 درصد این دایره عظیم را آموزش‌های جهان‌بینی و شناخت انسان و صور آشکار و پنهان او تشکیل می‌دهد. جمیع این دانش‌ها، منجر به درمان اعتیاد و درمان بیماری‌های زیادی شده است، که بسیاری از دانشمندان و بزرگان جهان قادر به درمان آن‌ها نیستند.

تمام این دانش‌ها، در یک چهارچوب و زیر سقفی به نام شعب کنگره 60 امکان‌پذیر شد. شعبه آکادمی هنوز در این زیرزمین است، اما می‌بینیم چه درمان‌های بی‌نظیر و خوشبختی‌های بزرگی در همین زیرزمین شامل حال خانواده‌های آسیب‌دیده شده است.

ولی آیا این آخر کار ماست؟ خیلی خوب است که کنگره در حال گسترش است و ما بالغ‌بر 60 شعبه در ایران داریم، و افراد در شهرهای مختلف به درمان می‌رسند. ولی این تمام کار کنگره نیست! هدف والای کنگره، که جناب مهندس خصوصاً در چندین سی دی اخیر سال 99 در مورد آن صحبت کردند، به اینجا ختم نمی‌شود! هدف کنگره، هدف غایی‌تری است، که آقای مهندس بارها در سال‌های تولدشان عنوان کرده‌اند، و شاید آرزوی بسیاری از ما در روز تولدمان هم بود؛ "احداث آکادمی و جهانی‌شدن کنگره60". این علم و دانش باید به خارج از شعب کنگره انتقال داده شود، بین‌المللی شود و به کشورهای دیگر برسد.

آیا رسیدن به چنین هدفی تنها در شعب کنگره و با استفاده از زبان فارسی امکان‌پذیر است؟ آیا بدون اینکه ما علم خود را افزایش دهیم، و بدون ورود پزشکان در این علم و همکاری آنان ممکن خواهد شد؟ خیر! باید پا را فراتر بگذاریم،  باید جایی باشد مانند "یونیورسیتی" که استاد در سی دی آکادمی 92 از آن نام بردند. ایشان گفتند؛ ما در گذشته مدرسه بودیم، در چند سال اخیر تبدیل به دانشگاه شدیم، اما دانشگاه آزاد، دانشگاهی که افراد صرف‌نظر از اینکه چه مدرک تحصیلی، یا چه نژاد و زبانی دارند، می‌توانند وارد شوند.

ولی زمانی که پایمان را فراتر بگذاریم و آکادمی احداث شود، اوضاع فرق می‌کند. آن موقع، یکی از مسائلی که روی آن تمرکز ویژه‌ای خواهد شد، تحصیلات است، به دانش اعتیاد و درمان آن توجه بیشتری می‌شود، و آموختن زبان بین‌المللی انگلیسی هرچه بیشتر ضرورت می‌یابد. پس اگر ما هدف والاتر داریم، می‌خواهیم نقطه‌ای در آن دانشگاه باشیم و حرکتمان در آنجا ادامه‌دار باشد، باید علم خود را بالا ببریم، تحصیلات عالیه داشته باشیم، زبان انگلیسی را بیاموزیم، در جایگاه کمک راهنمایی تجربیات خوبی به دست بیاوریم و رهایی‌های خوبی داشته باشیم.

 این نکات در مورد نیروی انسانی بود. ولی آیا تحقق چنین کاری تنها با نیروی انسانی امکان‌پذیر است؟ مسلماً خیر. باید علم و دانش این کار را داشته باشیم، و مکان و بستر مناسب هم در اختیارمان باشد. علوم کنگره بسیار وسعت دارد، باید جایی باشد که این علوم و متون، این سی دی‌ها، مکتوبات و اصوات را به آنجا ببریم و بعد بتوانیم نشر بدهیم.

این مکان چطور باید درست شود؟ خیلی ساده است؛ با پول! باید هزینه کنیم، زمین و مصالح بخریم، و مهندسانی در این  کار ورود کنند تا دانشگاه را احداث نماییم. و این پول از کجا باید تأمین شود؟ آیا غیر از این است که این کار باید از لژیون سردار شروع شود، و نقطه عطف آن لژیون سردار باشد؟

پس تک‌تک ما زمانی که قدم به لژیون سردار گذاشتیم و روی این صندلی‌ها نشستیم، وظیفه بزرگ‌تری هم داریم. پرداخت شش میلیون خیلی خوب بود و همت عالی می‌خواست، که همه شما این قدم را برداشته‌اید و این گذشت را کرده‌اید. دنور شدن هم همت عالی می‌خواهد! باید تصویرسازی انجام دهید، این خیلی مهم است. همواره در مشارکت‌هایمان گریزی بزنیم به لژیون سردار، به پس‌انداز، به جمع‌آوری پول برای آکادمی و دانشگاه، به نشر علوم، به جهانی‌شدن و بین‌المللی شدن کنگره 60، در لژیون‌ها در فراغ بال‌هایی که دارید، با بچه‌ها صحبت کنید، در پارک و در هنگام صبحانه خوردن، با زبان شیوا و توانمندیِ خاصی که در وجود تک‌تک شما هست، این کار را انجام دهید. البته می‌دانم بسیاری از کمک راهنماها این کار را در لژیون انجام می‌دهند، خیلی هم موفق بودند و برخی از رهجویانشان در لژیون سردار هستند.

امروز به‌وضوح می‌دانیم همه‌چیز با آموزش، یادگیری و شناخت امکان‌پذیر است. اگر کسی بدی می‌کند، نمی‌داند که بدی، بد است، اگر کسی خوبی می‌کند، حتماً فهمیده که خوبی چقدر خوب است، اگر کسی در لژیون سردار شرکت می‌کند، یا کسی حامی می‌شود، می‌داند این کار را برای خودش انجام داده، و می‌داند چه چیزی به دست آورده، یا چه چیزی به دست خواهد آورد. این دانستن‌ها کجا میسر می‌شود؟ با آموزش و صحبت در لژیون‌ها.

 در این راستا، اولین چیزی که باید بیاموزم و بعد آن را در لژیون و بین دوستانم نشر بدهم، پس‌انداز است. کسی که بلد نیست پس‌انداز کند، محال است بتواند پولی جمع‌آوری کند، حسابی داشته باشد، بتواند فکر کند و آرامش داشته باشد، و درنهایت عضو لژیون سردار شود. پس اولین قدم و اولین پله‌ای که باید یاد بگیرم، که حتماً هم یاد گرفته‌ام، زیرابه این نقطه رسیده‌ام، پس‌انداز است.

آقای مهندس بارها در مورد این موضوع صحبت کرده‌اند، که نقطه شروع آن دریکی از پله‌های وادی پنجم بود. مهم نیست من چقدر درآمد دارم، مهم این است که بخشی از درآمدم را حتماً به کنگره اختصاص دهم، بخشی را برای موارد خاص خودم، و بخشی را برای امرارمعاش روزانه‌ام بگذارم. باید این تقسیم‌بندی را یاد بگیرم و به دیگران هم آموزش دهم. بنابراین تصویرسازی، تمرکز، صحبت کردن و آموزش لازم است، تا بتوانیم خانم‌های مسافر را در لژیون سردار قدرتمند کنیم.

در ضمن خانم میترا که از کمک راهنمایان خوبمان هستند، وارد مرحله دنوری شدند، صمیمانه به ایشان تبریک می‌گویم و تشکر می‌کنم که آن‌قدر بزرگ و والا فکر کردند، و ازخودگذشتگی عمیق و همت بالایی دارند، و یک الگوی بسیار خوب در کنگره هستند. به وجودشان افتخار می‌کنم و مطمئن هستم بعد از ایشان اشخاص دیگری می‌آیند، و این قطار با مسافران زیادی به حرکت خود ادامه می‌دهد تا انشالله به تأسیس آکادمی برسیم.

ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید. انشالله خانم‌های مسافر بتوانند در احداث آکادمی و دانشگاه، سهم ویژه و بزرگی داشته باشند، می‌دانم و مطمئن هستم که ما از پس این کار برمی‌آییم.

https://up.c60.ir/repository/11463/a359447c-746e-4f17-a3c8-e6a3f4aaba25.jpg

خلاصه سخنان خانم میترا:

خیلی خوشحالم که هر ماه به تعداد اعضاء لژیون سردار اضافه می‌شود، تاکنون باید درک کرده باشیم که با این کار چه چیزی به دست می‌آوریم. خارج از کنگره تفکری وجود دارد که می‌گوید ظالم، سالم است! ولی ما در کنگره آموخته ایم که هر کاری انجام دهیم، به خودمان برمی گردد، اگر خوبی کنیم، در واقع به خودمان خوبی و خدمت کرده ایم و حال خودمان خوب شده است.

در مورد دنور شدن، مشوق من، صحبت ها و همت خانم مونا بود، که خیلی برایم جالب بود. ایشان گفتند؛ "من برای انجام این کار طلاهایم را فروختم، تا وقتی طلا یک گوشه خانه افتاده باشد، به چه درد من می خورد؟ با این کار خوشحال تر هستم، زیرا درد از روی دل چند نفر دیگر برداشته می شود".

و بعد من فکر کردم چکاری می توانم انجام دهم؟ شاید برخی فکر کنند ما خیلی پرداخت کرده ایم! اما اینطور نیست، ما تمام این سال ها فقط دریافت داشته ایم، و به قول خانم راد باز هم بدهکار هستیم. فکر کردم و دیدم من ماهی سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرم، اگر تمام آن را هم کنار بگذارم، در عرض یک سال نمی توانم 50 میلیون تومان جمع کنم! آقای مهندس در سی دی گفته بودند؛ ما در آغاز کار، فقط پول سبدها را داشتیم، و روزی اساتید گفتند باید به مرحله بالاتر بروید. آقای مهندس پرسیده بودند؛ مگر شما نگفتید پول زیاد می تواند آدم را خراب کند! و استاتید گفته بودند؛ اکنون شما آنقدر قوی شده اید که این اتفاق نیفتد!

بعد از این صحبت ها آقای مهندس رفتند دنبال فکرهای بزرگتر، برای رسیدن به مراحل بالاتر. با جمع و جور کردن خودشان و با کمی قرض، زمینی در اندیشه خریدند به مبلغ 15میلیون تومان، که مدتی بعد آن را به مبلغ 80 میلیون تومان فروختند، و در یک ساخت و ساز شرکت کردند. به این ترتیب کم کم به پول ایشان اضافه شد. همانطور که همیشه می گویند؛ "کارمعنوی، حتماً اجر مادی هم به دنبال دارد". و تمام اینها به خاطر تفکر درست ایشان پیش آمد.

من هم مدتی در این فکر بودم، و به دنبال کارهایی می گشتم که درآمدم را بیشتر کنم. پولم را در بورس گذاشتم، و در طی چند ماه دوبرابر شد! همکارم تعجب کرده بود که این سهم در این مدت کوتاه چقدر رشد کرد! ما یک زمین پدری هم داشتیم که سال های سال مانده بود، 8 نفر بودیم و شریک هم داشتیم! هر کس چیزی می گفت و زمین فروش نمی رفت، تا اینکه چند خریدار آمدند، آدم هایی که گویی از آسمان پیدا شدند، دست به جیب بودند و زمین را نقد خریدند! جالب این بود من هیچ صحبتی نکرده بودم، اما یکی از آن خریداران با اشاره به من گفت؛ من فقط به خاطر این خانم زمین را با این شرایط می خرم! هرچند سهم من زیاد نبود، فقط 120 تومان بود، اما نیت درستی داشتم. در آن لحظه حسم این بود که من در این میان نقشی ندارم، بلکه صور پنهانی است که ارتباط برقرار می کند و بر ماجرا نظارت دارد.

ما در کنگره یاد گرفتیم پولدار باشیم و قوی فکر کنیم، و یک قران دو زار برایمان مهم نباشد. این قضیه بسیار ارزشمند است. نکته بعد، قدرت ما در ایجاد آکادمی است، من با این کار، خودم قوی شدم. مسلما من باید قوی بشوم تا بتوانم رکن کوچکی در آکادمی باشم. در این راستا، باید پایه های علمی و زبان انگلیسی خود را نیز قوی کنیم.

 

در ادامه خانم فهیمه گفت:

 بعد از پیام آقای مهندس، من دائما در این زمینه تصویر سازی می کردم، و اگر اجازه بدهید، می خواهم سومین دنور باشم، و این لطف خداوند است که شامل حال من خواهد شد.

 

مشارکت خانم ستاره:

 از دیروز که پیام دانشگاه را شنیدم، حس و حالم بسیار خوب شده است. خوشحالم که در لژیون سردار ما خانم های مسافر، زن هایی هستند که اینقدر قدرت، شهامت و جسارت دارند. ما اشخاصی بودیم که هیچ چیز نداشتیم، و اکنون، تعریف کردن از خود و قوی دانستن خودمان منیت نیست، بلکه نتیجه شناختیست که از خودمان پیدا کرده ایم، که ما هم می توانیم قوی و ثروتمند باشیم، و اجازه داریم جزو اولین افرادی باشیم که در مورد دانشگاه قدم برمی داریم.

من ایمان دارم که این اتفاق می افتد و خانم های مسافر در آنجا با قدرت حرکت خواهند کرد. من هم خودم را آماده کرده ام  و مشغول خواندن زبان هستم. وقتی با دوستانم صحبت می کنم، به من می گویند؛ تو چیزهایی می دانی که فرای اطلاعاتیست که ما داریم! و من فکر می کنم این همان صور پنهانیست که ارتباط برقرار می کند و خانم میترا به آن اشاره کردند.

در این مسیر، اولین قدم را خانم مونا برداشتند و ما انگیزه پیدا کردیم. آرزوی من و خواهرم این است که بتوانیم سال های سال دنور باشیم، و برای رسیدن به این هدف چند ماه است برنامه ریزی می کنیم، تا انشاالله خدمتی انجام داده باشیم.

https://up.c60.ir/repository/11463/5873cbfd-3d10-48be-aa51-7ec0bdb4f04a.jpg

در ادامه خانم مونا توضیحاتی در مورد نحوه برگزاری انتخابات نگهبان، خزانه دار و دبیر گفت:

امروز انتخابات نگهبانی و خزانه داری لژیون سردار را برگزار خواهیم کرد. البته من در انتخابات شرکت نمی کنم، آقای مهندس فرمودند چون اولین دنور خانم های مسافر هستم، مسئول کل لژیون های سردار خانم های مسافر، در شعب مشهد، یاس و آکادمی باشم. هر کدام از این سه شعبه به یک نگهبان، یک خزانه دار و یک دبیر احتیاج دارند. نگهبان و خزانه دار با انتخاب آرا تعیین خواهند شد، و نگهبان جدید، دبیر لژیون را انتخاب می کند، که با نظر موافق اکثر آرا رسما اعلام می گردد. این عزیزان به مدت 14 جلسه فعالیت خواهند داشت. کسانی که تمایل دارند در انتخابات شرکت کنند، می توانند اعلام سفر کنند و مدت ورودشان را به لژیون سردار اعلام نمایند، مهم نیست از چه زمانی وارد لژیون سردار شده اند.

اما شرح وظایف:

نگهبان، وظیفه هماهنگی، برگزاری و در کل مسئولیت جلسه را برعهده دارد، باید بتواند به خوبی صحبت کند، آموزش بدهد و بچه ها را به اهداف لژیون سردار نزدیک و ترغیب نماید، و از تمام جهات الگوی خوب و بی نقصی باشد.

خزانه دار، مسئولیت امور مالی لژیون سردار را برعهده دارد و دریافت ها و پرداخت ها را ثبت و نگهداری می کند. لزومی ندارد در رشته حسابداری  تحصیل کرده باشد، ولی تاحدودی باید به این کار آشنا بوده و پیگیر مبالغ و پول های واریزی باشد. اگر چک افراد برگشت خورد یا در پرداخت تاخیر داشتند، به آنها اطلاع بدهد، برگه ها را منظم کند و در گلریزان سرعت عمل خوبی داشته باشد.

دبیر لژیون نیز مسئول تهیه گزارشات هر جلسه است و کارهای دبیری را انجام می دهد که با آن آشنا هستید.

در این انتخابات، کسی که بیشترین رای را بیاورد، به عنوان نگهبان، و کسی که دومین رای را بیاورد، به عنوان خزانه دار انتخاب خواهد شد.

در سال گذشته خانم هاله و خانم اعظم مسئولیت لژیون سردار را برعهده داشتند، که خیلی خوب عمل کردند، تمام کارها منظم بود و جلسات به موقع برگزار می شد. خانم هاله دبیر دوره قبل بودند و با وجود مشغله هایی که داشتند، در گلریزان و برای پیگیری مبالغ بسیار زحمت کشیدند. مطمئن هستم در آینده نیز جلسات بسیار خوبی در پیش داریم، و امسال شاهد شکوفایی عظیمی در لژیون سردار خانم های مسافر خواهیم بود.

در پایان جلسه و پس از صحبت های استاد و مشارکت ها، رای گیری انجام شد، به این صورت که هر یک از اعضا یک اسم برای انتخاب نگهبان و یک اسم برای انتخاب خزانه دار روی کاغذ نوشتند، رای گیری و شمارش ها انجام شد. و نتیجه به این شرح اعلام گشت:

خانم میترا با بالاترین رای به عنوان نگهبان انتخاب شدند. بعد از ایشان سه نفر رای مساوی آوردند، که مجددا در دور دوم بین آنها رای گیری انجام شد، و خانم هورا با بالاترین رای به عنوان خزانه دار انتخاب شدند. در پایان خانم میترا نگهبان جدید، از بین افراد داوطلب، خانم مرجان را به عنوان دبیر خودشان انتخاب کردند.

تا باد چنین بادا....

 

گردآوری و تایپ: مسافر هاله

ویرایش: مسافر خاطره

عکس : همسفر سولماز-لژیون چهاردهم

ارسال: همسفر فاطمه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .