English Version
English

برداشتی از سی دی انفاق از استاد امین

برداشتی از سی دی انفاق از استاد امین

استاد امین در سی دی انفاق در مورد شرک و کفر و نفاق صحبت می‌کند. شرط لازم برای شرک این است که شخص در فرمانروایی قدرت مطلق تردیدی داشته باشد؛ یعنی احساس قلبی‌اش این است که در سیستم کائنات و آفرینش که یک قدرت دارد، ممکن است کسانی هم باشند که قدرت زیادی دارند و آن‌ها هم می‌توانند دخل و تصرف کنند که نتیجه آن می‌شود که شخص برای فرمانروایی خداوند شریک قائل می‌شود که بازتابش این است که برای فرمانروایی خودش هم شریک به وجود می‌آید.

 

انسان قدرت اختیار دارد و اختیار به این معنی نیست که انسان قدرت انجام هر کاری را دارد، اختیار یعنی انسان می‌تواند از بین چیزهای مختلف یکی را انتخاب کند. پس در مسئله اختیار، دامنه اختیار را داریم که می‌تواند کوچک باشد یا بزرگ. هر چه انسان به سمت روشنایی برود دامنه انتخابش وسیع‌تر می‌شود و هر چه به سمت تاریکی برود دامنه انتخابش کوچک‌تر می‌شود. وقتی انسان شرک انجام می‌دهد یک شریکی وجود دارد که در انتخاب‌های شخص دخالت می‌کند و شریک او می‌شود و خود شخص دیگر قدرت انتخاب یا ابراز احساسات و... ندارد و اگر بخواهد دوباره فرمانروایی خودش را به دست آورد باید فرمانروایی را به قدرت مطلق برگرداند.

مقوله جهان‌بینی بسیار آموزنده است ولی موضوع بسیار خطرناکی هم هست. موقعی خطرناک هست که من فقط آن را علیه دیگران استفاده کنم، فقط ببینم که اطرافیان من چه مشکلی دارند. آیا کفر یا شرک دارند؟ یا منیت و تکبر دارند یا نه؟

موقعی جهان‌بینی آموزنده هست که من از آن برای اصلاح خودم استفاده کنم. یا جهان‌بینی را وقتی می‌توانم در مورد دیگران استفاده کنم که استاد یا کمک راهنما شده باشم. وقتی من مسئله‌ای را در خودم پیدا کردم و آن گره را در خودم حل کردم و از آن مشکل خارج شدم مثل درمان اعتیاد، می‌توانم آن را در مورد دیگران به کار ببندم. مثلاً آقای مهندس که برای درمان اعتیاد تلاش می‌کنند، چون‌که خود از آن مسئله عبور کرده و مشکل را در خودش حل کرده در شخص بیداری ایجاد می‌کند و کلامش زهرآلود و سمی نیست بلکه محبت‌آمیز و دل‌نشین است.

کفر: کفر اصولاً برای انسان‌هایی است که منفعت خودشان را در اولویت قرار می‌دهند، یعنی هر کاری می‌خواهند انجام دهند اگر به نفع خودشان باشد انجام می‌دهند اگر نباشد انجام نمی‌دهند. نتیجه این می‌شود که چون خوبی‌ها و حقیقت را برای منافع خودش پنهان می‌کند، خوبی‌ها و حقیقت وجودی خودش هم از دید دیگران پنهان می‌شود. اگر انسان‌ها به همدیگر توجه نکنند و به کارها و تلاش همدیگر بها ندهند یواش‌یواش ارتباط و اتصال بین اجزای ساختار به وجود آمده از بین می‌رود و انسان‌ها نسبت به هم دلسرد می‌شوند و پیوند محبت بین آن‌ها از بین می‌رود و انسان‌ها از همدیگر جدا و پراکنده می‌شوند و باعث بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی می‌شود. کفر این کار را انجام می‌دهد.

نفاق یعنی سوخته شدن و به مصرف رسیدن. تعادل یک جامعه را پتانسیل‌های جامعه به وجود می‌آورد و انرژی در اثر جابجایی بین اختلاف پتانسیل‌ها به وجود می‌آید؛ یعنی اگر بخواهیم انرژی به دست آوریم باید از یک پتانسیل پایین به پتانسیل بالا انتقال پیدا کنیم. مثلاً از سفر اول وارد سفر دوم شدن یا مرزبان شدن باعث به دست آوردن انرژی می‌شود.

در جامعه ساختارهای زیادی وجود دارد که آن‌ها دارای انرژی هستند، مثل ساختار دانشگاه یا کنگره. وقتی یک شخصی با تلاش بسیار زیاد دانشگاه یا برای کمک راهنمایی قبول شد در شخص یک انرژی خیلی زیاد و خوشحالی و لذت زیادی به وجود می‌آید. ولی اگر ما بیایم ورود به دانشگاه یا کمک راهنما شدن را خیلی راحت به همه بدهیم یعنی بدون آزمون یا با پرداخت پول بتوانند وارد دانشگاه معتبر شوند دیگر در آن شخص انرژی و لذتی به وجود نمی‌آید و آن ساختار را نابود کردیم و این همان اصطلاحی است که به آن سوختن می‌گوییم. پس کسی که در نفاق قرار می‌گیرد پتانسیل‌های جامعه را باهم ترکیب می‌کند و سریع انرژی به وجود می‌آید و همه‌چیز در ظرف مدت چند سال از بین می‌رود. حتی در صور پنهان هم انسان ساختارها را باهم ترکیب می‌کند و پتانسیل‌ها سوخته می‌شود و از بین می‌رود و دیگر پستی‌وبلندی وجود ندارد که احساسی به وجود آید و خیلی از جاذبه‌ها از بین می‌رود و انسان هیچ حسی پیدا نمی‌کند.

 

 

تهیه مطلب: همسفر فاطمه، راهنمای تازه واردین

ثبت و ویرایش: همسفر معصومه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .