English Version
English

از بدترین اتفاقات بهترین نتیجه را بگیریم

از بدترین اتفاقات بهترین نتیجه را بگیریم

«آنچه در تقدیر است، آن به انجام می‌رسد اما اعمال ما در خطوط تقدیر، نقش بسیار مهمی دارند که به آن، شکل دیگری می‌دهند.» با خواندن این جمله هم بیمناک می‌شویم و هم امیدوار. بارها و بارها شنیده‌ایم که از تقدیر نمی‌توان فرار کرد ولی واقعاً تقدیر چیست؟ تقدیر؛ کلمه‌ای عربی و ریشه آن، قدر است. قدر یعنی اندازه و تقدیر به معنی نامه پیشین است. «پیشین» به‌روز الست برمی‌گردد؛ همان روزی که پیمان الست بین انسان و پروردگار مطلق بسته شد و انشعاب ایجاد شد. با توجه به بقا داشتن نفس، از آن روز تاکنون، فرد فرد ما زندگی‌های متفاوتی را پشت سر گذاشته‌ایم و قطعاً اتفاقاتی رخ‌داده و اعمال درست و نادرستی را مرتکب شده‌ایم که همه آنها توسط قدرت مطلق، دیده‌شده، سنجیده شده و حکمی برای آن‌ها صادر گردیده است که همانند تیری که از کمان رهاشده، روزی، به‌جایی اصابت خواهد نمود و این همان «تقدیر» است که در اصطلاح عامیانه «سرنوشت» نامیده می‌شود.

با دانستن این موضوع ممکن است دچار دلهره و اضطراب شویم و بخواهیم از گذشته خود و تقدیری که برایمان رقم‌زده شده است مطلع شویم ولی این، به‌راحتی امکان‌پذیر نیست. یعنی راهی وجود ندارد؟ اما از جایی که خداوند بسیار رحمان و رحیم است و عاشق مخلوقات خود ازجمله انسان، علیرغم حکم صادرشده قبلی برای او، فرصت دیگری در اختیار انسان قرار می‌دهد و وی می‌تواند با تغییر تفکرات، اعمال و رفتار خود شکل دیگری به این تقدیر ببخشد. ازآنجایی‌که هر موضوعی دو جنبه مثبت و منفی دارد؛ انسان با طی این مسیر طولانی حیات و کسب علم و آگاهی، می‌تواند با تغییر شکل تقدیر، باعث صعود یا سقوط خود شود؛ یعنی از بدترین اتفاقات بهترین نتیجه را بگیرد و به اوج برسد یا بالعکس، به دلیل عدم تفکر درست و همه‌جانبه، بهترین تقدیر و سرنوشت، او را به نابودی برساند.

به دلیل عدم شناخت کامل انسان و با در نظر گرفتن مقوله تقدیر، عده‌ای معتقدند که  زندگی جبر است یعنی خداوند انسان را مجبور به انجام یکسری کارها می‌کند و انسان هیچ‌گونه اختیاری از خود ندارد. در مقابل، عده‌ای هم بر این باورند که انسان مختار است و زندگی  بر مبنای اختیار کامل او شکل‌گرفته است. درصورتی‌که به باور تئوریسین کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام که سال‌های متمادی درزمینه انسان‌شناسی مطالعه و تحقیق نموده‌اند؛ زندگی و حیات بر اساس سه اصل خواست، تقدیر و فرمان الهی پیش می‌رود که با نگاهی عمیق به موضوع می‌توان دریافت، برداشتی جامع و همه‌جانبه به موضوع است. بر این اساس، خواست همان اختیار انسان است که بسیار محترم شمرده‌شده است و هم می‌تواند در جهت خوبی‌ها و تقوا باشد و هم می‌تواند در جهت منفی و فجور باشد و قرار گرفتن در هرکدام از این مسیرها فقط به میزان آگاهی و دانایی  فرد بستگی دارد. فرمان الهی هم شرایط خاص خودش را دارد و صحبت در مورد آن، فرصتی جداگانه را می‌طلبد.با نگاهی به گذشته و خلقت عظیم و شگفت‌آور انسان و مسیری که از روز الست آغاز نموده تا با دوری از ضد ارزش‌ها و تزکیه و پالایش خویش، در مسیر تکامل قدم بردارد و روزبه‌روز به اصل وجودی خویش نزدیک شود و به اقیانوس بپیوندد می‌توان اطمینان داشت که: «در انسان، هیچ‌گاه فعل گذشته صادق نیست زیرا جاری است.» دانستن این موضوع، در هر انسان بی‌قراری آرامشی ایجاد می‌کند وصف‌ناشدنی و می‌تواند بدون توجه به گذشته خویش، از امروز انسان دیگری باشد متفاوت با آنچه تاکنون بوده است. البته این سخن هم امید است و هم هشدار.

شخص گرفتار در تاریکی‌ها و ظلمت‌ها، با شنیدن این جمله و باکمی تفکر می‌تواند تغییر جهت داده به‌سوی نور و روشنایی برگردد و بالعکس فرد رهاشده از بندها، باکمی بی‌دقتی می‌تواند اسیر شیطان شده از قله به دره سقوط کندباکمی تأمل، متوجه خواهیم شد، زندگی بدون مشکلات، بسیار خسته‌کننده و کسل‌کننده خواهد بود و هدف از آفرینش انسان، آموختن راه‌حل مشکلات زندگی است ولی اکثراً به‌جای عبور از کنار مسائل منفی، روی آن ها تمرکز می‌کنیم و با پرداختن بیش‌ازحد به آن‌ها، باعث قدرت گرفتنشان می‌شویم درحالی‌که گاهی، باید بی‌خیال مسائل شد. به خوبی در کنگره ۶۰ می‌آموزیم که «هرچه هست، در درون ماست.» ما با افکار و اندیشه خود دنیای بیرون را می‌سازیم. بنابراین نگاه ما به خودمان، توانایی‌هایمان و خواسته‌هایمان مهم است و امکانات در درجه بعدی اهمیت قرار دارد. به فرموده استاد: «هر انسانی؛ خود یک کتاب زنده است، هرلحظه یک ورق آن باید با دقت  و ظرافت خاصی نوشته شود و همه صفحه‌ها تمیز و پررنگ نوشته بشود.» با قدم گذاشتن در مسیر صراط مستقیم و کسب آموزش‌ها این تغییر زاویه دید ما به مسائل است که باعث می‌شود به گذشته پر از جهل و تاریکی خود برنگردیم و از شکست نهراسیم و از آن پلی به‌سوی پیروزی بسازیم چون نویسنده کتاب زندگی، خود شخص است نه فرد دیگری و گنجینه هر انسان، قدرت‌ها و توانایی‌هایی است که خداوند در وجود او به ودیعه قرار داده است

 

غلام همت آن رند عافیت سوزم                                                                      که در گداصفتی کیمیاگری داند

در کنگره ۶۰، نشانی افراد به آنها داده می‌شود تا با کنکاش در عالم درون، خود گم‌شده‌شان را بیابند و به پایان اسارت از جهل، نادانی و سردرگمی برسند و کتاب خود را به زیباترین شکل ممکن بنویسند تا راهی به گذشته نداشته باشد؛ زیرا بزرگ‌ترین دشمن انسان جهل و نادانی اوست و عقل حکم می‌کند که از دشمن دوری بجوید. ازآنجایی‌که «هیچ اتفاقی اتفاقی نیست»؛ قطعاً هدفی پشت دعوت تک‌تک ما به این مکان مقدس نهفته است. امید است که با یافتن هدف اصلی و خواست درونی‌مان و با آموزش گرفتن و خدمت سالم،  پله‌های تزکیه و پالایش را با موفقیت پشت سر بگذاریم و «آن کنیم که فرمان است

 

نویسنده: همسفر خندان
همسفران شعبه لوئی پاستور

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .