English Version
English

پایان شب سیه سپید است

پایان شب سیه سپید است

گفت و گویی با همسفر سمیرا که به به انتهای سفر نزدیک شده‌اند ترتیب داده‌ایم که شما را به خواندن آن دعوت می نماییم:

   

آیا اولین باری که وارد کنگره شدید توانستید کنگره را درک کنید؟
 نمی‌توانم بگویم که بله از همان روز اول درک کردم و برایم خیلی سخت بود چون نزدیک دو ماه فقط مشکل سازگاری مسافرم بود و اوضاع خوبی نبود، ولی من خسته و راه های زیادی رفته بودم و دنبال یک نقطه امید و روشنایی بودم که این امید از بین اعضای شعبه اروند و راهنمایم به من منتقل شد و با وجود سختی ها و حال بدی مسافرم از همان روز اول شروع کردم به سی دی نوشتن و حرف راهنمایم را گوش کردن و در مدت خیلی کوتاهی ایمان آوردم این همان‌جایی است که من سال‌ها به دنبال آن می‌گشتم.

 

شما به‌عنوان یک همسفر در این مسیر چگونه بودید؟
اولین چیزی که در کنگره یاد گرفتم این که نقش همسفر خیلی تأثیرگذار هست و این که خواسته‌ی من چه هست و چقدر حاضرم برای رسیدن به خواسته‌ام تلاش کنم و سعی کردم آموزش‌ها و صحبت‌های کمک راهنمایم را گوش بدهم و حرکت کنم اولویت من شده بود کنگره و بیشتر اوقات خود را صرف آموزش‌ها و سی دی گوش کردن دادن و بعد از مدتی مسافرم را رها کردم تا جایی که زیاد مسافرم را نمی‌دیدم و برای حال خوش خودم تلاش می‌کردم و جاهایی بود که از رفتارهای مسافرم ناراحت می‌شدم ولی ایمان داشتم که باید ادامه بدهم زمان را در نظر گرفتم، که مسافرم برای درمان نیاز به زمان دارد، قناعت کردم و صبوری کردم ولی صبرم همراه با تلاش و کمترین تخریب بود تا جایی که مسافرم به این نتیجه رسید که من در هرکجا و در هر شرایطی خودم را به جلسات می‌رساندم.

آیا آموزش‌های کنگره در شما تغییری به وجود آورده است؟
 قطعاً بله، ولی اغراق نمی‌کنم که کاملاً حالم خوب شده است، ولی دیدگاهم و افکارم عوض‌شده است، دوربین را به سمت خودم برگرداندم و مسئولیت‌های خودم را پذیرفتم داشته‌های خودم را می‌بینم و شکر گذار هستم و احساس آرامش می‌کنم. 

 

برای سفر اولی هایی که تازه می خواهند سفرشان را شروع کنند چه توصیه ایی دارید؟
به سفر اولی‌هایی که تازه سفرشان را شروع کردند توصیه می‌کنم امید و ایمان به این مسیر داشته باشند و به حرف‌های راهنمای خود گوش بدهند و آموزش‌ها را عملی کنند و بدانند که چه می‌خواهند و تلاش کنند قطعاً به هدفشان خواهند رسید.

 

آیا سفر اول سختی داشتید؟
همیشه جناب مهندس می‌فرمایند: زندگی فراز و نشیب‌های زیادی دارد و زندگی بدون مشکل نیست و پایان شب سیه سپید است و این به من امید می دهد که برای بهتر زندگی کردن و حل مشکلات تلاش بکنم و نا امید نشوم شاید جاهایی بود واقعاً احساس می کردم پاهایم بسته شده و قدرت حرکت ندارم  ولی همین مشکلات سفر اول باعث شد که من سی دی های بیشتری گوش بدهم و بنویسم و روی خودم بیشتر تمرکز کردم و دیدگاهم عوض شده بود نسبت به مشکلات تا جایی که من با وجود تمام سختی‌ها ولی انرژی لازم را برای ادامه مسیر داشتم و درست است تا الآن سختی‌ها زیادی را تجربه کردم ولی ایمان‌دارم نتیجه و تجربه‌ی خوبی برای من خواهد بود.

 

احساستان از این که به رهایی رسیدید چگونه است؟
خوب از چند روز قبل که شنیدم نزدیک رهایی‌مان است از خوشحالی گریه کردم و خدا را شکر کردم که اذن ما هم صادر شد احساس بسیار زیبا و وصف‌ناپذیری است و امیدوارم تمام سفر اولی‌ها این حس زیبای رهایی را تجربه کنند.

 

تأثیرگذارترین جمله‌ای که از کنگره 60 در ذهن شما حک‌شده چیست؟
با حرکت راه نمایان می‌شود، این جمله روی من خیلی تأثیر گذاشت که برای رسیدن به هر چیزی باید تلاش و حرکت کرد تا به خواست و هدفم برسم چون سکون بر هیچ موجودی جایز نیست.

 

چگونه با کنگره 60 آشنا شدید؟
روزهای سختی بودند مسافرم به روش سقوط آزاد به‌اصطلاح ترک کرده بود و حالش خوب نبود از طریق برادرشوهرم که یکی از دوستانشان با کنگره آشنا بودند به ما معرفی کردند.

 

چه عاملی باعث شد در کنگره ماندگار شوید؟
با دنیایی از ناامیدی و تخریب وارد کنگره شدم و تمام راه‌هایی که فکر می‌کردم درست است را رفته بودم با خودم گفتم اینجا را هم امتحان کنم و یک فرصت دیگر به زندگی خود و مسافرم بدهم ولی چیزی که باعث شد در کنگره ماندگار شوم امید و انرژی که در کنگره دریافت کردم هیچ جا دریافت نکرده بودم وجود سفر دومی‌ها که به من امیدواری می‌داد، وجود راهنمایم و پیوند محبتی که بین تک‌تک اعضا کنگره 60 وجود داشت.

 

سفر اول خود را چگونه گذراندید؟
خوب در سفر اول مشکلات و مسائل مختلفی سر راهم قرار گرفت، که بعضی‌اوقات احساس می‌کردم قدرت و توان حرکت ندارم  ولی باراهنمایی، راهنمای عزیزم خانم عاطفه و عملی کردن آموزش‌ها این مسیر سخت برایم هموارتر شد.

 

حرف آخر؟
اول از خداوند سپاسگزارم که بنا به هر دلیلی که واقعاً تجربه تلخی داشتم از ترک های قبل، کنگره را سر راه من و مسافرم قرارداد و از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم که به نظر من آقای مهندس یکی از دستان خداوند است و در آخر از کمک راهنمای عزیزم سرکار خانم عاطفه که همیشه و هر وقت به ایشان احتیاج داشتم کنار من و مشوق بودند و با ناراحتی من ناراحت و با خوشحالی من خوشحال شدند سپاسگزارم و امیدوارم با خدمتگزاری بتوانم یک ذره از زحمات ایشان را جبران کنم، و از تمام همسفران و دوستان شعبه اروند که در این مسیر به من امید و انرژی دادند خیلی ممنونم و ممنون از اینکه این فرصت را به من دادید. 

 

تهیه و تنظیم: همسفر معصومه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .