مجید مسافرِ همسفر میترا با بیش از 15 سال تخریب وارد کنگره شد. آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافر مجید تریاک بود و به روش DST و با داروی درمانی شربت OT به مدت 10 ماه و 19 روز به راهنمایی راهنمایشان آقای فرشید تفرشی سفر کرد و اکنون هم هر دو 2 سال و 3 ماه و ۲ روز است که آزاد و رها هستند. راهنمای همسفر میترا همسفر زهرا است. ورزش مسافرش در کنگره والیبال و ورزش خودش دارت است.
احسان مسافرِ همسفر زهره هم با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شد. آخرین آنتی ایکس مصرفیش شیره و تریاک بود؛ به روش DST و با داروی درمانی شربت OT به مدت 10 ماه و 25 روز به راهنمایی شهرام حافظی سفر کرد و اکنون هم به لطف خداوند، ۲ سال و 8 ماه و 10 روز است که هر دو آزاد و رها هستند. همچنین مسافرش سفر سیگار خود را به راهنمایی آقای شارود بهرامی پور به روش DST و با داروی درمانی نیکوتین جویدنی به مدت 10 ماه و 25 روز انجام داد و اکنون 2 سال و 5 ماه و 10 روز از رهایی او از بند نیکوتین میگذرد. ورزش مسافر احسان در کنگره والیبال و کوهنوردی است. راهنمای همسفر زهره خانم زهرا است و رشته ورزشی او در کنگره، دارت و بدمینتون است. با این دو همسفر که اکنون در جایگاه خدمتی مرزبانیِ نمایندگی همسفران دانیال اهواز هستند گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
با تمام مشکلاتی که در زندگی هست و باوجود فرزندان، چه چیز باعث میشود اینگونه عاشقانه و با آرامش خدمت کنید؟
همسفر میترا:
به خاطر کمک شایانی که کنگره 60 در زندگیام به من کرد، تصمیم گرفتم خدمت کنم تا افرادی که همچون گذشته خودم در شرایط بدی به سر میبرند، بتوانند آرامش را به زندگیشان بیاورند.
همسفر زهره:
مولانا میفرماید: «این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا» من در کنگره آموختهام که به همان میزان که پرداخت میکنم، دریافت میکنم که البته خداوند را گواه میگیرم که هر قدمی که در کنگره، خودم و مسافرم برداشتیم خدای مهربان دهها و صدها قدم برای ما برداشت. من هنوز پس از گذشت حدود سه سال از رهایی مسافرم روزهای نخستین ورودم به کنگره را فراموش نکردهام و همیشه سعی میکنم مثل یک قاب مقابل چشمانم باشد که روزهای نخست با چه حالی وارد کنگره شدم! من زندگیام را از کنگره دارم و هر بار که این جمله را از جناب مهندس دژاکام میشنوم که میفرمایند: «من هنوز خدمتی که کنگره به من کرده را ادا نکردهام» ،شرمندهتر میشوم و قلباً آرزو دارم به گفته ایشان، حال که دیگران کاشتند و ما خوردیم، من هم بذری هرچند اندک بکارم تا دیگران بتوانند از آن بهرهمند شوند؛ بهعلاوه، انرژی و حال خوبی که من از بودن در فضای کنگره و خدمت در کنگره و همچنین حضور همسفران عزیز بهویژه تازه واردین، دریافت میکنم را در هیچ کجای زندگیام تجربه نکردهام و میدانم که نخواهم کرد! از خداوند میخواهم که همچنان اجازه و توفیق خدمت و حضور در کنگره 60 را به من و مسافرم عطا کند.
تابهحال شده در جایگاه خدمتی، دچار حس منیت بشوید؟
همسفر میترا:
خیر، من بر این باور هستم که همهٔ ما برابر هستیم و هیچگاه نباید جایگاههای ما را تغییر دهند و فردی خودبین و خودرأی شویم.
همسفر زهره:
در زندگی عادی این حس کمابیش برایم پیشآمده ولیکن تفاوتش با قبل این است که سریع به خودم نهیب میزنم و سعی میکنم مهارش کنم. به لطف خداوند و آموزشهای کنگره و راهنمای خوبم خانم زهرا، از ناامیدی به عزتنفس و احساس شایستگی رسیدم اما خدا را شکر در کنگره، هرگز احساس نکردهام که از همسفر دیگری برترم و یا خداینکرده، بیشتر از او میدانم.
خدمت سالم از دیدگاه شما چگونه است؟
همسفر میترا:
خدمت سالم خدمتی است که در آن از دورویی و حسادت خبری نباشد و باید از عمق وجود و با قلبی پاک صورت گیرد و بدون حاشیه باشد.
همسفر زهره:
به عقیدهٔ من، خدمت سالم در چهارچوب اصول و قوانین است و البته بدون انتظار جبران و بازگشت باشد. در وادی چهاردهم گفته میشود که پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست. خدمت درواقع معامله با خداست و اگر صلاح بداند، خودش در هرکجا که لازم باشد، آن را به شما برمیگرداند. سعدی شیرینسخن میفرماید «تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز.»
کدام جایگاههای خدمتی را تابهحال تجربه نمودهاید؟
همسفر میترا:
مهمانداری، دبیری، مسئول صدور کارت و مرزبانی.
همسفر زهره:
به لطف خداوند جایگاههای مسئول صدور کارت، دبیری، نگهبانی، استادی و مرزبانی در طول این سه سال حضورم در کنگره تجربه نمودهام و اگر خداوند قابل بداند انشاءالله در آینده نزدیک نیز کمک راهنمایی را تجربه میکنم که بسیار مشتاق آن هستم.
قبل از اینکه در این جایگاه قرار بگیرید، دیدگاهتان نسبت به جایگاه مرزبانی چگونه بود؟
همسفر میترا:
همیشه دیدگاه مثبتی داشتم و بر این باور بودم که میتوانم از پس مسئولیتی که به من واگذار خواهد شد، برآیم. همیشه حس میکردم افراد در این جایگاه میتوانند کمک بسیاری به کنگره کنند و حلال مشکلات باشند.
همسفر زهره:
من همیشه از پذیرفتن جایگاه مرزبانی واهمه داشتم و فکر میکردم سختی کار مرزبانی تنها به این جهت است که باید دو روز در هفته یک تایم طولانی در کنگره حضور داشته باشد و اولین نفر بیاید و آخرین نفر برود؛ اما وقتی شروع به خدمت در این جایگاه کردم، تازه فهمیدم این عزیزان چهکار پرمسئولیت و سختی دارند.
سختترین لحظهٔ خدمت شما تاکنون، چه زمانی بوده است؟
همسفر میترا:
خدا را شکر میکنم که با جانودل خدمتم را انجام میدادم و میدهم و هیچگونه سختی در خدمتم نبوده و هر سختی برایم آسان میشد و تبدیل به یک فرصت و شانس در زندگیام میشد.
همسفر زهره:
شروع دورهٔ مرزبانی ما، متقارن با شروع ماه رمضان بود و من و خانم نوریه عزیز، هر دو صفرکیلومتر و بدون هیچ آگاهی و آموزشی، گویی وسط یک بیابان بیآبوعلف رهاشده بودیم. حجم کارها در ماه مبارک بالا بود و بهویژه روزهای پنجشنبه کار ما خیلی سختتر هم میشد. روزهای بسیار شیرینی بود و تجربیات گرانبهایی به لطف حضور و راهنماییهای همیشگی اسیستانت محترم شعبه خانم زهرای عزیز کسب کردیم و افسوس و صد افسوس که امسال از این موهبت بینصیب ماندیم.
با توجه به اینکه این دوره، آموزشها بهصورت مجازی شده، در خدمت شما چه تغییراتی به وجود آمده است؟
همسفر میترا:
سعی کردیم تا تمامی فعالیتهایی که در کنگره بهصورت حضوری داشتیم را بهصورت کاملاً درست در فضای مجازی انجام دهیم و در کارمان، کوتاهیای نباشد و یک سری مسئولیتها نیز اضافه شد که با جانودل پذیرفتم.
همسفر زهره:
قطعاً در مسئولیتهای ما و نحوهٔ خدمترسانی، تغییرات فراوانی به وجود آمد. به عقیدهٔ من، یک انقلاب خدمتی بود؛ اینکه درعینحال که باید به فضای کار لژیونها و کمک راهنماهای عزیز، احترام گذاشته میشد، باید نظارت میکردیم که خداینکرده فضای لژیونها و فعالیت همسفران از اصول و قوانین کنگره خارج نشود و با وجودی که دسترسی به عزیزان به شکل حضوری ممکن نبود، باید خیلی مسائل مدیریت و هماهنگ میشد و از طرفی چون هنوز شرایط اهواز برای تشکیل لژیونهای مجازی، مساعد نبود، از دیدار همسفران عزیز محروم بودیم و گاهی خیلی افت انرژی پیدا میکردیم. واقعاً ندیدن روی ماه همسفران، یکی از بزرگترین خلاءهای این روزهای کرونایی من شده است. به امید اینکه هر چه زودتر بتوانیم از این بحران هم عبور کنیم و من چهرهٔ نازنینشان را بدون پوشش و ماسک از نزدیک زیارت کنم.
در جایگاه خدمتی مرزبان، چه آموزشهایی دریافت کردهاید؟
همسفر میترا:
جایگاه مرزبانی باعث شد تا بیشتر به قوانین و حرمتها دقت کنم، هوشیارتر باشم و با آمادگی بیشتری عمل کنم تا خدمتی سرشار از لذت داشته باشم.
همسفر زهره:
من هنوز کمک راهنمایی را تجربه نکردهام اما فکر میکنم خدمتی که بیشترین کمک را به بالا بردن نقطه تحمل میکند، شاید همین خدمت مرزبانی باشد که انسان را پختهتر میکند و مردمداری را آموزش میدهد. سختی کار آنجاست که باید از طرفی مراقب رعایت حرمتها و قوانین کنگره باشی و از طرفی هم دلنگرانی که نکند عزیزی را برنجانی؛ باید با نهایت محبت و صبوری، قاطع باشیم و این کار بسیار سختی است و امیدوارم که در این زمینه، عمل سالم انجام داده باشم و اگر عزیزی را به دلیل وجود مسئولیت خطیری که داشتم، آزردهخاطر کردهام، همینجا از او عذرخواهی و طلب حلالیت میکنم.
چه توصیهای برای کسانی که میخواهند در این جایگاه خدمتی قرار بگیرند، دارید؟
همسفر میترا:
با دلی پاک و صادقانه برای خدمت به اعضا، وارد این جایگاه شوند و هیچگاه به خود و این جایگاه مغرور نشوند تا بتوانند بهترین خدمت را به کنگره داشته باشند.
همسفر زهره:
خدمت کردن در هر جایگاهی مضاف بر اینکه حال انسان را خوب میکند، سرشار از آموزش است و انسان را پخته و فروتن مینماید. بهعنوان یک خواهر کوچکتر به عزیزان سفر دومی و سفر اولی توصیه میکنم، برای خدمت گرفتن از هم سبقت بگیرند و اصلاً از سختیهایش نترسند؛ خداوند آنچنان همهچیز را برای خدمت شما فراهم میکند که باورش در ذهن شما نمیگنجد.
و حرف آخر؟
همسفر میترا:
شاکر خدای مهربان هستم که مرا در این مسیر قرار دادند تا بتوانم خدمت کنم و در هر مرحله از خدمتم، باری به آموزشهایم اضافه کنم تا بتوانم هرچند کوچک دینم را به کنگره ادا کنم و از جناب آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان، خانواده بزرگ کنگره ۶۰ و راهنمای بسیار خوبم خانم زهرا که مرا در این مسیر و راه یاری کردند تا خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم، تشکر میکنم.
همسفر زهره:
از اسیستانت محترم شعبه و تمامی کمک راهنمایان و همسفران عزیزی که در این دوران بهاصطلاح مجازی، نهایت همکاری و همراهی را با گروه مرزبانی داشتند، تشکر و قدردانی میکنم و به مرزبان مهربان شعبه خانم میترای عزیز هم خدا قوت میگویم. از گروه وبلاگ نیز سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا از این طریق با عزیزان همسفر در ارتباط باشم.
تهیه و تنظیم: همسفر مینا، لژیون اول
نویسنده و ویراستاری: همسفر سمیرا
وبلاگ نمایندگی همسفران دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
1197