همسفر سمیرا کمک راهنمای لژیون پنجم همسفران شعبه شادآباد با مسافرش وارد کنگره شد که آنتی ایکس مصرفی شیشه و تریاک داشت. او با روش درمان DST، با داروی اپیوم، ۱۳ ماه سفر کرد و اکنون هم حدوداً ۷ سال و ۹ ماه است که رها است. با همسفر سمیرا در مئرد دستور جلسه هفته کتاب 60 درجه زیر صفر گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
خانم سمیرا شما چند بار این کتاب را مطالعه کردهاید؟
اینکه چند بار توفیق مطالعه این کتاب را داشتم را دقیقاً نمیدانم؛ اما خاطرم هست اولین باری که این کتاب به دستم رسید تا صبح بیدار بودم و آن را مطالعه کردم تا پاسخی برای اعتیاد مسافرم بگیرم؛ اما فکرش را هم نمیکردم ۹ سال این کتاب را بهقدر توانم، بارها و بارها و به شیوههای مختلف بخوانم و در هر شرایط و در همه احوالاتم و در مواجهه با هر سؤال و مسئلهای به این کتاب مراجعه کنم و از آن بهترین پاسخها و انوار هدایت دریافت کنم!
لطفاً به ما بگویید ازنظر شما، چرا آقای مهندس این نام را برای کتاب انتخاب کردند؟
با این سؤال به این فکر کردم اگر من جای آقای مهندس بودم چه نامی برای این کتاب انتخاب میکردم؟ حقیقتاً هرگز این نام به ذهنم خطور نمیکرد.
نام کتاب، بوجودآورنده یک حسی است تا درنهایت به خواندن کتاب راغب شویم؛ اما نمیدانم اگر این کتاب خودش راه به زندگیام باز نمیکرد؛ آنقدر طهارت داشتم که حس کتاب را بگیرم یا نه؟!
فکر میکنم اگر با آن حسهای بسته در دوران اعتیاد، در کتابفروشیها این کتاب را میدیدم، با توجه به نامش این گمان را میکردم که یک کتاب جغرافیا است؛ اما این کتاب عنوانش هم کامل است و با آن تصویر روی جلد و نام الله روی صفحه کتاب، بیشترین تأثیرگذاری در کمترین زمان ممکن را دارد.
اکنون همان جلد کتاب و این عنوان کافی است تا نور امید در دلم دوباره زنده شود و بدانم در هر شرایطی که هستم میتوانم به سلامت عبور کنم و رستگار شوم.
مطالعه این کتاب که معرفی روش درمانی اعتیاد است چه تأثیری در منِ همسفر دارد؟
این کتاب مجموعه کاملی از قوانین الهیِ ثبتشده در عالم هستی است و قابلاستفاده برای همه انسانها. کتاب 60 درجه یک کتاب کامل و برای عبور در همه عصرها و از همه یخبندانها در همه حیاتهای ماست و موضوع اعتیاد در این کتاب هم یک مسئله سخت است و یکی از این یخبندانها که بهعنوان نمونه حلشده است و یک روش الگویی بینظیر را روشن کرده است.
به نظرم موضوع اعتیاد، صور آشکار کتاب است؛ ولی این کتاب به وسعت هستی، صور پنهان دارد و هرکسی میتواند کلید شهر وجودی خود را از این کتاب دریافت کند.
فکر میکنید یکبار خواندن این کتاب برای درک و اجرایی کـردن مطالب و راهکارهایش کافی است، چرا و شما چه پیشنهادی دارید؛ چگونه این کتاب را بخوانیم؟
خیر، حتی هزاران بار مطالعه این کتاب هم ما را به درک کامل آن نمیرساند و به فرموده آقای مهندس، این کتاب انتها ندارد و هرگز بسته نمیشود؛ اما به نظرم همان یکبار مطالعه پیوسته کتاب کافی است که قلابش به قلبت گیر کند و بنشینی بر سر سفره این کتاب عظیم و از خودش بخواهی تا درب علوم پنهانش را به رؤیت باز کند.
برای درکش هم باید از خود کتاب بهره گرفت. کافیست با این کتاب انس بگیریم و در مرکز توجهمان باشد و در لحظات مختلف زندگی و در برخورد با مسائل و احوالات مختلف، به کتاب رجوع کنیم و دستورالعملهایش را بیاموزیم و آنها را جایگزین باورهای خود کنیم تا آرامآرام بتوانیم عمل کنیم.
اصـولاً کتابها و مقالاتی که در حـوزه اعـتیاد وجود دارند، خـیلی طـرفـداری نـدارنـد؛ امـا کـتاب ۶۰ درجـه بـه چـاپ پنجاه و سوم رسیده و از این بابت رکورددار است، به نظرتان چه ویژگی در این کتاب وجود دارد که این اتفاق رخداده است؟
اولین ویژگی کتاب، خالق این اثر است که خود، سندی بدون نقص است و قطعاً هرکسی توفیق یکبار دیدار با ایشان را پیدا میکند ناخودآگاه مشتاق میشود با تفکر ایشان آشنا شود و کتابش را بخواند؛ چون میدانی کتاب کسی را میخوانی که خودش جلودار کتابش است.
جناب آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه، پیام من آب میآورم را بیان فرمودند، با خود فکر میکردم چقدر خوب این پیام ویژگیهای کتاب را بیان میکند:
من آب میآورم تو آنقدر بنوش تا سیراب شوی؛ اما نه زیرآب.
من بلندم به بلندای قلههایی که نتوان تسخیر نمود...
این کتاب، زبان خاص خودش را دارد؛ یعنی چه در ادبیاتش، چه دربیانش، چه در مثالها و اصطلاحات و واژگانش، بسیار منحصربهفرد است و حقیقی و متناسب با همه عصرها و زمانهاست.
به قول اساتید کتاب 60 درجه، ما در عالم هست و نیست، همه مطالب را به جهت هست میدانیم. شما در دادن بهای آنها دقت کافی داشته باشید!
چهارده تصویر در این کتاب وجود دارد؛ به نظرتان تصاویر چه کمکی به خواننده میکند و شما کدامیک از تصاویر کتاب را بیشتر دوست دارید و چرا؟
کتاب 60 درجه با تصاویر و صوت و حسی که بوجود میآورد، با قویترین و کاملترین شکل ارتباطی، اثر پیامهایش را بر جان آدمی حک میکند؛
شاید قبل از رمضان فقط به این فکر میکردم کدام تصویر را دوست دارم و همیشه تصویر غسل در صحرا و اسکیبازان را دوست داشتم؛ اما با انسی که امسال با این کتاب گرفتم، متوجه شدم آن درخت پوسیدهای هستم که به لطف خداوند، حشرات و موریانهها و... در حال کوچ کردن هستند و جوانهها در کنارش جوانهزده و درختان استواری را میبیند و سفری طولانی در پیش دارد... حس بسیار خوبی بود که تصویر واقعیتری از خود را دیدم و متناسب با آن پیامهای کتاب را دنبال کردم و گویی نقطه شروع دیگری به من داد.
درک پیامهای اساتید در گفتگو با نگهبان، یکی از دغدغههای خوانندگان این کتاب است، شـما چه پیشنهادی برای فهم بهتر این پیامها دارید؟
قطعاً اگر کسی دغدغه درک پیامی را داشته باشد، خودِ پیام مأمور میشود تا اسباب فهم بیشتر را برایش مهیا کند،
آب کم جوی تشنگی آور به دست"
روخوانی و حفظ پیامها شاید مقدمهای برای فهم بهتر باشد؛ اما به نظرم، تلاش برای فهمیدن، نقطه آغاز بهتری است که آن پیام در وجودمان حفظ شود و برای ورود به درک مفاهیم، ابتدا سی دی مربوط به هر پیام را گوش کنیم و بعضی جملات کلیدیاش را بارها و بارها تکرار کنیم و یک مدت مدام به آن پیام مراجعه کنیم تا صدای آن حقایق را در درون خود هم بشنویم و یک انطباقی در درون ما و کتاب اتفاق بیفتد که البته این توفیق بسیار بالایی است که امیدوارم به همه ما عطا شود.
خودتان کدام پیام را بیشتر دوست دارید و چرا این پیوند محبت بین شما و این پیام برقرارشده است؟
حقیقتاً نمیتوانم بگویم کدام را بیشتر دوست میدارم؛ چون هر بار به فراخور حالم با یک پیام ارتباط بیشتری برقرار کردم و سعی کردم مدتی با آن پیام زندگی کنم.
امسال هم یک پیوند محبتی بین خود و پیام فرق نگاه احساس میکنم و این پیام مدام مرا مورد لطف بیشتر خودش قرار میدهد و رد پای حمایتهایش را که منجر به فرق نگاه در من میشود را احساس میکنم.
حس شما نسبت به موسیقی مربوط به تصویر اسکی بازها که روزهای چهارشنبه در آکادمی، لحظه رهایی پخش میشود چیست؟
خیلی فهم موسیقی ندارم؛ اما بعضی از موسیقیها آنقدر قدرت دارند که بین ساکنین زمین و آسمانها، اتصال برقرار میکنند!
این چند ماه که صوتِ کلاس جهانبینیِ چهارشنبهها را گوش میکردم، با شنیدن آهنگ رهایی بیاختیار اشکهایم جاری میشد و با قلبم به زیارت آقای مهندس میرفتم.
لطفاً اگر تجربه خاصی در مورد این منبع آموزشی دارید که به دیگر همسفران کمک میکند بـرایمان بفرمائید.
اخیراً در تفسیر قرآن مطلبی خواندم که میگفت: به هر نوشتهای، واژه کتاب اطلاق نمیشود، آنها اوراق هستند. واژه یَسطَرون؛ یعنی آنچه به سطر درآمده و به آنها اطلاق میشود؛ اما واژه کتاب عظمت دارد و حقایق عالم در آن ضبطشده و برای بهرهگیری از قوانین باید به آنها مراجعه شود و بر اساس آنها جلو رفت.
حال این کتاب، خودش به زندگی ما دعوتشده تا ما را احیا کند. امیدوارم برای مطالعه آن برنامه داشته باشیم و با تمسک به آن، نور هدایت دریافت کنیم.
خداوندا؛ ارزشمندترین درودها و برکات رشد یابندهات و سلامهای آسایشبخش ات را بر جناب آقای مهندس خالق این کتاب عطا فرما.
ممنونم از اینکه با این گفتگوی بسیار ارزشمند و دلنشین، تجربیات خود را در اختیار ما و خوانندگان این گفتگو قراردادید؛
خداوند به علم و خدمت شما برکت بدهد.
ویراستاری؛ همسفر الهام
تهیه و تنظیم: گروه مصاحبه وبلاگ شادآباد
ارسال: همسفر شمسیان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1116