سخنان استاد:
واژههای تواضع و تفاخر موضوعات جدیدی هستند که مطرحشده پس اول در مورد معانی آنها توضیحاتی میدهیم. تواضع از کلمه وضع به معنی فرونهادن گرفتهشده به زایمان زنان هم وضع حمل میگویند چون بارشان را به زمین میگذارند. مصداق عینی تواضع پرندگان هستند، وقتی میخواهند به جوجههایشان محبت کنند چگونه بال و پر خود را باز میکنند و آنها را زیر پروبال خود میگیرند به این نوع کوچک کردن خود، تواضع گویند. تواضع یعنی باید انسان خود را در مقابل قدرت مطلق و خلق خدا پایینتر از موقعیت خود قرار دهد. انسان باید در برابر انسانهای دیگر متواضع باشد مخصوصاً استاد و والدین چراکه آنها زحمت زیادی برای هدایت ما متحمل شدهاند. تواضع با زبان و رفتار است و خشوع با قلب و دیده. تواضع یک حالت خشوع و خضوع معقول درونی است که نشانههای آن در گفتار و کردار مشخص میگردد. حال در برابر چه کسانی نباید تواضع کرد؟ در برابر مستکبران و ثروتمندان چراکه تواضع ما باعث غرور بیشتر آنها میشود. برخی از روشهای تواضع کردن نشستن در قسمت پایین مجلس، پیشی گرفتن در سلام، دوری از خودنمایی، تعریف نکردن از خود و دوست نداشتن تعریف دیگران، دعوا و جدل را ترک کنی گر چه حق با تو باشد.
بالاترین درجه تواضع ازنظر حضرت علی (ع) تواضع غنی در مقابل فقیر است. خواه غنی ازنظر اقتصادی و مالی باشد یا غنی ازنظر علمی و جایگاهی. از نشانههای تواضع این است که انسان در برابر مردم خوشرو و خوشاخلاق باشد و هنگام جدا شدن از آنها باروی باز و بامحبت باشد نه از روی بیاعتنایی که موجب کدورت و ناراحتی شود. خارج شدن از حریم تواضع یک بیماری آشکار است که بیانگر عدم صفای صور پنهان انسان است. بین ارزشها و ضد ارزشها یک مو فاصله است مثلاً فاصله بین عزت و تکبر، قناعت و خساست، سکوت یا کنترل زبان و ذلت یا تواضع. ذلت یعنی تواضع و فروتنی در برابر کسانی که حقشان فروتنی نیست مثل ثروتمندان و مستکبران. تواضعی که باعث ذلت و خواری و چاپلوسی و تملق باشد یک ضد ارزش است. تواضع و فروتنی مانند هر صفت دیگری دو طرف افراطوتفریط دارد. تکبر یا فخرفروشی جهت افراط آن است و ذلت و خواری جهت تفریط آن است و میانه آن دو تواضع یا فروتنی است.
تفاخر از ریشه فخر به معنی خودبزرگبینی و مباهات کردن است و احساس برتری داشتن به دیگران با قصد کوچک شمردن آنها. به درخت خرمای تنومند نخلی فخور گویند. فخرفروشی دو قسمت دارد:
1- باطل که بیان صفات و خصوصیات خود است با قصد کوچک کردن دیگران. 2- غیر باطل که بیان صفات و خصوصیاتی است که عقلا و شرعاً پسندیده است بدون کوچک کردن دیگران. پس اگر فخرفروشی باانگیزه کوچک کردن دیگران باشد اشتباه است و ضد ارزش ولی اگر برای یادآوری نعمتهای قدرت مطلق باشد شکر نعمت است.
چه افرادی فخرفروشی میکنند؟
کسانی که جاهل و نادان هستند، کسانی که کمظرفیت و کوتهفکر هستند و کسانی که از گرفتاری و بلا عبور کردند و به ناز و نعمت رسیدهاند. فخرفروشی و منیت پیوند نزدیکی باهم دارند درواقع فخرفروشی از اقسام منیت است. از نتایج مهم فخرفروشی نداشتن یار و یاور در مقابل قدرت مطلق و رعایت نکردن حقوق دوستان و خویشاوندان و پدر و مادر و تحقیر مردم و ایجاد نظام طبقاتی است.
دو راه برای درمان فخرفروشی وجود دارد:
1-راهحل علمی که انسان به خود یادآوری کند که در برابر قدرت مطلق ناتوان و مغلوب است و از پستترین چیزها یعنی خاک و نطفه آفریدهشده و بعد از مرگ هم به پستترین چیزها یعنی مردار تبدیل میشود.
2- راهحل عملی درمان فخرفروشی انفاق مالی و معنوی است یعنی باید از پول و سرمایه و وقتش برای دیگران خرج کند.
فخرفروشی ارتباط نزدیک با غیبت دارد چون شخص برای اینکه اظهار وجود کند و فضل و کمال خود را به رخ بکشاند دیگران را کوچک میشمارد و از آنها بدگویی میکند. (ان الله لا یحب کل مختال فخور) قطعاً خداوند هر خودپسند فخرفروش را دوست ندارد. حال در مورد چگونه در کنگره 60 قدردانی کنیم؟ آقای مهندس در کارگاه آموزشی فرمودند: شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
تشکر کردن و قدردانی دو نوع است:
1- لفظی و زبانی که مثلاً از راهنما، پدر و مادر، مسافر، مرزبان، اسیسانت و هر شخص دیگری که برایمان زحمت میکشد یا کاری انجام میدهد تشکر میکنیم و میگوییم متشکریم.
2- عملی و پایاپای یعنی خدمت در مقابل خدمت. در کنگره خدماتی به من ارائهشده تا من و مسافرم به رهایی و آرامش و قدرت مالی و فکری رسیده ایم و من در قبالش خدماتی را در قسمت سایت، مرزبانی، oT و یا قسمتهای دیگر انجام دهم. و یا پاکت در برابر خدمت که پاکتی را در هفته راهنما، جشن گلریزان و یا مناسبتهای دیگر تقدیم میکنم. آقای مهندس میفرمایند: اسب پیشکشی را که دندانش را نمیشمارند. خدمتی که به شما رایگان ارائه میشود دیگر چونوچرا ندارد.
حال تشکر و قدردانی در کنگره چگونه است؟ یک حساب دودوتاچهارتا بکنید ببینید کنگره به شما چه داد؟ شما قبل از رهایی که بودید؟ چه جایگاه و رتبهای داشتید؟ ازنظر اقتصادی و مالی در چه وضعیتی بودید؟ ازنظر جسمی چگونه بودید؟ و ازنظر روانی در چه حالی بودید؟ آیا شما چیزی را که از کنگره گرفتید میتوانید پس بدهید؟
آقای مهندس از روی لطف و محبت بسیار زیادشان میفرمایند هیچکس هیچ بدهی به کنگره ندارد و هر کس میخواهد خدمت کند باید از روی عشق و محبت باشد نه با حس پرداخت بدهی. شادی را در چهره یک راهنمای همسفر، راهنمای یک مسافر موقع رهایی یک رهجو میتوان دید چراکه خداوند سریع الحساب است. اگر معامله با کنگره پایاپای باشد شاید آنوقت حساب صفر شود. به امید روزی که با تواضع و فروتنی نه از روی فخرفروشی بتوانیم خدمت خالصانهای به خلق خدا کنیم.
نویسنده و نگارنده: کمک راهنما اکرم ماهرانی
عکاس: همسفر فاطیما لژیون نهم