English Version
English

کنگره به کمک من هیچ نیازی ندارد

کنگره به کمک من هیچ نیازی ندارد

یازدهمین جلسه از دوره سی‌وهشتم کارگاه‌های آموزشی مجازی کنگره ۶۰؛ ویژه همسفران آقا در نمایندگی آکادمی با استادی کمک راهنمای محترم همسفر محسن، نگهبانی همسفر محمدرضا و دبیری همسفر محمد، با دستور جلسه «برای استحکام پایه‌های علمی و مالی کنگره من چه کرده‌ام» پنج‌شنبه اول خردادماه سال 99 ساعت 13.30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

آموزش‌هایی که من در کنگره گرفتم این بود که؛ سفر اولی‌ها بیشتر به این آموزش نیاز دارند. اگر من سفر دومی 2 ماه هم نیایم هیچ تأثیری در زندگی من نمی‌گذارد ولی روی یک سفر اولی خیلی تأثیر می‌گذارد؛ بنابراین من جا را به کسانی دادم که سفر اولی بودند.

من شاید 10 سال است با افرادی بوده‌ام و هستم و خواهم بود که درس معرفت، عدالت و عمل سالم را از یکایک، چه رهجوهای خودم و چه راهنمایان و چه بالاتر گرفته‌ام. ای کاش از این همه آموزش‌هایی که گرفته‌ام، بتوانم آموخته‌های خودم را به هرکس که نیاز دارد بیاموزم.

جا دارد اول از راهنمای عزیز خودم آقای حبیب اله رسولی که همیشه به من قوت قلب می‌داد و نفر دوم، آقای حشمت جعفری تشکر کنم.

چون من آرام صحبت می‌کنم حرف‌های من را سفر اولی‌ها، اگر متوجه شوند بسیار عالی است.

مسافر من که به این آرامی داخل سالن شد، کسی بود که زندگی ما را سیاه کرده بود. هر شخصی با من صحبتی انجام می‌دهد، می‌گویم 10 درصد این صحبت‌هایی که می‌کنی اندازه ضد ارزش‌های پسر من نمی‌شود، امیدوار باشید در زندگی.

از 7 سالگی ضد ارزشش شروع شد و آمد بالا و در سال 1388 روزی صد هزار تومان شیشه مصرف می‌کرد، صد هزار تومان می‌شود ماهی سه میلیون که مبلغ زیادی است. کلکسیونی از ضد ارزش‌ها بود. من از نظر مالی و علمی نمی‌گویم قوی بودم اما در حد متوسط بودم اما چه فایده؟ بر سر یک سفره که می‌نشستیم همه باهم قهر بودیم و اصلاً نمی‌توانستیم غذا بخوریم، روابط زناشویی از بین رفته بود و روابط حسنه نبود؛ اما هیچ موقع برخورد فیزیکی با فرزندم نکردم.

شب که همه خواب بودیم بلند می‌شد و با چکش می‌زد روی صندلی و... که ما را بیدار کند و صدای ما را دربیاورد، چون می‌دانید که مصرف‌کنندگان کارشان این است که صدا بلند کنند، چون اگر صدا بلند باشد کسی نمی‌آید جلو و بگوید که چه خبر است؟ ولی اگر آرام حرف بزنیم صحبت‌های ما را متوجه می‌شوند.

اتفاقاً بنا است که با خود مسافرم یک آغاز نامه‌ای را دراین‌باره بنویسیم که از کجا به کجا رسیدیم؟ چه بودیم و چه شدیم. زندگی ما تا پیش از کنگره سیاه‌وسفید بود.

روزی که متوجه شدیم مسافرمان مصرف‌کننده است، خداوند سریع اینجا را به ما نشان داد و به همراه همسرم به اینجا آمدیم و توسط آقا سیروس شبابی، مشاوره شدیم. من و همسرم خون گریه کردیم و رفتیم و از همان ساعت موبه‌مو حرف کسانی که اینجا بودند را گوش کردیم.

اگر راهنما می‌گوید که سی دی را بنویس یا کتاب 60 در جه را بخوان، آیا به خاطر خودش می‌گوید؟ نه! برای کمک به خودت است که علم کنگره را به‌صورت اتوماتیک، برای خودمان بالا می‌بریم. چون شک نکنید هر چقدر که به خلق خدا خدمت کنیم از زندگی پاداشمان را می‌گیریم.

از زمانی که آمدم، همه شاهد هستند که اولین نفر می‌آمدم و آخرین نفر می‌رفتم. این‌ها را نیاز است که برای سفر اولی‌ها بگویم؛ یعنی خدمتم را وظیفه نمی‌دانستم، بلکه عشق می‌دانستم که باید عاشق باشیم. به خاطر مسافرم به اینجا آمدم و همیشه دعایش می‌کنم که من به خاطر تو اینجا آمدم و تا زمانی که مرا بیرون نکنند از اینجا نمی‌روم.

آمدم و آموزش‌ها را دیدم و به حرف راهنمایم گوش کردم و سی دی نوشتم و هر کاری که می‌گفتند انجام می‌دادم. فرزند من، بعد از چند ماه آمد و گفت که بابا خسته شده‌ام. من زور نکردم چون اینجا به من یاد داد که دست فرزندت را نگیری بیاوری اینجا و بگذار هر موقع خودش خواست بیاید. می‌رفتم خانه و کتاب‌ها را روی میز می‌گذاشتم که او ببیند و اوایل نیشخند می‌زد و مرا مسخره می‌کرد ولی بعد متوجه شد که کتاب 60 درجه را او می‌فهمد نه من و به هر جهت بعد از حدود 6 ماه آمد اینجا و می‌توانم به‌جرئت بگویم که این فرزند من که اینجا نشسته است در همه موارد الآن یک‌مرتبه از من بالاتر است اگر من کمک راهنما هستم ایشان دستیار آقای ترابخانی هست، اگر من کمک راهنما شدم آرزوی ایشان است.

من این‌طوری می‌توانم به استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره کمک کنم که به‌موقع بیایم و روی این صندلی‌ها بنشینم، نشریات کتاب‌ها و ... را تهیه کنم و آموزش‌ها را بگیرم که علم کنگره را بالا می‌برد.

الآن فکر می‌کنم در سال حدود 5000 نفر درمان قطعی داریم و این یعنی علم کنگره اتوماتیک بالا می‌رود. علم کنگره این است که وقتی همایشی است و اعضای کنگره را می‌بینند می‌گویند که آیا این‌ها واقعاً مصرف‌کننده بودند؟

در استحکام مالی من می‌دانم و خدای خودم و توانایی و معرفت من که آیا در این استحکام علمی و مالی من چگونه می‌توانم کمک کنم؟ کنگره به کمک من نیاز ندارد. تنها کسی که می‌تواند به من کمک کند، اول خودم هستم. در این مدتی که کنگره نیامدیم آیا من بیکار نشستم؟ سی تا سی دی را واو به واو نوشته‌ام؛ یعنی از این 5 ساعتی که نمی‌آمدم کنگره، این‌طوری استفاده کردم. آیا کسی به من می‌گفت؟ آیا کسی به من کاری داشت؟ خیر!

این بیماری کرونا اگر 10 تا بدی داشت یک حسن خوب هم داشت که بیشتر بیماری‌های ما در اثر رعایت نکردن بهداشت می‌آمد. انشا الله هر چه زودتر از بین می‌رود و همدیگر را بیشتر می‌بینیم و از صحبت‌های هم بیشتر لذت می‌بریم.

توانایی من به قدرت مالی ما نیست، به قلب رئوف و عشقمان به انسان‌ها است، چه علمی و چه مالی.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

جلسه با دعای کنگره پایان یافت و جلسات حضوری با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و موارد بهداشتی برگزار شد:

 
 
 
 
 
 

تعدادی از لژیون‌های همسفران آقا نیز که امکان حضور به‌صورت حضوری را نداشتند، لژیون‌های خود را به‌صورت مجازی برگزار کردند:

 
 
 
 
تایپ: همسفر علی (محمودی)
طراحی و گرافیک: همسفر علی (محمودی)
تهیه شده در وبلاک همسفران آقا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .