نزدیک چهارسال است که وارد بهشت گمشدهای شدم که سالهاست به دنبال آن بودم. در تاریکیهای خودم غوطه ور بودم و مسیر درست را پیدا نمیکردم. لطف خداوند شامل حالم شد و همراه مسافرم وارد بهشت کنگره ۶۰ شدیم. از ابتدای ورودم در این مکان، آرامشی عجیب به سراغم آمد؛ گویی دغدغهای بزرگ به فراموشی سپرده شد و آن دغدغه هزینه مالی بود؛ چون برخلاف NGO های دیگر، کنگره ریالی از فردی که برای درمان به آنجا آمده دریافت نمیکند؛ چراکه اعتیاد، تاریکیهایش زیاد است و از جمله آن تاریکیها برای بیشتر افراد، ناتوانی مالی است.
از همان روزهای اول ورودمان، کم کم شروع به گرفتن آموزشها کردم و در زندگیمان عملی کردم و همین آموزشهای ناب، روزهای سختی را برایم آسان میساخت و خدا را شکر روز به روز بیشتر به حال خوش رسیدیم، با آموزشهای ناب کنگره ۶۰، با دستور جلسات، کتاب ۶۰ درجه، کتاب ۱۴ وادی عشق، جزوه جهانبینی و ... در واقع منابع ناب کنگره ۶۰ در هیچ جایی پیدا نمیشود و در هیچ دانشگاهی آموزش داده نمیشود و من چه خوشبخت بودم و هستم که پای این آموزشها درس میگیرم.
کنگره ۶۰ به من یاد داد که اول باید به خودم برسم و باید افکار و اندیشه درستی داشته باشم تا بتوانم درست حرکت کنم و ذره ذره از تاریکیها عبور کنم.
یکی از خواستههای من این بود که بتوانم در برابر این همه آموزش و کمکهای کنگره، کاری را انجام بدهم و قدمی برای خودم بردارم. وقتی دستور جلسه گلریزان، لژیون سردار بود، حس خیلی خوبی داشتم و میخواستم من هم یک عضو کوچک از لژیون سردار باشم؛ ولی سالهای اول نتوانستم عضو شوم؛ بنابراین به پاس تمام آموزشها و درس زندگی که در زیر سقف امن کنگره و با خیال راحت آموخته بودم، همیشه از قانون یازدهم حمایت میکردم و در جلسات شرکت میکردم و با مشارکتم سعی داشتم با زبان سادهتری آنچه خود برداشت کردهام را به صورت آموزش برای شنوندگان مطرح کنم تا شاید درسی باشد برای همسفران دیگر. تمام سعیام همیشه این بوده که حرمتها و قوانین کنگره را اجرا نمایم تا در نظم و زیبایی این بنا من هم نقشی داشته باشم و بر زیباییهایش افزوده شود تا دیگرانی که تازه، وارد این مکان میشوند مانند من حس زیبا و خوب را کسب نمایند.
پایههای مالی و علمی کنگره در واقع ستونهایی محکم هستند که ما توانستیم زیر سایهاش آموزش بگیریم و علم خود را افزایش بدهیم تا با تفکر درست و حرکت در صراط مستقیم، پایههای مالی خود را نیز قوی کنیم و امروز هرچه دارم را مدیون کنگره و بنای زیبایش هستم؛ پس همانطور که مسیری که کنگره ۶۰ انتخاب نموده و در پیش روی خود قرار داده است نام الله است، من نیز از خدای خود خواستم تا امسال بتوانم عضو لژیون سردار شوم؛ چراکه نمیتوانم در مقابل همه تغییرات و حسهای خوبی که پس از کنگره ارزانیام شده بی تفاوت باشم و حرکت نکنم، هرچند که تمام این حرکات باز هم باعث آموزش و حال خوب خودم خواهد شد...
دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما نیز بکاریم تا دیگران بخورند.
نویسنده: همسفر حمیده
ارسال: همسفر فتانه
- تعداد بازدید از این مطلب :
530