English Version
English

عبور از سختی لازمه رسیدن به دانایی است

عبور از سختی لازمه رسیدن به دانایی است

سال جدید را خدمت همه دوستان تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم از این بستری که در فضای مجازی ایجاد شده است بتوانیم بهترین استفاده را کنیم و در جهت تحقق صحبت‌های آقای مهندس مبنی بر آموزش بدون توقف، هرکدام از ما می‌توانیم نقش مهمی در فضای مجازی داشته باشیم تا بتوانیم مثبت‌تر، پویاتر و مفیدتر باشیم.

دستور جلسه هفته دانایی، دانایی مؤثر، سواد است. برای اولین بار در کنگره 60 مفهوم دانایی را متوجه شدم، قبل از آن خارج از کنگره در مورد دانایی صحبت می‌شد، خیلی‌ها می‌گفتند دانایی انسان باید رو به فزونی باشد و شما نیز باید دانایی و آگاهی خود را بالا ببرید، اما هیچ‌کس مفهوم دانایی و آگاهی را به من نگفت.

زمانی فکر می‌کردم اگر بروم و کتاب بخوانم این دانایی است و با این کار دانایی من بالا خواهد رفت؛ فکر می‌کردم که اگر در کلاسی شرکت کنم باعث می‌شود تا دانایی من بالا رود، اما هرچقدر که کتاب می‌خواندم متوجه می‌شدم که نمی‌توانم بسیاری از مشکلاتم را حل کنم و هرچقدر که در کلاس‌ها حضور پیدا می‌کردم و کتاب می‌خواندم، می‌دیدم که زندگی من همان‌گونه است و نمی‌توانم بسیاری از مسائل خود را حل کنم.

آقای امین دژاکام در جزوه جهان‌بینی یک تعریف بسیار عالی و ناب را از دانایی ارائه می‌دهند که قدرت تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی دانایی است. این تعریف کلید بسیار مهمی است در حل مسائل است.

به نظر من اصولاً انسان به دانایی نخواهد رسید مگر اینکه از یک رنج، از یک سختی عبور کند و بتواند یک مسئله‌ای را حل کند زمانی که فرد به این مرحله می‌رسد کم‌کم و به‌مرور زمان یک قدرت تشخیص یا همان دانایی پیدا می‌کند. پس لازمه رسیدن به دانایی این است که بتوانیم یک مسئله‌ای را در زندگی خود حل کنیم و از یک سختی، از یک درد و رنج عبور کنیم و لازمه عبور از این مرحله یا لازمه رسیدن به آگاهی، مثلثی است به نام مثلت دانایی، باید آموزش، تفکر و تجربه باشد؛ اما هر سه این کارها را من انجام می‌دادم ولی می‌دیدم که بازهم نمی‌شود از یک مرحله یا مسئله عبور کنم و همچنان درگیر یک موضوع بودم تا اینکه متوجه شدم که یک مفهوم دیگری از دانایی وجود دارد. دانایی مؤثر یعنی چه؟ یعنی اینکه من بتوانم چیزی را که یاد گرفته‌ام به مرحله اجرا دربیاورم، اقدم و عملی کردن آن موضع بسیار مهم است، یعنی تا زمانی که من یاد می‌گیرم، آموزش می‌گیرم اما نتوانم اقدامی کنم و آن آموزش را به مرحله اجرا بگذارم همچنان در یک مرحله ساکن مانده‌ام، هنوز نتوانسته‌ام از آن آگاهی و دانایی کسب کرده‌ام استفاده کنم. این فقط در حد اطلاعات‌ است؛ من تنها اطلاعات دارم و هنوز نتوانسته‌ام از آن استفاده کنم. اقدام مهم‌ترین کاری است که من باید انجام دهم یعنی من باید عمل‌گرا باشم، باید بروم و آن کار را انجام دهم و آن کار را اجرایی کنم. ما این را باید بدانم که در این مرحله یک آفتی وجود دارد، گاهی اوقات آن‌قدر وارد مرحله عمل و اجرایی کردن قرا می‌گیرم، یعنی آن‌قدر درگیر یک سری مسائل می‌شوم که باعث می‌شود از آموزش عقب بمانم، یا مجدداً روی تفکر دچار کمبود می‌شوم و این ضلع نیز دچار مشکل می‌شود، بنابراین باید هر سه ضلع به یک‌شکل رشد پیدا کند یعنی من هم‌زمان آموزش بگیرم، اقدام کنم و هم‌زمان بتوانم تفکر و برنامه‌ریزی درستی داشته باشم. بتوانم تفکر درستی کنم، بتوانم ذهنیتم را تغییر دهم، بتوانم باورهایم را تغییر دهم، بتوانم بر روی شخصیت خودکار کنم.

اگر من می‌خواهم به یکجایی برسم، اگر می‌خواهم رها شوم به‌تنهایی اقدام کردن فایده‌ای ندارد یعنی اینکه من سر ساعت در نمایندگی حضور پیدا کنم، شربت OT خود را بخورم و بگویم خوب من دارم اقدام می‌کنم، یا اینکه بگویم خوب من که در جلسات لژیون حضور پیدا می‌کنم، CD ها را نیز می‌نویسم، یا اینکه بگویم من اکنون بر روی جهان‌بینی خود کار می‌کنم اما از طرفی نظم، انضباط فردی و بسیاری از مسائل دیگر من دچار مشکل هستند. باید هر سه ضلع به یک اندازه رشد کند، یعنی که من آموزش می‌گیرم بر روی شخصیت خود، باورها، جهان‌بینی خود کار کنم و هم‌زمان فرمان راهنمای خود را اجرا کنم این می‌شود اقدام کردن یعنی زمانی که در سه ضلع توانستم تعادل را ایجاد کنم حتی در بحث دانایی باید تعادل را ایجاد کنم و هر سه ضلع مثلث باهم رشد کند، آن زمان است که من می‌توانم رشد کردن، ارتقاء و پیشرفت خود را ببینم.

ما باید این را بدانیم که برای رسیدن به قدرت تشخیص یک سری مسائل را در نظر بگیرم، من به قدت تشخیص نخواهم رسید مگر اینکه از ترس و ناامیدی خود عبور کنم، پس مهم‌ترین مسئله این است که من باید از ترس، ناامیدی و منیت خود عبور کنم تا بتوانم به آن قدرت تشخیص برسم.

قدرت تشخیص به عبور از آن مثلثی که در کنگره 60 به آن می‌گویند مثلث جهالت که همان ترس، ناامیدی و منیت است، بستگی دارد.

انسان به یک مرحله‌ای می‌رسد که فکر می‌کند که دیگر نمی‌تواند آموزش بگیرد، اینجا است که دیگر نمی‌تواند در زندگی خود پیشرفت، رهایی و حال خوش را ببیند، به خاطر این است که زمانی فرد، به‌طور مثال در مثلث جهالت در ترس بماند شخص به خود اجازه تفکر کردن را نمی‌دهد اصلاً نمی‌تواند تفکر کند، زمانی که در ضلع ناامیدی بماند نمی‌تواند اقدام یا حرکت کند، زمانی که در بحث منیت می‌ماند نمی‌تواند آموزش بگیرد و همین امر باعث می‌شود تا دچار رکود و تنزل شود؛ بنابراین برای اینکه بتوانم حرکت کنم و از یک مسئله‌ای عبور کنم نیاز دارم تا مسئله جهالت را در زندگی خود حل کنم، برای اینکه بتوانم به دانایی برسم نیاز دارم تا مثلث جهالت را در خود حل کنم و عبور از این مسئله باعث می‌شود تا بتوانم به قدرت تشخیص و دانایی برسم که در کنگره 60 مهم‌ترین کلیدی که برای حل مسئله مثلث جهالت داده می‌شود آموزش، تفکر، تجربه است. البته در کنار این‌ها باید فرمان‌بردار باشم، آموزش پذیر باشم تا بتوانم انسانی باشم که تجربه، اقدام و عمل درستی را انجام دهم تا بتوانم تفکر درست و شخصیت درستی را در خودم ایجاد کنم.

 

نگارش: کمک راهنما مسافر قاسم

تنظیم و ویراستاری: مسافر محمود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .