سومین جلسه از دور هفتاد و چهارم کارگاههای آموزش مجازی کنگره 60؛ شعبه آکادمی ویژه مسافران و همسفران با استادی ایجنت محترم شعبه لویی پاستور فرشید تفرشی، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر کامران با دستور جلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد» دوشنبه 11 فروردینماه 1398 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
از همه شما عزیزان که فرصت دادید تا بتوانم خدمت کنم تشکر میکنم، همچنین از ایجنت آکادمی و مرزبانان محترم ان شعبه تشکر میکنم. دستور جلسه امروز دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. یکی از بزرگترین دستاوردهای کنگره، تعاریف و قوانینی بود که راه را برای ما نمایان کرد. چون این تعاریف در زندگی من اشتباه شده بود همیشه مسیر را اشتباه میرفتم.
وقتیکه به کنگره آمدم، اولین چیزهایی که خودش را برایم نمایان کرد، همین تعاریف بود. تعاریفی مثل دانایی، قوانینی مثل 14 وادی که ما از ابتدا با آن سروکار داریم. اینها بزرگترین کشفیات در انسانشناسی بود و باعث شد حال خیلیها خوب شود، به همین جهت از آقای مهندس و آقای امین که این مطالب را شکافتند همیشه سپاسگزارم.
در کنگره وقتی توسط استاد امین تعریف دانایی بیان شد، شاید خیلی از مطالب روبهروی مثلث دانایی، گرههای کار من بود. مثل ترس که روبهروی تفکر بود. اینها باعث میشد خیلی از حرکات من ناتمام بماند. این حسها در بحرانها خودشان را نشان میدهند.
قوانین کنگره حقیقت هستند و نمیشود آن را دور زد. انسانها وقتی قوانین را دور میزنند، هستی هم با قدرت و دانشش که از انسانها بیشتر است میآید و انسانها را دور میزند. وقتی من نخواهم از ترس عبور کنم و هیچوقت نمیتوانم از مشکلات عبور کنم. باید بیایم و دانایی کسب کنم. دانایی مرا یکجایی در یک موقعیت میگذارد که از آن ترس و ناامیدی عبور کنم و آنوقت من به حال خوب میرسم.
در مثلث دانایی وقتی بحث آموزش میشود، چیزی که باعث میشود من درک کافی را نداشته باشم، ضلع مقابلش منیّت است. من درگیر منیت بودم و باعث میشد از افراد یا شرایط زندگی چیزی یاد نگیرم. وقتی برای من شرایط حاد و سیاهچاله اتفاق میافتد، با گذراندن آن شرایط ماهیت من عوض میشود. وقتی در بحران منیّت خودش را نشان میدهد و وقتی من در درونم آن منیّت را حل میکنم آموزشهای بهتری برای من باز میشود. برداشت من از سواد، از آموزشهای کنگره این است که سواد اگر مسیر درست را طی کند میتواند ملات آموزش و دانایی باشد. سواد با خودش دانایی نمیآورد. برای من حتی گاهی سواد جلوی دانایی مرا میگرفت. فکر میکردم همهچیز میدانم، در هر مقوله خاص اظهارنظر میکردم و حرکت من کند میشد.
بخشی که بازهم در دانایی به چشم میآید، این است که حرکت من زمانی در جهان فیزیکی است و زمانی در جهان ذهن، ممکن است بخشی از آن به ظهور برسد و بخشی نرسد اما غیرمستقیم در کیفیت من تأثیر دارد.
کسی جز خود فرد به آن چیزی که در جهان ذهن است دسترسی ندارد، وقتیکه گفتوگوی من با خودم انجام میگیرد، آنجا من کجای داستانم و به خودم چقدر حق میدهم؟ آنجاست که خیلی مسائل که در مثلث جهالت جلوی حرکت مرا میگیرد، شروع به حل شدن پایههایش میکند؛ یعنی آنجا من حق را به خودم نمیدهم و جایی که حق با من نیست، به قول استاد امین میگویم چشم. وقتی باید مشق بنویسم مینویسم و وقتی باید ساعت 5 در جلسه آنلاین باشم آنلاین میشوم.
تهیه،تنظیم و پیاده سازی: مسافر احسان لژیون نوزدهم آکادمی
عکس: مرزبان وبلاگ مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
671