در ابتدا خدای خودم را شاکرم که اذن ورود ما را به کنگره صادر کرد تا بتوانیم در کنار راهنمایان عزیز آموزش ببینیم. اگر بخواهیم وظایف راهنما را بدانیم راهنما؛ یعنی نشاندهنده راه، راهی که بهسلامتی و صلح و آرامش برسد.
آنها با زندگی کردن در کنار یک مصرفکننده، با آموزشهایی که از کنگره 60 گرفتند به رهایی رسیدهاند و با دادن امتحان و قبول شدن، به درجه راهنمایی رسیدهاند و اکنون ما در کنار این عزیزان آموزش میبینیم. آنها راهی را رفتهاند که ما الآن در آن راه هستیم و اگر لغزشی داشته باشیم با توصیه خوب آنها میتوانیم از آن راه به سلامت بیرون بیاییم.
در سه جلسه اول به ما میگویند که با حس خودمان راهنما را انتخاب کنیم؛ یعنی هیچ اجباری نیست. ما هم با حس خوبی که به راهنما داریم انتخاب میکنیم و وارد لژیون میشویم.
و اما وظایف رهجو در مقابل راهنما چیست؟
رهجو؛ یعنی کسی که جوینده راه است. کسی که میخواهد راه را پیدا کند باید در کنار کسی آموزش ببیند و در کنگره 60، آن شخص کسی نیست جز راهنمایان عزیز که آموزش را رایگان در اختیار ما قرار میدهند.
وظایف رهجو این است که بهموقع در کارگاه آموزشی باشد، تکالیف خود را انجام بدهد، در مشارکتها شرکت کند و...
من بهعنوان یک همسفر، آموزشی که از راهنمای خوبم گرفتهام این است که باید در کنار مسافرم باشم نه در مقابل او تا بتوانم بال پرواز مسافرم باشم و همچنین با آموزشهایی که از راهنمای عزیزم میگیرم، تمام سعی خودم را میکنم که این آموزشها را در زندگی شخصیام کاربردی کنم.
من قبلاً غرور داشتم و هیچگونه حاضر نبودم که غرورم را زیر پا بگذارم؛ ولی از وقتی که وارد کنگره 60 شدم این را دیدم که راهنمایان عزیز با آموزشی که گرفتهاند، هیچ غروری در آنها وجود ندارد. وقتی که عشق باشد، غرور و منیت از بین میرود که راهنمایان عزیز این عشق در وجودشان هست. من هم تلاش میکنم که این غرور را از بین ببرم.
از آقای مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را مهیا کردند تا ما بتوانیم در کنار این عزیزان آموزش ببینیم و در آخر قدردان و سپاسگزار راهنمای خوبم هستم و امیدوارم که بتوانم رهجوی خوبی برای ایشان باشم.
نویسنده: همسفر فاطمه لژیون سوم
ویراستاری: همسفر الهام
عکس: همسفر فاطمه
ارسال: همسفر معصومه