English Version
English

بی امید چگونه می توان زیست

بی امید چگونه می توان زیست

من مادری هستم که هم سیاهی‌ها را دیده و هم روشنایی‌ها را

و اکنون می‌نویسم برای تمامی هم‌سفران به‌خصوص مادران عزیز، باشد که تجربه من نوری شود و بر قلب هم‌سفران نشیند.

چون سینه شود تنگ خدا با ما هست / گر پای شود لنگ خدا با ما هست

دل را به حریم عشق بسپار و برو / فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست

بی امید چگونه می‌توان زیست؟

برای لحظه‌ای تصور کنید هیچ رنگ زیبایی از امید در درونتان تلالو نمی‌زند! به چه می‌مانید؟ «ربات» و همه‌چیز بدون لذت و معنی می‌شود.

قصه امید بسیار مفصل است، همین گفته بس که امید هدیه ارزنده‌ای از خداست. پس به‌سان رود که درشیب دره سر به سنگ می‌زند، رونده باش. امید هیچ معجزه‌ای ز مرده نیست، زنده باش.

لحظه‌های بی‌تابی، غصه‌های اجباری، شب‌های بی‌خوابی، همه بر دوش موجودی به نام مادر سنگینی می‌کند. چرا؟ به خاطر امید به پرورش فرزندش، آدمیزادی که خداوند موقع خلقت به خودش آفرین گفت.

مادران همچون فرشتگان بی بالند، دست محبت می‌کشند بر سر فرزند نالان.

هدف چیست؟ امید به بهبودی آنان.

مادران همانند معلم پرتلاش، با سعی و کوشش، سینه خراش می‌دهند تا آواز عشق و پرورش را سر دهند .

چه تأثیر دل‌نشینی دارد «غصه نخور، درست می‌شود» گفتن‌های مادر، اثرش را هزار قرص آرام‌بخش قوی ندارد.

من یک مادرم و از اینکه در این مکان مقدس حضور دارم واقعاً خرسندم.

از جناب آقای مهندس دژاکام و سرکار خانم آنی عزیز کمال تشکر را دارم و از کمک راهنمای عزیزم که همچون فرشته‌ای ما هم‌سفران را یاری می‌کنند نیز سپاسگزارم. 

به امید رهایی تمامی مسافران...

 

نویسنده: همسفر پری

تایپ و تنظیم:همسفر فرزانه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .