English Version
English

سفر اولی آبروی کنگره در کلینیک ها

سفر اولی آبروی کنگره در کلینیک ها
جلسه هفتم از دوره اول کارگاه آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگرۀ 60 نمایندگی بنیان مشهد با استادی نگهبان شورای OT مسافر بابک ، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه : "OTروز پنجشنبه مورخ 98/11/17 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
 

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان بابک هستم یک مسافر

شاید ندانید که اوتی در کنگره چه تاریخچه‌ای دارد؟ چه مسیری را طی کرده تا امروز که ما نامه رامی بریم به درمانگاه و خیلی محترمانه با ما رفتارمی شود و ما دارو را می‌گیریم.

در سال 1387 با رایزنی‌هایی که با مرکز مطالعات اعتیاد شد و با تلاش‌های جناب مهندس داروی اوتی وارد چرخه درمان شد و باتوجه به تلاش‌هایی که در آن زمان انجام شد ما اوتی را به این راحتی در اختیار مسافران قرارمی دهیم ولی یک وظیفه خاصی بر دوش سفر اولی‌ها می‌باشد و چون نماینده کنگره در درمانگاه هستند پس اگر خوب برخورد کنیم یا بد، کنگره 60 را به دیگران آن‌گونه معرفی کرده‌ایم.

پس خواهش من از سفر اولی‌های عزیز این است که هرکس هر طور با شما رفتار کرد جواب شما فقط چشم باشد، چون شما آبروی کنگره هستید. ما الآن 215 کلینیک داریم ولی قبلاً 1 کلینیک در مرکز تهران داشتیم، زیادشدن کلینیک‌ها نشانه رفتار شایسته مسافران می‌باشد. من درسایت می‌خواندم که خدمت اوتی یک خدمت چراغ خاموش است درصورتی‌که اینطور نیست، بلکه چراغش روشن است و به نظر من روشن‌ترین قسمتش وقتی است که یک مسافر رها می‌شود و در انتها به تمام خدمت‌گزاران اوتی و دیگر بخش‌ها تبریک می‌گویم.

 اما اینک در مورد آقای جواد فلاح که امروز تولدشان است صحبت می‌کنیم. "به ایشان هر کاری که محول گردید بدون هیچ چون چرا و به نحو احسنت انجام دادند."

 

فقط کافی بود صورت‌مسئله را بدهیم تا کار را انجام بدهند. برای من خیلی جالب بود که یک نفر هر هفته خیلی منظم از خرم‌آباد می‌آید تهران و کارهایش را انجام داده و برمی‌گردد، اما من که تهران بودم برای آمدن به نمایندگی بی‌حوصله بودم از همان‌جا ایشان برای بنده شناخته‌شده و الگوی من بودند و در پایه‌گذاری نمایندگی فردوسی و پیدا کردن مکان نمایندگی و بقیه موارد بسیار کمک کردند.

در هر سیستمی مردی به جایگاهی برسد یک همسر فداکار همراه او می‌باشد و درآخر امیدوارم ایشان با اعمال صالح خود الگوی همه ما باشند.

خداقوت هم خدمت آقای حامد پارسا راهنمای آقای جواد عرض کنم و آن ایامی که در شعبه الهیه حضور داشتند یک راهنمای بدون حاشیه بودند و بنده آموزش‌های زیادی از ایشان دریافت نمودم، امیدوارم هرکجا که هستند صحیح و سالم باشند، امروز قسمت نبود که ایشان حضورداشته باشند و این افتخار نصیب بنده شد که به‌جای ایشان در خدمت شما باشم از همین‌جا برای ایشان آرزوی سلامتی دارم.

از شما دوستان که با سکوتتان به صحبت‌های من توجه فرمودید سپاس گذارم.

 

 

در ادامه جلسه با اهدای لوح از خدمتگزاران OT تقدیر و تشکر به عمل آمد.

 

هم چنین از آقایان دکتر شایسته (مسول کلینیک ابن سینا) و دکتر فتحی (مسول کلینیک سروش تقدیر و تشکر به عمل آمد.

و در انتهای جلسه از نگهبان شورای ot مسافر بابک نیز با اهدای لوحی تقدیر و تشکر بعمل آمد.

در ادامه مراسم تولد هفتمین سال رهایی کمک راهنمای محترم مسافر جواد رهجوی کمک راهنمای محترم مسافر حامد پارسا در نمایندگی بنیان برگزار گردید.
 
 
 
 
 

اعلام سفر کمک راهنما مسافر جواد:

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
مدت تخریب 10 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت سفر اول 10 ماه به روش DST داروی درمان شربت OT، رشته ورزشی کشتی به کمک راهنمایی آقای حامد پارسا رهایی 7 سال و 3 ماه

آرزوی مسافر جواد:
 
 
امیدوارم در سال آینده شاهد افتتاح نمایندگی چهارم کنگره ۶۰ در شهر مشهد باشیم.
 
 
 
 
 

بر خود واجب می دانم خداقوت هم خدمت آقای حامد پارسا راهنمای آقای جواد عرض کنم و آن ایامی که در شعبه الهیه حضور داشتند یک راهنمای بدون حاشیه بودند و بنده آموزش‌های زیادی از ایشان دریافت نمودم، امیدوارم هرکجا که هستند صحیح و سالم باشند، امروز قسمت نبود که ایشان حضورداشته باشند و این افتخار نصیب بنده شد که به‌جای ایشان در خدمت شما باشم از همین‌جا برای ایشان آرزوی سلامتی دارم.

خلاصه سخنان مسافر جواد:

 
 

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر

مسیری که اکنون در آن هستم از 22 سال پیش شروع شد، در ماه مبارک رمضان و در یکی از شب‌های قدر اتفاقی برای من افتاد و بعدازآن ورود به تاریکی‌های من آغاز شد و بعد از چند سالی با کنگره 60 آشنا شدم. 
حدوداً از سال 1387 بود که کنگره را می‌شناختم و چند باری پیگیری کردم که بالاخره موفق به ورود شدم.
واقعیت امر این است که بنده از بچگی سؤال‌های زیادی در ذهن داشتم که فقط در این مکان جواب آنها را دریافت نمودم.

بدون تعارف باید عرض کنم که ما در کنار هم در حال رشد هستیم و از یکدیگر درس زندگی را می‌آموزیم. مهم‌ترین موهبتی که ممکن است در حلقه های زندگی نصیب  انسان شود داشتن یک استاد خوب است که کنگره بهترین استاد برای من بود.
 


بعضی‌اوقات با خودم فکر می‌کنم که انتهای این داستان به چه چیزی ختم می‌شود و وقتی بیشتر فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که یک‌چیزی یاد گرفتم، بعد که بیشتر فکر می‌کنم این پرسش برای من پیش می‌آید که آیا خداوند این‌همه برای من هزینه کرده که فقط چیزی بیاموزم.

وقتی چیزی برای ما مهم باشد حاضر هستیم برایش هزینه کنیم و نکته اینجاست که ما چقدر برای خداوند ارزشمند هستیم که این‌قدر برای ما هزینه کرده است.

کنگره 60 هم در مقیاس کوچک‌تر این‌همه هزینه می‌کند که یک نفر چیزی یاد بگیرد و زندگی‌اش متحول شود، اینجاست که من متوجه می‌شوم مهم هستم و بسیار ارزشمند، متوجه می‌شوم اگر شخصی از دید من خیلی بد است از دید خداوند بسیار خوب و ارزشمند بوده که این‌همه برای او هزینه کرده است.

وقتی با این تفکر نگاه می‌کنیم می‌بینیم کار راحت است و اصطلاحاً حال انسان خوب می‌شود.

وقتی پروردگار برای انسانی این‌همه هزینه می‌کند، من چه کسی باشم که بگویم بشود یا نشود.

 
 

در کنار شما بود که فهمیدم موجودیت من بستگی به موجودیت شما دارد، این ممکن نیست که من بتوانم به‌تنهایی راه بروم، ما بایستی همه با هم راه برویم و اگر در جایی احساس کردم می‌توانم کمک کنم که کسی بهتر راه برود این کار را انجام دهم چون اگر او نیاید من هم نمی‌توانم ادامه دهم، این کار برای ادامه دادن با شما آسان می‌شود.

چیزهای زیادی از شما یاد گرفتم که این از برکات وجود کنگره و اعضاء کنگره می‌باشد. بسیار دیده‌ام کسانی که در مسیر کنگره جوان و شاداب شده‌اند و حتی چین‌وچروک‌های صورتشان پاک‌شده است. صحبت در این زمینه زیاد است ولی بسیار ممنونم از همه‌کسانی که در این مسیر حتی یک‌لحظه در کنار من بودند و تأثیر خودشان را گذاشتند.

در انتها از خانواده بزرگ کنگره 60 و جناب مهندس دژاکام و استاد عزیزم جناب آقای پارسا و از همه دوستان، از همسفر عزیزم، از فرزندانم که با من همراه بودند متشکرم؛ چراکه به‌تنهایی این کار امکان‌پذیر نبود و همچنین از آقای لطفی که نقش به سزایی در شعب مشهد داشتند، سپاسگزارم.
خلاصه سخنان کمک راهنما همسفر مریم:
 


سلام دوستان مریم هستم یک همسفر

خیلی خوشحال هستم که امروز در کنار آقای لطفی و در جشن رهایی آقای فلاح حضور دارمخانم فرزانه عزیز 8 سال پیش وارد کنگره شدند و از طریق تماس تلفنی با راهنمایشان در شهر سمنان ارتباط برقرار کردند، چرا که در آن زمان در شهر مشهد نمایندگی برای همسفران نبود ولی اکنون شاهد این هستیم که همسفران در سه شعبه در شهر مشهد و به سهولت در حال انجام سفر هستند.

جا دارد که تبریک عرض کنم خدمت خانم فرزانه به دلیل اینکه ایشان از بدو ورود به کنگره هدف و مسیر را فهمیدند و در راستای آموزش ها قرار گرفتند و در کنار مسافرشان  قرار گرفتند، هر چند که ایشان به دلیل مشغله کاری حضور فیزیکی زیادی نداشتند ولی ثابت کردند فقط همراهی تنها کافی نیست و باید هم پای خوب و قابل قبولی بود.

پیامی که برای ایشان نوشته ام در واقع حق مطلب را ادا میکند، چرا که اگر پایداری و مقاومت های ایشان نبود اکنون من و مسافرم که بعد از خانم فرزانه وارد کنگره شدیم شاید الان در اینجا نبودیم، چرا که ایشان پشتوانه بسیار خوبی برای مسافرشان بودند و آقای فلاح با خاطری آسوده به مسایل مربوطه رسیدگی  می کردند.

از این بابت به آقای فلاح و همسفرشان و فرزندان عزیزشان تبریک عرض می کنم و امیدوارم زندگی این خانواده سرشار از آرامش باشد.

 

خلاصه سخنان همسفر فرزانه:

سلام دوستان فرزانه هستم یک همسفر

عرض تبریک خدمت مسافر عزیزم آقای جواد، انشاالله همیشه پایدار و پیروز باشند و سایه ایشان روی سر من و پسرهای گلم باشد.

تشکر ویژه دارم از تمامی اعضای کنگره 60.

پیام من بیشتر برای خانم های  تازه وارد است، از این عزیزیان می خواهم که به عنوان عضو جدیدی در کنگره، برای آن وقت بگذارند و درون آن باشند تا به خوبی بتوانند آموزش ها را فرا بگیرند.

برای خود من در ابتدا خیلی سخت بود که می دیدم مسافرم سه روز در هفته عصرها، و صبح جمعه در پارک و درکنگره باشد، و با توجه به اینکه مهمانی ها و مراسم های خانوادگی خودمان را داشتیم، هضم این مطلب برای من سخت بود، ولی کم کم و با مشاهده تغییرات بسیار عظیم که در زندگی ما اتفاق افتاد، به این نکته رسیدم که مسافر من باید این راه را ادامه بدهد.

البته من به خاطر مسایل کاری و نگهداری از فرزندانم، متاسفانه نتوانستم آن طور که باید در جلسات حضور داشته باشم، ولی سعی کردم کنگره را درک کنم، و همچنان هم در حال تلاش و سعی مضاعف هستم.

امیدوارم که مسافر من بتواند فرد مفیدی برای کنگره باشد.

در گذشته من بر این باور بودم که در زندگی مادیات نقش بسیار مهمی دارد ولی اکنون نظرم این است که در این دنیا مهم تر از مادیات این است که چند نفر تو را دوست داشته باشند و برای چند نفر مفید باشی، این می تواند  بهترین نکته در زندگی هر شخص باشد.

تشکر ویژه دارم از جناب آقای لطفی و خانم ابراهیم زاده عزیز که پذیرفتند امروز را در کنار من باشند و تشکر ویژه تر از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده گرامیشان، متشکرم.

 

خلاصه سخنان همسفر :

سلام دوستان محمدامین هستم یک همسفر
عرض تبریک دارم به مناسبت هفتمین سال رهایی پدر عزیزم و آرزوی موفقیت دارم برای تازه واردین که انشاءالله هر چه زودتر به رهایی برسند.
به نظر من سفر در کنگره مانند کشیدن یک تصویر و یک نقاشی است که تمام اعضا در به تصویر در آوردن و ثبت این نقش سهیم هستند، برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم.
 
 
خلاصه سخنان همسفر:
 
 
سلام دوستان عرفان هستم یک همسفر
بنام خدا، من هم این روز عزیز را به پدرم و تمامی دوستان تبریک عرض می کنم
 
در ادامه جلسه مطابق آداب‌ورسوم کنگره، مسافر جواد به‌رسم قدردانی پاکت‌هایی به بنیان کنگره جناب مهندس دژاکام، سرکار خانم آنی، استاد جهان‌بینی؛ استاد امین و کمک راهنمای خود آقای بابک و همسفران خود اهدا کردند و نشان طلایی هفت سال رهایی را دریافت کردند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

نگارش متن: مسافر پژمان لژیون یکم

عکاس: مسافر محمد لژیون چهارم

عکاس همسفر زهره لژیون ششم و همسفر ملیکا لژیون پنجم

ارسال خبر: مسافر وحید

 


ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .