English Version
English

بازسازی سیستم ایکس؛ درمان بسیاری از بیماری های امروزی

بازسازی سیستم ایکس؛ درمان بسیاری از بیماری های امروزی

سیزدهمین جلسه از دور هجدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی دکتر اعظم و نگهبانی مهندس و دبیری دکتر محسن با دستور جلسه «وادی پنجم» با حضور دکتر مغاری در روز جمعه مورخ 4 بهمن ماه 1398 ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان مهندس حسین دژاکام:

در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. اعتیاد از دیدگاه کنگره 60 سه پارامتر دارد؛ پارامتر جسم، روان و جهان‌بینی. من داشتم با گروهی از همکاران دکتر صحبت می‌کردیم؛ گفتم که در سیستم پزشکی تنها کاری که در اعتیاد انجام نمی‌دهید کار پزشکی است؛ در سیستم درمان اعتیاد تنها کاری که انجام نمی‌دهید کار پزشکی است، خندید گفت جدی؟! گفتم بله جدی می‌گویم، گفتند چرا؟ گفتم مریض می‌آید در کلینیک، شما یک سری کارها به او می‌گویید انجام دهد، باید وقت بگیرد، بعد شناسنامه و کارت ملی را می‌خواهید، فتوکپی شناسنامه‌ات را بده بعد وارد کامپیوتر می‌شوید که ببینید از جای دیگر درمان نمی‌گیرد و چه و چه و ... و بعد پنج متادون به او می‌دهید. بعد هم پول او را می‌دهید. حالا شخص می‌رود عطاری، می‌گوید سلام حاجی چی داری، از کدام متادون‌ها دارید؟ می‌گوید از سبزها دارم، می‌گوید از آبی‌ها یا قرمزها نداری، از آن‌هایی که یک خط رویش هست چطور، می‌گوید دارم، می‌گوید خوب پنج عدد بدهید؛ نه کارت ملی می‌خواهد، نه شناسنامه می‌خواهد، نه آزمایش می‌خواهد، هیچ‌چیز نمی‌خواهد؛ معطل هم نمی‌شود، اسم او هم هیچ کجا ثبت نیست. عطاری هم همین کار را می‌کند، برای همین است که همه متخصص درمان اعتیاد شده‌اند. عطاری متخصص درمان اعتیاد شده است، یوگا متخصص درمان اعتیاد شده است، قاضی می‌گوید من مشخص می‌کنم برو پیش آن‌ها، نیروی انتظامی می‌گوید من می‌زنم تا درست بشود، آن‌یکی می‌گوید می‌بریم جزیره تا درست بشود، برای چه این بازار، آشفته است؟! من هم که مهندس برق هستم، کاروکاسبی خود را رها کرده‌ام آمده‌ام در درمان اعتیاد، خوب علت چه هست؟ چرا این‌قدر بازار اعتیاد آشفته است؟ این را می‌خواهیم قبول کنیم و از خر شیطان پایین بیاییم و باور کنیم که چرا آشفته است؟ چرا در بیماری چشم این‌طوری نیست؟ چرا در بیماری قلب این‌طوری نیست؟ چرا در بیماری اطفال همین‌طور؟ چرا در بیماری اطفال قوه قضائیه دخالت نمی‌کند؟ چرا در بیماری قلب نیروی انتظامی دخالت نمی‌کند؟! به خاطر اینکه سیستم پزشکی حرف برای گفتن دارد؛ همه‌چیز مشخص است، پروتکل مشخص است، مبنا مشخص است، مقصد مشخص است، همه‌چیز مشخص است، دیگر کسی جرأت نمی‌کند بیاید ولی در اعتیاد، ما چنین چیزی نداریم. گفت که یعنی می‌گویی من بلد نیستم؟ گفتم فیزیولوژی بلد هستی ولی فیزیولوژی اعتیاد را بلد نیستی.

 فیزیولوژی طب را کاملاً بلد هستید، من در طب ارادتمند هستم ولی شده ما در درمان اعتیاد ذره‌ای نروترانسمیترها را در نظر بگیریم؟ هورمون‌ها را در نظر بگیریم؟ در این شخص که تریاک مصرف می‌کرده، الآن تریاک قطع‌شده حالا چرا دچار انزال سریع است؟! توانسته‌ایم ازنظر فیزیولوژی بگوییم علت این چه هست؟ این‌که شش ماه مواد مصرف کرده و حالا مواد خود را قطع کرده است، شب‌ها خواب نمی‌رود، ازنظر فیزیولوژی چرا خواب نمی‌رود؟ این ربطی به وادی ندارد ها! برای چه خواب نمی‌رود، کجای ارگانیسم او مشکل ایجاد کرده است؟ کسی که مواد خود را قطع کرده است و دائماً گاهی اوقات می‌نشیند و گریه می‌کند او برای چه ازنظر فیزیولوژی گریه می‌کند؟ زندگی برایش مفهومی ندارد می‌خواهد خودکشی کند، این‌ها ازنظر فیزیولوژی چه هست؟ ما آیا برای این سؤال‌ها پاسخ داشتیم یا نداشتیم؟ پاسخی نداریم. خروجی‌ها چه؟ فقط پاکی نیست که؛ الآن گروه‌هایی هستند پانزده سال پاکی دارند، ولی نگاه که می‌کنید می‌بینید همین امروز می‌خواهد برود خودکشی کند ازبس‌که ناراحت است. روی فیزیولوژی او سیستم دوپامینش چه شده است؟ انکفالین او چه شده؟ سروتونین او چه شده است؟ به این‌ها ما باید توجه کنیم این‌ها یک پایه مهم است. گفتم این‌ها را شما در نظر نمی‌گیرید، اگر در نظر گرفتید بله می‌شود کار پزشکی، در نظر نگیرید کار پزشکی نمی‌شود برای همین هم هرکسی می‌آید در آن مداخله می‌کند.

در کلینیک‌ها انواع و اقسام مداخلات را انجام می‌دهند، برای چه انجام می‌دهند برای اینکه خروجی نداریم ما! ما اصلاً نمی‌دانیم روی روشMMT (نگهدارنده) بیمار کی باید دارو بخورد؟! تا آخر عمرش؟! تا آخر عمرش متادون بخورد؟ جواب آن را نداریم. پس مسئله فیزیولوژی برای ما مسئله بسیار حائز اهمیتی است. باید نگاه کنیم؛ و در همین قضیه، ما الآن ده هزار نفر روی شربت اوپیوم تینکچر در کنگره 60 داریم و این ده هزار نفر مثل استخر می‌ماند؛ استخر ثابت، ازیک‌طرف آب می‌آید داخل آن و از طرف دیگر آب می‌رود، بعضی‌ها به رهایی می‌رسند از این استخر خارج می‌شوند، جدیدها وارد سیستم می‌شوند پس ما همیشه به‌طور متوسط ده هزار نفر داریم این ده هزار نفر که الآن در حال درمان هستند قبلاً چهار هزار نفر بود، پنج هزار نفر بود، ذره‌ذره آمدند بالا تمام این‌ها وقتی موادشان را می‌خواهند قطع کنند دستور قطع آن را من باید بدهم، می‌خواهد اهواز باشد، آبادان باشد، بوشهر باشد، مشهد باشد هرکجای ایران باشد باید بیاید تهران من او را نگاه کنم با او صحبت کنم، قیافه او را ببینم، برگه رهایی او را امضاء کنم. وقتی امضاء کردم باید سه تا فالوآپ را هم برود، یک فالوآپ چهارده‌روزه، یک فالوآپ شش‌ماهه، یک فالوآپ یک‌ساله، باید قطعاً این‌ها را برود. پس ببینید ما با یک زمینه میدان تحقیقاتی بسیار وسیع مثل اقیانوس مثل دریا مواجه هستیم. امریکا خودشان را می‌خواهند بکشند یک تحقیق می‌خواهند انجام بدهند پانزده نفر، هفت نفر، شش نفر را گیر بیاورند روی آن‌ها تحقیق کنند. اصلاً نمی‌توانند تحقیق کنند، سو می‌کنند، چه می‌کنند، نمونه‌های تحقیقاتی ندارند. ما ده هزار نفر داریم، من این ده هزار نفر را مشاهده می‌کنم، من شخص خیلی باهوش و دانشمند نیستم، من مشاهده‌گر هستم، مشاهده می‌کنم که این‌ها چه شد، این‌ها چه می‌شوند چه طوری شد.

 تیم راگبی ما امسال هم شد قهرمان راگبی کشور. گروه راگبی ساحلی ما امسال شد قهرمان کشور، از شهرهایی مثل کرمان، مثل شیراز مثل مازندران، مثل گیلان، این‌ها همه را جا گذاشت شد مقام اول. برگزیده‌ترین افراد در راگبی کل کشور همه افراد کنگره 60 هستند، شیشه خر، شیشه‌فروش و شیشه‌ساز و تریاک فروش و عرق‌فروش و همه از این‌ها بودند، راگبی را هم در خود کنگره 60 یاد گرفتند. من این‌ها را مشاهده می‌کنم که این‌ها چه شد و در پرتو همین مشاهداتی که من انجام دادم، دیدم که این‌ها بیماری‌های دیگرشان هم خوب می‌شود؛ خیلی خیلی زیاد، به آقای دکتر مغاری هم گفتم که خدا را شکر این‌ها بیماری‌شان خوب شد و به‌مرور دیدم که این‌ها زیاد شدند، وقتی زیاد شدند من کنجکاو شدم که علت آنچه هست که انواع و اقسام مریضی‌ها خوب می‌شود؟ ام‌اس چرا خوب می‌شود؟ صرع چرا خوب می‌شود؟ برای چه این‌ها خوب می‌شوند، از بچگی او صرع داشته است، از شش‌سالگی، هفت‌سالگی حالا آمده در بیست‌وپنج‌سالگی هم تریاکی شده، حالا به چهل‌سالگی رسیده و بیماری صرع او نیز خوب شده، علت آن چی هست؟ یا دیگری کولیت داشته، این‌ها چرا خوب می‌شود، گشتم در آن نقطه مشترک پیدا کردم و به دکتر مغاری گفتم امروز خوشحال هستم که دکتر مغاری اینجا هستند، این بحث را باز کردیم ایشان متخصص جراحی کرون اسپکترال هستند و اساتید فارغ‌التحصیل و برجسته این رشته در کشور هستند. با ایشان مشورت کردم گفتم چنین فکری در اندیشه من هست، چنین مقاله‌ای من می‌خواهم راجع به سیستم ایکس بنویسم، با دکتر حاج رسولی هم‌صحبت کردم گفتند خیلی خوب بنویس باید همین‌طور باشد، من مقاله را نوشتم و دکتر نمونه‌ها را دید در کنگره خیلی‌ها را دید، من مقاله را نوشتم و دادم به دکتر مغاری و گفتم نظریه من این است، شما بخوان، نظریه مال اعتیاد است و برای بیماری‌های دیگر هم قابل‌گسترش است. 

نظریه این است که مجموعه ناقل‌های عصبی، نروترانسمیترها، هورمون‌ها، مدیاتورها، مدیاتورها را دکتر مغاری به آن اضافه کرد، دقیقاً به یاد دارم، غدد درون‌ریز و برون‌ریز، مجموعه این‌ها می‌شود سیستم ایکس؛ مثل موادی هستند که این‌ها در تعادل هستند، دوپامین، سروتونین، انکفالین و این‌ها خودشان در تعادل هستند؛ مجموعه این‌ها می‌شود سیستم ایکس، آن چیزی که این سیستم را خراب کند می‌شود آنتی ایکس، حالا می‌تواند الکل باشد می‌تواند مواد مخدر باشد، در اعتیاد مواد مخدر و الکل و ... می‌آید سیستم ایکس را خراب می‌کند. می‌آید تعادل این‌ها را به هم می‌زند که دچار مشکلات اعتیاد می‌شویم و باید در اعتیاد ما آن‌ها را به حالت تعادل اولیه برگردانیم. حالا هرکدام از این مواد یکی از آن‌ها کم بشود یک بیماری خودش را نشان می‌دهد، مثلاً یکی کم بشود می‌شود ام‌اس، یکی دیگر کم بشود می‌شود کولیت، یکی دیگر کم بشود می‌شود صرع، یکی دیگر کم بشود می‌تواند بیماری‌های مختلفی بشود سرطان خون، یکی دیگر کم بشود می‌شود سرطان سینه، یکی دیگر کم بشود می‌شود تومور و الی آخر و بیماری خودش را نشان می‌دهد و اگر ما بتوانیم این سیستم را بالانس بکنیم بیماری برطرف می‌شود، یک دیدگاه جدیدی است کاملاً این مقاله را آقای دکتر مغاری دید و نگاه کرد. آقای دکتر حاج رسولی هم نگاه کرد، نظرش را داد و فرستادم برای دکتر ویلیام وایت در امریکا ایشان نظرش را داد دکتر فاکر هم روانشناس هستند ایشان هم‌نظر خود را دادند. پنج، شش تا اساتید نگاه کردند بعد شد مقاله تئوری ایکس، الآن در کتاب چهارده مقاله این هست و از آن زمان ما لژیون ایکس را تشکیل دادیم و آقای دکتر هم خودشان آمدند و این کار را انجام دادیم با مریض‌های غیر معتاد روی آن‌ها آزمایش کردیم، روی کسانی که سفر ایکس را انجام دادند خود آقای دکتر مغاره ای سفر ایکس را انجام دادند، دکتر حاج رسولی مشکلات قلبی داشتند انجام دادند، خود دکتر شهرکی یکی از بچه‌های گروه روان‌پزشک است او هم این سفر را انجام داد و بعد الآن حدود چهار، پنج سال است ما این لژیون را داریم کار می‌کنیم و خیلی خوشحال هستم که آقای دکتر مغاری خودشان امروز اینجا آمدند و افتخار دارم با ایشان همکاری می‌کنم.

 حالا بچه‌ها هم هرکدام علاقه‌مند هستند ما تا الآن کسی را پیدا نکردیم از بچه‌ها که محقق باشد، مقاله‌نویس باشد، بتواند این گزارش‌ها همه هست، پرونده‌های آن‌ها هست این‌ها را به‌صورت ریپورت انجام دهد، یا برویم این تئوری را روی جانورهای مختلف آزمایش کنیم، روی هر چیزی، این زمینه تحقیقاتی هست که من از امروز که دکتر مغاری آمدند دعوت می‌کنم هرکدام از شما که توانایی این کار را دارید یا علاقه‌مند هستید البته لژیون ایکس هر سه هفته یک‌بار تشکیل می‌شود؛ حدود 60 الی 70 نفر هستند حدود بیست نفر روی ام اس هستند، بیست، سی نفر روی کولیت هستند، ده الی پانزده نفر روی بیماری‌های مختلف و جورواجور هستند. روی ام اس که خیلی خیلی خوب جواب گرفتیم، الآن خوب شدند، ازدواج کردند، بچه‌دار شدند، روی کولیت جواب‌های بسیار خوبی را گرفتیم و الی‌آخر، این‌ها مطالبی بود که امروز گفتم که هرکدام که علاقه‌مند بودید یک زمینه تحقیقاتی داریم که اگر بیایید روی این کار تحقیقات بکنید من اعتقاد دارم که شاید بسیار بیماری‌هایی که لاعلاج است و غیرقابل درمان هست با تئوری ایکس قابل‌درمان است. جهان پزشکی می‌داند علت آن مال نرون ها است، مال اضمحلال آن‌ها است؛ مال این مسائل است ولی طریقه درست کردن آن را بلد نیست. نمی‌داند چکار کند که آن‌ها را درست کند ما تصادفاً به این قضیه رسیدیم؛ و آن قضیه این است که ما درست نمی‌کنیم، بدن خودش درست می‌کند؛ ما باید مواد اولیه لازم را به او بدهیم، همان دارو، اگر داروهای لازم، داروهای بدرد بخور را به بدن بدهیم، خود بدن داروها را برمی‌دارد خودش خودش را بازسازی می‌کند و چیزی که می‌تواند این کار را انجام بدهد تریاک؛ اوپیوم است، تریاک بین بیست‌وپنج تا پنجاه‌تا آلکالوئید دارد مثل مورفین و کدئین و نارکوتین و پورتوپین و کدامین، پورتوپین مال تنظیم ضربان قلب است؛ و خیلی داروهای دیگر که در جراحی مورداستفاده قرار می‌گیرید؛ این‌ها را اگر در اختیار جسم قرار بدهیم، جسم قشنگ می‌تواند خودش را بازسازی کند؛ این‌ها را بردارد و خودش را بازسازی کند ولی طریقه دادن آن چه طوری است؟ باید بلد باشیم، تریاک همه را نابود می‌کند چون داروی است که عظیم‌ترین، مهم‌ترین، بهترین داروی دنیا است و مخرب‌ترین داروی دنیا نیز هست. همان‌قدر که خوب است، همان‌قدر هم مخرب است؛ دست حکیم حاذق باشد شفا است، دست مردم عادی باشد نابودکننده است. این هست در چه دوزی بدهی، در چه اندازه‌ای بدهی، کی بدهی و چطوری بدهی، نه اینکه دارو را بدهی و نتوانی آن را پس بگیری. الآن مشکلی که ما در جهان پزشکی داریم این است که دارو را می‌دهیم ولی نمی‌توانیم آن را پس بگیریم. دیازپام می‌دهیم دو سال بخورد دیگر نمی‌توانیم آن را پس بگیریم. لورازپام می‌دهیم دو سال بخورد دیگر نمی‌توانیم آن را پس بگیریم که متد D.S.T برای پس گرفتن دارو است. چون باD.S.T هر دارویی را می‌توانیم پس بگیریم.

بنابراین آنجا شربت اوپیوم تینکچر یا اوپیوم، به دلیل ترکیبات متعددی که دارد موادی دارد که با ساختارهای سیستم عصبی مغز کاملاً همخوانی دارد اگر به‌صورت حساب‌شده بدهیم می‌توانیم پس بگیریم معتاد هم نمی‌شوند مگر به دکتر حاج رسولی دادیم معتاد شد، به دکتر مغاری دادیم معتاد شد. من تمام بچه‌هایم همه این تست را انجام دادند یک تا یک سال و نیم خوردند دقیقاً یک ریست را انجام دادند. آن‌هایی که قصد همکاری دارند ما در خدمت آن‌ها هستیم.

 

سلام دوستان اعظم هستم هم‌سفر:

این‌جانب سال 92 همکاری‌ام را با کنگره 60 آغاز کردم و سال نودوشش از دستان جناب مهندس شال کمک راهنمایی را گرفتم و از آن سال با آن پیمانی که بستیم کار سخت‌تر شد.

 دستور جلسه امروز، وادی پنجم است که می‌گوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. آقای مهندس فرمودند که این وادی مجدد به‌عنوان دستور جلسه قرائت شود. تمام کلماتی که در این وادی به‌کاربرده شده هرکدام از این‌ها تفکر بسیار بالایی پشت آن است. بعد از چهار وادی اول می‌رسیم به وادی پنجم، اصل مطلب ازاینجا به بعد حالت اجرایی پیدا می‌کند. دوستان همه می‌دانند که وادی اول با تفکر آغاز شد، تفکر هست که ساختارها را شکل می‌دهد. در وادی دوم می‌گوید که هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، بیهوده به وجود نیامده‌ایم، در وادی سوم می‌گوید تمام انرژی را صرف خودت کن درواقع به نقش اصلی خود فرد اشاره می‌کند. در وادی چهارم مسئولیت‌ها را مطرح می‌کند، می‌گوید مسئولیت به گردن خود فرد است، نمی‌تواند گریزگاهی داشته باشد. نمی‌تواند بگوید، من در این شرایط و در این کشور به دنیا آمده‌ام و پدر من مصرف‌کننده بوده و ... یعنی از وادی یک تا وادی چهار، راه‌های تفکر و مسئولیت‌پذیری را برای فرد باز می‌کند که بداند نمی‌تواند بگوید که گردن من نیست دیگران باید تلاش کنند.

البته در وادی چهارم اشاره می‌کند که می‌توانی از مشورت و کمک دیگران استفاده کنی ولی آنچه که هست باید مسئولیت اصلی را بپذیری و بدانی واقعیت و حقیقت موضوع درمان، به عهده خود ما است. از اینجا به بعد این چهار مرحله در جهان ذهنی فرد انجام می‌گیرد و هیچ اجرایی در کار نیست یعنی به فرد آموزش داده شده است که ساختارهایش را شکل بدهد اینکه مسئول هست و خود فرد باید کارهای خودش را انجام بدهد. وارد وادی پنجم که می‌شویم می‌گوید در جهان ما، آقای مهندس اشاره مختصری کردن به اینکه ما انسان‌ها حداقل در چند جهان داریم زندگی می‌کنیم، یکی از آن جهان‌ها، جهان خاکی خودمان هست که به‌صورت خودآگاه در آن هستیم و زندگی می‌کنیم، دیگری جهان خواب هست که به‌صورت ناخودآگاه در آن زندگی می‌کنیم و سومی جهان ذهن هست که در جهان ذهن هم انسان‌هایی هستند که به حدی در جهان ذهن زندگی می‌کنند که هرگز از آن خارج نمی‌شوند، مثل انسان‌هایی که اسکیزوفرنی هستند، بیماری‌های شدید افسردگی، روحی و روانی دارند و یا انسان‌هایی که غرق در یک تفکر هستند مثل کسانی که می‌خواهند وزن خود را ایده عال کنند یا بیش‌ازحد در ورزش غرق هستند و جهان ذهن در این‌ها غلبه دارد. حالا یکی از خصوصیت‌های جهان ذهن، خاصیت، «کن فیکن» هست؛ یعنی همان خصوصیاتی که ما در خداوند متعال می‌بینیم؛ یعنی خداوند می‌تواند یک ساختاری را شکل بدهد بدون اینکه فرایند زمان در آن نقش داشته باشد ولی انسان‌ها هیچ‌وقت در عالم خاکی دارای چنین خصوصیتی نیستند. جهان ذهن را با یک کلمه بخواهیم تعریف کنیم؛ مقدمه‌ای است برای برنامه‌ریزی جهت اینکه فرد چگونه زندگی کند. چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهان‌ها و ابزاری که فرد از آن، در جهان ذهن استفاده می‌کند همان تفکر است. اول ساختارها شکل می‌گیرند از تصور به تصویر و درنهایت عملیاتی می‌شود. در وادی پنجم می‌خواهیم به فرد بگوییم از این جهان ذهنی که هستی باید برگردی به جهان عملیاتی. چه فایده‌ای دارد که انسان‌ها اطلاعات زیادی داشته باشند ولی این اطلاعات هیچ کمکی به حل مشکل آن‌ها نکند. برای اینکه این کار انجام شود در کنگره سه اصل را در نظر گرفتند به‌عنوان: پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم. در سایه این سه اصل است که شخص می‌تواند یک راهکاری پیدا کند که وارد مرحله عملیاتی شود. حالا خود همین سه اصل را اگر فردی بخواهد اجرا کند، مسلماً آن عملی که انجام می‌دهد کار ارزشی خواهد بود.

در سی دی و همین‌طور در خود وادی بیان‌شده که اگر انسان بخواهد از اضطراب، نگرانی و بی‌تعادلی که در کنگره تعریف می‌شود دربیاید اولین فاکتور همین است که بتواند خودش را تزکیه و پالایش کند. برای تزکیه و پالایش اولین کار برگشت از ضد ارزش‌ها است. همه انسان‌ها می‌دانند که وقتی درون خودشان مراجعه می‌کنند ضد ارزش آن چیزی است که باعث می‌شود روان انسان به هم بخورد، ضد ارزش‌ها در قالب دروغ، پیمان‌شکنی، قتل، تجاوز، غارت و ... است و تقریباً خرد جهانی ضد ارزش‌ها را تعریف می‌کند و تمام ضد ارزش‌ها در تمام دنیا یکی است. مرحله دوم خودداری است، می‌گوید زمانی که درستی انجام کاری برای فرد مشخص نباشد که این کار ارزش هست یا ضد ارزش و اولین کاری که توصیه شده تفحص و بررسی است و اگر به نتیجه نرسید آن کار را انجام ندهند. ما توصیه می‌کنیم به افراد مصرف‌کننده که اگر در شرایطی قرار گرفتند و دیدند که یکجایی ممکن است مشکلاتی برای آن‌ها ایجاد کند، ترجیحاً بهتر است که نروند؛ و بعد از قناعت صحبت شده، قناعت یعنی اینکه از حداقل امکانات بهترین و عالی‌ترین استفاده را کنیم. همه ما می‌توانیم از طبیعت الهام بگیریم، یک دانه گندم با کمترین امکانات این‌همه خوشه‌های گندم می‌رویاند. انسان‌ها در بحث قناعت یاد می‌گیرند که از ناسپاسی دور بشوند فکر نکنند امکاناتی که دارند خیلی بی‌ارزش است، چیزی که در نسل جدید خیلی بارز است و شاید قدر امکاناتی که دارند نمی‌دانند. آقای مهندس اشاره کردن که یک فرد مصرف‌کننده باید تمام مطالب را در نظر بگیرد، از حداقل امکانات استفاده کردند همان بهینه‌سازی است که در مورد آن صحبت می‌کنیم. دیگر مؤلفه‌ای که بیان‌شده صبر است، صبر را تحمل زمان در قالب تلاش برای رسیدن به یک هدف مشخص تعریف کردند؛ یعنی همان‌طور که روش D.S.T را درمان تدریجی تعریف می‌کنیم صبر هم تدریجی انجام می‌شود در حیطه زمان تا فرد بتواند از این مرحله عبور کند و در صبر بی‌صبری نکند. خداوند متعال هم می‌فرماید که الله مع الصابرین و از صبر هست که همه‌چیز درست می‌شود و صبر هم اسم یک گیاهی است که مزه تلخی دارد و صبر چیز راحتی نیست. می‌گوید شما باید بیاموزید که روش درمان شما تدریجی است در صبر هم به آهستگی مشکلات حل می‌شود که به آن مرحله تعادل برسید. در کنار صبر از پس‌انداز صحبت کرده، پس‌انداز چیزی نیست که مخصوص انسان‌های پولدار باشد؛ چون تصور انسان‌ها این هست ایشان می‌فرمایند که افرادی که زندگی معمولی دارند و ازنظر مالی ضعیف هستند پس‌انداز کردن را یاد بگیرند چراکه این امر می‌تواند به آن‌ها کمک کند که روی پایه‌های مالی خودشان برنامه‌ریزی کنند و بتوانند در ادامه از همین کارهای اندک‌اندک به کارهای بزرگ‌تر برسند.

 بحث دیگر تجسس، قضاوت و غیبت است. همان‌طور که می‌دانید تجسس از کارهای اداره آگاهی است که وظیفه آن است و چه‌بسا در یک پرونده افراد زیادی درگیر می‌شوند، از وکیل، متهم، شاکی و تمام افراد و با وجود جمع شدن ادله زیاد نتیجه نهایی چیز درستی درنمی‌آید و اشتباه صورت می‌گیرد. حالا اشاره به افراد هست که از این صفت دوری کنند نه اینکه در کار دیگران سرک بکشند و اسم آن را کنجکاوی بگذارند. هیچ کار بی‌ارزشی در دنیا انجام نمی‌شود جز اینکه لباس پارسایی و زهد به آن بپوشانند. اگر این کار را انجام بدهند مثل این هست که بر دیوار خرابی تکیه کرده‌اند و وقتی در مورد کسی کنجکاوی و قضاوت می‌کنند، حکم صادر می‌کنند و حتی حکم را با اشد مجازات اجرا می‌کنند بر آن دیوار خراب تکیه کرده‌اند. یکی هم دور زدن هست که می‌گویند حرفی را می‌خواهید بزنید، چون آن حرف را به طرفی که می‌خواهم بزنم نمی‌زنم و می‌گردم به یک نفر دیگر می‌گویم و ممکن است که اصلاً درست نباشد و اینکه این صفت درستی نیست. سعی کنید رودررو حرف‌های خود را به‌طرف مقابل بزنید حتماً به نتیجه بهتری می‌رسید؛ و بالاخره آخرین فاکتور: توکل، رضا و تسلیم بود؛ که یکی از فاکتورهایی است که آن‌هم برای رسیدن به وادی پنجم است که باید همه را یکی کنیم. در مورد توکل می‌فرمایند که توکل یعنی خدا را وکیل خود قرار دادند در کنگره 60 ما بر اساس تفکر و تلاش هست که به رهجو آموزش می‌دهیم که باید کارهای خود را انجام بدهد؛ اما معنی توکل یعنی در این میان به خداوند به‌عنوان کسی که وکیل خودمان قرار داده‌ایم نقش می‌دهیم و کار بزرگی است. مرحله بعد رضا است یعنی درواقع به آنچه تقدیر ما هست راضی باشیم. وقتی تقدیر مطابق میل ما باشد خوب چیز سختی نیست، همه انسان‌ها وقتی مطابق میل و خواسته‌شان رفتار بشود راضی هستند ولی اگر انسان بتواند به مرحله بالاتر از این، یعنی تسلیم وارد بشود یعنی آنچه قدرت مطلق برای او مقدر کرده، آن مرحله، مرحله بسیار بزرگ و سختی است که عبور از آن باعث می‌شود انسان به تعادل، حس خوب، حال خوب و فکر می‌کنم به مرحله نفس مطمئنه وارد بشود. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:

وقتی به وادی پنجم نگاه می‌کنیم به اعتقاد من باید روی هر کلمه آن بحث شود یعنی وقتی می‌گوید در جهان ما، من چه کسی هستم، جهان چی هست، چه ارتباطی بین من و جهان است. آیا ما همان هستیم که به قول بعضی‌ها: من که باشم در جهان پیچ‌پیچ چون الف، او خود چه داند، هیچ هیچ؛ یعنی من واقعاً هیچ هستم! ما هیچ به دنیا آمده‌ایم! در وادی اول باید تفکر بکنیم در وادی دوم می‌گوید نه برای هیچ به دنیا نیامده ای تو یک جایگاهی داری یک وظیفه‌ای داری، یک مأموریتی داری و بیخود به دنیا نیامده ای. ما باید به این نتیجه برسیم که ما یک موجودی هستیم که باید روی ما حساب باز بشود در این کائنات. هرچقدر هم که کوچک باشیم و هرچقدر که این کائنات بزرگ باشد، چرا؟ چون در درون جسم کوچک ما نمادی از طبیعت بزرگ خودبه‌خود وجود دارد؛ ما نمادی از طبیعت هستیم، ما نمادی از خداوند هستیم و به همین دلیل حق ما هست که فکر کنیم جهان ما چه هست و آن را در ذهن خود ترسیم کنیم اما می‌گوید تنها تفکر کافی نیست باید عمل هم باشد. داستانی از حضرت مولانا می‌گوید: گفت پیغمبر به آواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند؛ یعنی الزاماً این نیست که ما فکر بکنیم، فکر به‌تنهایی و بدون عمل ما را به هیچ جا نمی‌رساند. قطعاً باید فکر بکنیم و بعد در حد توانمان گام‌به‌گام این افکارمان را جلو ببریم. به همین دلیل در این وادی و وادی‌های دیگر که همه به‌هم‌پیوسته هستند به ما می‌گوید که هرگز فکر نکن که با دانستن خودت در ذهن خودت همه‌چیز حل می‌شود باید حتماً عمل بکنی، باید حتماً تلاش بکنی، باید حتماً حرکت داشته باشی؛ آب اگر راکد بماند، چهره‌اش افسرده خواهد گشت و بوی گند می‌گیرد، در ملال آبگیرش غنچه لبخند می‌میرد، ماهیان عشق از آب گل‌آلودش نمی‌نوشند، مرغکان شوق در آیینه تارش نمی‌جوشند. ما باید آن چشمه جوشانی باشیم که در حال حرکت است. ما باید تفکر داشته باشیم و تفکر خود را به عمل تبدیل کنیم ولی چگونه عمل کنیم؟ در جهت ارزش‌ها. از چه ابزاری استفاده کنیم؟ طبق پندار سالم، گفتار سالم، عمل سالم تا بتوانیم به نتیجه برسیم. امیدوارم خدا به همه ما کمک کند که بتوانیم از این تعالیم استفاده کنیم و در جهت سه‌گانه، پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم، عمل کنیم. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

سلام دوستان پروانه هستم هم‌سفر:

در وادی اول تا چهارم به تفکر اهمیت خاصی داده می‌شود و درواقع خطوط فکری ما را برای تفکر درست ترسیم می‌کند و ما را آماده حرکت می‌کند تا در وادی پنجم فرمان حرکت را صادر بکند. در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. در وادی پنجم به‌صراحت می‌گوید که بایستی حرکت بکنیم و تا حرکت نکنیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. درواقع فرد در این وادی هر آنچه یاد گرفته است بایستی عملیاتی کند، فکر به‌تنهایی حلال مشکلات نیست. برای رسیدن به محصول و نتیجه بایستی حرکت بکنیم. برای اینکه به درمان اعتیاد برسیم و یا اینکه مشکلات ما حل بشود بایستی حرکت بکنیم. وادی پنجم یک قانون است و در تمام سطوح زندگی ما کاربرد دارد. دوری از ضد ارزش‌ها، خودداری، صبر، قناعت، توکل، رضا و تسلیم از موضوعاتی هست که در وادی پنجم به ما آموزش داده می‌شود. ممنون.

سلام دوستان دکتر فرشید هستم یک هم‌سفر:

ما می‌دانیم که تمام کائنات و هستی با ارتعاش و حرکت شکل گرفته است و ما انسان‌ها هم درحرکت هستیم. غالباً سردرگم هستیم و هدف مشخصی نداریم. اینجا با این وادی‌ها که گفته‌شده است می‌آید به ما جهت می‌دهد به ما به‌صورت درونی و آرام آموزش می‌دهد که به‌سوی تعالی جهت پیدا کنیم و بتوانیم از حالت سردرگمی دربیاییم. این حرکت از درون به بیرون، از بیرون به درون جوانب وضعی گسترده‌ای دارد و اگر بخواهیم راجع به آن صحبت کنیم شاید روزها زمان ببرد چون خیلی وسیع و گسترده است و با خودشناسی شروع‌شده وقتی گفته‌شده که از ضد ارزش‌ها دوری کنیم اولین قدم برای خودشناسی است که وارد درون خودمان بشویم. قدم‌های بعدی که قناعت، سپاسگزاری است همه این‌ها به‌نوعی به هم ربط دارند و آرام‌آرام در قدم‌ها و وادی‌های بعدی این‌ها تکمیل می‌شود و ما را بدون اینکه متوجه بشویم به تعالی، پختگی و جهت‌دار شدن می‌رساند و نهایت آن وادی عشق است؛ و خیلی جالب است که ما می‌گوییم بیمار بودیم و درمان شدیم، ما مشکل خانوادگی داشتیم و برطرف شده است. ما با خودمان درگیر بوده‌ایم درونی و برطرف شده است، این روند یک روندی است که اتفاق خواهد افتاد چون به‌سوی تعالی بالا رفتن و جهت دارشدن هستیم آن‌هم از نوع مثبت آن. خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان فریبا هستم هم‌سفر:

یکی از زیباترین وادی‌ها وادی پنجم هست. یادم هست روزی که وارد کنگره شدم دستور جلسه وادی پنجم بود. این پنج وادی اول دقیقاً اضلاع مثلث آموزش، تفکر و تجربه را نشان می‌دهد. ما همه اینجا می‌آییم آموزش می‌گیریم، تفکر می‌کنیم ولی ضلع سوم که تجربه هست یعنی همان ضلعی که من باید عملی کنم، به اجرا دربیاورم چون می‌گوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق نیست نیاز به تجربه دارد. در یکی از سی‌دی‌ها آقای مهندس فرمودن یک نفر یک طرف خر، خود را بار سنگ گذاشته بود و یک آدم متفکر به او گفت خوب چرا این کار را کردی؟ آن را به دو طرف تقسیم کن، او گفت چه خوب چرا تابه‌حال این فکر را نکرده بودم. بعد به او گفت خود شما چکار می‌کنید، فرد متفکر گفت من هیچی ندارم و او گفت شما که با این تفکری که داری به هیچ جا نرسیده‌ای پس بگذار من کار خودم را انجام بدهم. پس مرحله تجربه خیلی مهم است اینکه من کلی بدانم تمام وادی‌ها را بشناسم فایده‌ای ندارد من ضلع تجربه را باید اجرا کنم. در رابطه با پله‌های این وادی خیلی پله‌های عالی هست، یکجا آقای اشکذری فرمودند که واقعاً اگر نمی‌توانید کار خوب انجام بدهید حداقل کار بد را انجام ندهید؛ این در مرحله خودداری خیلی به انسان کمک می‌کند یعنی این پله خیلی به من کمک کرد، جایی که نمی‌دانستم این کار خوب است یا نه اولین کاری که می‌کردم آن را انجام نمی‌دادم چون نمی‌دانستم عواقب آن چی هست. یا آن مرحله آخر که توکل، رضا و تسلیم هست، وقتی همیشه برای ما یک مشکلی پیش می‌آید، مثلاً می‌رویم سراغ وکیل، هرکس از ما سؤال می‌کند می‌گوییم رفتم وکیل گرفتم دارد کارهایم را انجام می‌دهد، خودم هم دارم کارهای دیگر را انجام می‌دهم وکیل هم کارهای خودش را انجام می‌دهد، دقیقاً ما به وکیل خودمان اعتماد می‌کنیم اما به خداوند که مبنای ما بر توکل باید باشد متأسفانه ضعیف هستیم و آن اعتماد را به او نمی‌کنیم و او را وکیل خودمان قرار نمی‌دهیم. یک مسئله دیگر پس‌انداز است که واقعاً فقط در مسائل مادی نیست، یعنی اینکه آدم یک‌قدم جلوتر باشد، حالا در مسائل آموزشی، تفکری، صحبت کردن است، یک مرحله پس‌انداز در گفتگوهای اساسی‌اش داشته باشد و همه را خرج نکند. خیلی ممنون از وقت مشارکت.

دکتر مغاری

سلام دوستان محسن هستم مسافر ایکس:

خیلی خوشحال هستم که امروز در جمع شما عزیزان حضور دارم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این فرصت را برای ما به وجود آوردند. چشمه‌های فیاض حال خوش در دنیا کم نیست اما قطعاً کنگره 60 یکی از آن چشمه‌های جوشانی است که هرکسی، سر این چشمه سیراب می‌شود و به حال خوش می‌رسد. اگر آقای مهندس اجازه بفرمایند من یک مختصری راجع به لژیون ایکس صحبت کنم: تجربه آقای مهندس در طول زمانی که کنگره را بنیان گذاشتند این بود که بسیاری از افرادی که معتاد هستند در طول سفر و پس از سفر درصورتی‌که بیماری‌های مزمنی داشتند، بیماری‌های آن‌ها رو به بهبود می‌رفت؛ اوایل فکر می‌کردند که این‌ها شاید وقایع اتفاقی باشد و یک خدا را شکر می‌گفتند و از کنار آن عبور می‌کردند ولی به‌مرور متوجه شدند که ظاهراً یک قانونی پشت این قضیه وجود دارد، یک قانون طبیعی که وقتی سیستم ایکس این افراد به حالت تعادل می‌رسد عملاً بیماری‌های مزمن آن‌ها نیز بهبود پیدا می‌کند، این بیماری‌های مزمن شامل: کولیت السراتیو بود، میگرن‌های مقاوم به درمان، صرع بود، بیماری‌های پوستی مزمن، زخم‌های مزمن معده و بیماری‌های متعدد دیگر، آقای مهندس با آن نگاه نافذ و ذهن پویایشان تحلیلی که داشتند این است که این سفر در افرادی که بیماری‌های مزمن دارند می‌تواند درمان بسیار مناسبی باشد و این بود که بنیان لژیون ایکس را گذاشتند درواقع اشاره به وادی پنجم است که در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. به‌هرحال آقای مهندس وارد این حرکت شدند، لژیون ایکس چیزی حدود سه سال و نیم است که فعال است. ما به‌طور معجزه‌آسایی آنجا، مشاهده می‌کنیم که بیماری‌های مزمن که به‌زعم به‌اصطلاح علم امروز علاج ناپذیر هستند به‌خوبی کنترل شده و درمان می‌شوند. بیمارانی که ما داشتیم بیماران صرع،بیماران کرون، کولیت اولسراتیو، ام‌اس و واقعیت این است که من خودم به‌عنوان جراح کولورکتال الآن چیزی حدود ده سال است که دیگر بیماران کولیت السراتیو را عمل جراحی نمی‌کنم چراکه به این نتیجه رسیده‌ام که درمان بسیار مؤثرتر و بهتری وجود دارد؛ سفر ایکس است. خیلی ممنون از فرصت مشارکت.

سلام دوستان دکتر ندا هستم هم‌سفر:

در مورد وادی پنجم اگر ما آموزش‌هایی که دیده‌ایم و مراحلی که از تفکر یاد گرفتیم به مرحله عمل درنیاوریم مثل عالم بی‌عمل می‌مانیم. ما باید این حرکت را در صراط مستقیم شروع کنیم یعنی هر حرکتی برای ما ارزش نیست. برای اینکه ما آن آموزش‌ها و تفکرات را برای اجرا در صراط مستقیم استفاده کنیم هفت مرحله در وادی پنجم گنجانده‌شده که مرحله اول بازگشت از ضد ارزش‌ها است. ضد ارزش‌ها در تمام دنیا ثابت هست و در بعضی از خرده‌فرهنگ‌ها ممکن است که باهم تفاوت داشته باشد. در همه دنیا ارزش و ضد ارزش مشخص است. مرحله بعد خودداری است که در این مرحله اگر کسی در مورد خوب و بد عملی تردید داشته باشد و به نتیجه قطعی نرسد، احتیاط و شرط عقل این است که آن کار را انجام ندهد. مرحله بعد قناعت است، به معنای خساست نیست یعنی از کمترین امکانات بهترین بهره‌وری را داشته باشیم. مرحله صبر که در طبیعت هم آن را خیلی مشاهده می‌کنیم؛ مثلاً گردویی که کاشته می‌شود، سال‌ها طول می‌کشد که رشد کند و به مرحله‌ای برسد که ثمر بدهد. ما بدون صبر و در نظر گرفتن زمان لازم برای انجام یک کار به هیچ جایی نمی‌رسیم. بعد از صبر توکل به خداوند است که ما نیروی مافوق بشر را وکیل خودمان قرار بدهیم و در مرحله رضا و تسلیم ما در حالت رضا از آنچه که خداوند برای ما مقدر کرده است راضی و شکرگزار هستیم و در مرحله تسلیم که افراد کمی به این مرحله می‌رسند، دیگر خواسته ما مطرح نیست و آنچه که خواسته خداوند هست برای ما لذت‌بخش می‌شود. ممنون.

سلام دوستان دکتر محمد هستم هم‌سفر:

در روش‌های درمانی که وجود دارد متأسفانه بیشترین پاکی و ماندگاری را عملاً در دودسته می‌بینیم، کنگره 60 را من کنار می‌گذارم. در MMT و کمپ که دوستان تجربه کردند. یکی از درمان‌های پایداری که وجود دارد بحث تی سی است یا درمان اجتماع مدار؛ که حدود شش ماه طول می‌کشد که درمان انجام شود. شرط ورود به درمان تی سی هم این هست که فرد زمانی که دارد وارد می‌شود باید حتماً پاک باشد یعنی فرد باید سم‌زدایی‌اش انجام شده باشد و بعد وارد بحث تی سی شود. این را برای چی من گفتم؟ این چیزی که در بحث وادی‌ها وجود دارد دقیقاً همان اتفاقی است که دارد می‌افتد. ما اکثراً دیدیم که بیمار خیلی راحت سم‌زدایی می‌شود، به قول خودشان ترک می‌کنند ولی ماندن در ترک برای آن‌ها مشکل است. آن اتفاقی که در کنگره می‌افتد، این وادی‌ها جهان‌بینی افراد را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود که بعداً که دوره ده‌ماهه و یازده‌ماهه آن‌ها تمام شد یک پاکی نسبتاً طولانی داشته باشند؛ که دوستان در کنگره 60 بالای نود و خورده‌ای درصد پاکی دارند. در بحث تی سی هم ما آماری که در بهزیستی داشتیم بالای هشتاد درصد ماندگاری داشتند در دو سال به خاطر این بود که بحث برگشت به زندگی‌شان وجود داشت. من گریز زدم به این قسمت این تفکری که آقای مهندس از ابتدا بنیان گذاشتند این پیوستگی در وادی‌ها باعث می‌شود که فرد وقتی وارد درمان می‌شود کم‌کم جهان‌بینی و مشکلات اجتماعی رفتاری‌اش هم برطرف بشود که خوب جای تقدیر دارد. ممنون.

رهایی کلینیک‌ها

نام کلینیک: یزدان پاک، نام پزشک: خانم دکتر شیوا، نام راهنما: آقای حامد، نام مسافر: آقای امیر.

مسافر امیر: آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 9 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 12 ماه و 2 روز.

نام کلینیک: رجاء (زنجان)، نام پزشک: آقای دکتر رضا موسوی زاده، نام راهنما: آقای عباس، نام مسافر: آقای حمید، نام هم‌سفر: خانم پریا، نام راهنمای هم‌سفر: خانم نیره مسافران: آقایان محسن و بهزاد و یک رهایی سیگار، مسافر بهروز

مسافر محسن: آخرین آنتی ایکس مصرفی: قرص، ماری‌جوانا، شیشه، تریاک، مدت تخریب: 7 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 14 ماه، رشته ورزشی: فوتسال.

مسافر بهزاد: آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 5 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 11 ماه.

مسافر نیکوتین: بهروز، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیشه، مدت تخریب: 8 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت:O.T مدت سفر اول: 10 ماه، رهایی از بند مواد: سه ماه و سه روز، مدت سفر نیکوتین: 10 ماه.

مسافر حمید: آخرین آنتی ایکس مصرفی: هروئین، مدت تخریب: بیش از 10 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 12 ماه.

نام کلینیک: مهرنام، نام پزشک: آقای دکتر بهنام شاه‌محمدی، نام راهنما: آقای مهدی، نام مسافر: آقای بهروز، نام هم‌سفر: خانم ژیلا، نام راهنمای هم‌سفر: خانم ترانه.

مسافر بهروز: آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 15 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 15 ماه، رشته ورزشی: بدمینتون.

نام کلینیک: مهرآیین، نام پزشک: آقای دکتر شهبازی، نام راهنما: آقای اصغر، نام مسافر: آقای اصغر.

مسافر اصغر: آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 20 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت: O.T، مدت سفر: 9 ماه 2 هفته، رشته ورزشی: شنا.

نام کلینیک: سحر اشتیاق، نام پزشک: آقای دکتر بهرام، نام راهنما: آقای جعفر، نام مسافر نیکوتین: آقای حسین.

مسافر نیکوتین: حسین، آخرین آنتی ایکس مصرفی: سیگار، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: آدامس نیکوتین، مدت سفر: 10 ماه و 8 روز، ورزش: فوتسال. 

نام کلینیک: اهورا، نام پزشک: آقای دکتر کارگشا، نام راهنما: آقای حشمت، نام مسافر نیکوتین: آقای ماهان.

مسافر نیکوتین: ماهان، آخرین آنتی ایکس مصرفی: سیگار، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: آدامس نیکوتین، مدت سفر: 10 ماه و 10 روز.

 

تایپ: همسفر الهام
تهیه و تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .