تجلسه سیزدهم از دوره بیست و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60، نمایندگی صالحی به استادی همسفر آذر، نگهبانی همسفر سعیده و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» در روز سهشنبه 1بهمن ماه 1398 ساعت 16 بعدازظهر آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شکر میکنم که این توفیق برای من حاصل شد تا در اینجا حضور داشته باشم. صحبتهای من دو بخش دارد؛ بخش اول دستور جلسه وادی پنجم و بخش دوم تجلیل از خانم فاطمه حسنی.
وادی پنجم بسیار پرمحتوا است، در این وادی میگوید تنها تفکر، قدرت حل مسئله نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند. در چهار وادی گذشته در مورد موضوع تفکر صحبت شد و همیشه تاکید بسیاری روی آن شده است، حال در این وادی میگوید تفکری که انجام دادهاید، زمان آن رسیده که از قوه به فعل درآورید. درواقع در اینجا ساختارهای ذهنی را به صورت عملیاتی درمیآوریم. حال اگر این ساختار آلوده و مسموم باشد، زمانی که به مرحله عملیاتی درمیآید، کار درستی نخواهد شد ولی اگر این تفکر سالم و درست باشد وقتی عملیاتی میشود به کار درستی هم میانجامد و به مشکل برنمیخوریم.
آیا ما میتوانیم تمام تفکرات خود را عملیاتی کنیم؟ مثلا دوست دارم یک آسمان خراش داشته باشم آیا این عملی است؟ یک عکاس حرفهای عکسهای زیادی میگیرد ولی آیا همه آنها را به مرحله چاپ درمیآورد؟ خیر، تنها عکسهایی که ویرایش شده باشند و ایرادهای آنها گرفته شده باشد چاپ میشوند. تفکرات ما هم همین طور هستند، باید ایرادهایش گرفته شده و بعد به مرحله چاپ یا عمل در بیاید، اگر اینگونه بود ما همیشه یک ساختار درست خواهیم داشت.
بخش دیگر وادی در مورد پندار نیک، گفتارنیک و کردار نیک است که بسیار اهمین دارد. اگر انسان پندار و تفکر نیکی داشته باشد، مطمئنا خودبهخود گفتار خوبی هم خواهد داشت. برخی افراد به تلخی صحبت میکنند و به بقیه میگویند من هیچ چیز در دلم نیست هرچه هست بر سر زبانم است! در حالیکه باید گفت دل نداریم همه چیز در تفکرات ماست و هر چه را که ما به زبان میآوریم، برگرفته از تفکری است که داریم. اگر مواظب این تفکرات نباشیم به زبانمان میآید و گفتار بدی خواهیم داشت که در ادامه تبدیل به کردار بد هم میشود و این جریان پس از مدتی در ما تبدیل به عادت خواهد شد.
یک ضربالمثل قدیمی میگوید «قبل از حرف زدن آن را مزه مزه کن»؛ این همان تفکر است، ما قرار است ساختاری را به مرحله عملیاتی در بیاوریم که درست باشد برای به اجرا در آوردن این ساختار لازم است مراحلی را پشت سر بگذاریم که موارد زیر را شامل میشود:
۱_دوری از ضد ارزشها: داشتن پندار، گفتار و کردار نیک بدون دوری از ضد ارزشها امکانپذیر نیست، پس دوری از ضد ارزشها بسیار اهمیت دارد.
۲_خودداری: خوداری از کارهایی که نمیدانیم واقعا درست یا غلط است.
۳_صبر: در کنگره به صبر بسیار تأکید شده است، من در نقش مادر فقط تحمل میکردم چون مجبور بودم و این به معنای صبر کردن نیست، ما صبر کردن را در کنگره آموختیم.
۴_قناعت: قناعت کردن به معنای مفلس و گداوار زندگی کردن نیست، در پس این قناعت فکر درستی نهفته است یعنی از آنچه که داریم بهینه و درست استفاده کنیم .
۵_پس انداز کردن: آقای مهندس میگویند پس انداز مال پولدار ها نیست، ما از نظر مالی در هر شرایطی که هستیم باید یک مقدارش را پس انداز کنیم .
۶_تجسس، قضااوت و غیبت: در گذشته ما یک دستور جلسه داشتیم با عنوان «فضولی و آرامش» که میگفت وقتی فضولی میآید آرامش میرود. حال وقتی در زندگی کسی تجسس میکنیم، مطمئنا بعد از آن قضاوت و در ادامه غیبت هم میکنیم، اگر اعتقاد داریم حریم خصوصیمان باید حفظ شود، پس خودمان هم به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم .
۷_توکل، رضا و تسلیم: توکل به این معنا نیست در خانه بنشینیم و خداوند همه کارهای ما رادرست کند. جناب مهندس تعریف میکردند: «یک نفر شترش را در بیابان رها کرد وقتی برگشت دید که نیست به خدا گفت من به تو توکل کرده بودم! خداوند در جوابش گفت ابتدا پای شتر را می بستی بعد به من توکل میکردی». پس باید خودمان حرکت کنیم بعد توکل کنیم. برای اینکه راضی باشیم به رضای خداوند، باید حتما خودمان حرکت کنیم و مرحله آخر تسلیم خواست و ارادهی او باشیم. خداوند همیشه برای بندههایش خیر میخواهد. اگر راهی که انتخاب کردیم به چاه برسد، خدا هم ما را به آن هدایت میکند و اگر به راه درست و خیر برویم، خدا ما را به آن هدایت میکند. امید وارم همه ما بتوانیم راه درست و نیک را برویم.
بخش دوم صحبتهایم مربوط به خانم فاطمه حسنی است. من مدت زیادیست که ایشان را میشناسم. خانم فاطمه رهجوی رهجوی من (خانم فیروزه) هستند. به این عزیز تبریک عرض میکنم که شخصیتی مثبت و به اصطلاح کاریزماتیک دارند و به فردی که در کنارشان قرار میگیرد حس مثبتی القا میکنند. برای ۴ سال خدمت صادقانه و برای به رهایی رساندن افرادی که گرفتار بودند از ایشان تشکر میکنم. کار راهنمایان هدایت است و کاری بسیار سخت است. کوچکترین اشتباه راهنما ممکن است فرد را به بیراهه ببرد، ولی خداوند را شاکریم که راهنمایان کنگره۶۰ فقط هدایت داشتهاند، هدایت به سمت درست زندگی کردن. در کنگره جایگاهی پیشنهاد نمیشود، کنگره مثل خورشید است به همه یکسان میتابد، این ما هستیم که باید خودمان را در معرض گرما و نور آن قرار دهیم و میزان استفاده از این نور به خود ما بستگی دارد.
خانم فاطمه هر آنچه که در توان داشتهاند و آموخته بودند را صادقانه در اختیار رهجوهایشان قرار دادهاند. به قول سردار ما برای دو چیز به دنیا میآییم؛ ابتدا آموزش و سپس خدمت، این نفس زندگی ماست. حقیقتا بخشش هر کس به اندازه عشقی است که در وجوش دارد. هر چه عاشقتر، بخشش بیشتر و خدمت هم صادقانهتر خواهد بود. در ادامه حقیقت نقاب از صورت برمیدارد، واقعا هر کس که در کنگره عمل سالم را انجام میدهد، از دید هیچکس پنهان نمیماند.
در آخر برای خانم فاطمه عزیز آرزوی بهترینها رو دارم و امیدوارم در ادامه بتوانند خدمتگزار خوبی در راستای کنگره باشند. پایان هر نقطه سر آعاز خط دیگری است انشالله در آینده جایگاههای بالاتری را تجربه کنند و برکت خدمتی که کردند به زندگیشان بازگردد .
همچنین به تعدادی از همسفرانی که در جشن گلریزان شرکت کردند، لوح تقدیر اهدا شد.
در ادامه مراسم تقدیر و تجلیل از راهنمای لژیون چهارم (همسفر فاطمه) با حضور اسیستنت، مرزبانان و همسفران با شکوه فراوان برگزار شد
نگارش و تایپ: همسفر زهرا – لژیون چهارم
ویرایش: همسفر الهه
عکاس: همسفر بیتا – لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
562