هفتهای که در آن قرار داریم هفته همسفر است، همسفرانی که بهراستی بال پرواز مسافرانشان هستند، آنها باگذشت، صبوری، فداکاری و ایثار بهراستی عشق را معنا کردند، برخی در مقام همسر، برخی در مقام خواهر، پدر، برادر و یا مادر هیچ فرقی ندارد مهم این است که برای پرواز مسافرانشان به سمت رهایی بال خود را گشودهاند تا مسافران راحتتر پرواز کنند، در همین باب گفتگویی با یکی از همسفران آقا در نمایندگی شادآباد خواهیم داشت و شما را به خواندن این گفتگو دعوت مینماییم.
با سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید:
سلام رسول هستم، همسفر محمدعلی، مسافر من با انواع آنتی ایکس وارد کنگره شد و به مدت 11 ماه با داروی OT به راهنمایی آقای ایرج ورمزیار سفر کرد، کمک راهنمای خودم آقای حشمت جعفری. رشته ورزشی مسافرم والیبال و رشته ورزشی خودم بسکتبال، در حال حاضر 5 سال است که آزاد و رها هستیم.
جایگاه همسفر را درکنگره بیان کنید:
زندگی کردن ازنظر من یک سفره که نقطه شروعش با تولد و نقطه پایان هم مرگ هست. در طول این سفر ما تنها نیستیم و همسفر و همسفرهایی داریم و انتخاب میکنیم و این انتخاب همسفر برای اینکه شرایط زندگی خودمان را به سمتی ببریم که فکر میکنیم رشد و تعالی خودمان را رقم بزنیم در کنگره هم ما سفر میکنیم. سفرهایی که تعریف شدن. سفر اول (رهایی از بند اعتیاد)، سفر دوم (رهایی از بند اعتیاد تا شناخت خود) و سفر سوم (از شناخت خود به خدا). برای اینکه تمام ابعاد سفر سپری شود، حضور همسفر در کنگره جایگاه خودش را پدیدار میکند با این واژه آشنا هستیم که همسفر بال پرواز مسافر هست، مسافر تا قبل از اینکه به کنگره بیاید به خاطر مصرف مواد و بیماری اعتیاد دیدگاه و تفکرش بازندگی اطرافش تفاوت دارد و زمانی که وارد کنگره میشود به خاطر تخریب جسم و روان ممکن است سختی بکشد اینجاست که همسفرش با حضور در کنگره باعث سهل شدن راه مسافر میشود مسافر ممکن است دغدغههای زیادی داشته باشد، با فشارهای زیادی روبرو شود، همینجاست که همسفرش میتواند بار فشار روی مسافرش را کم کند البته این نکته خیلی مهم همسفر در کارگاههای آموزشی حضورداشته باشه و مباحث و موضوعات جهانبینی را در لژیونهایشان کار کنند، جایگاه همسفر در کنگره به نظر من از سه جهت میتواند تعریف داشته باشد، یکی به خاطر مسافرش و درمان و رهایی مسافرش از بند اعتیاد، دوم به خاطر خودشان که با کسب دانش کنگره و جهانبینی علاوه بر حال خوب خودش باعث توسعه به خانوادههایی باشند که دچار اعتیاد هستند ولی راهی برای درمانش ندارند و یا راههای اشتباه را میروند و تعریف سوم اینکه کنگره برای پیش برد و توسعه دانش خودش با آموزش به همسفران تمام ابعاد درمان اعتیاد را پوشش میدهد یعنی خود همسفران هم موضوع درمان اعتیاد هستند مسافرها در طول هفته منهای جمعه 9 ساعت در شعبه هستند و بقیه زمان شعبه نیستند و همسفر بستر و شرایط را میتواند برایش مهیا کند، پس همسفران هم موضوع درمان اعتیاد هستند.
ورود شما بهعنوان یک همسفر در کنگره آیا تغییری در زندگی شما داشته؟
قطعاً بله تفاوت مسافر و همسفر فقط در مصرف مواد هست، همسفر فقط مواد مصرف نمیکرده، من خودم فقط مواد مصرف نکردم ولی دچار نفرت، خشم، بینظمی، افسردگی، منیت و غرور و...بودم، تمام این مسائل ضد ارزش و تاریکی هستند، من ممکنه مواد مصرف نکنم ولی جهانبینی اشتباهی برای خودم تعریف کرده باشم و نتوانم با انسانهای اطرافم در صلح و آرامش زندگی کنم یا نتوانم در انتخاب شغل یا تحصیل و ابعاد مختلف زندگی تصمیمات درستی داشته باشم و بعدها از تصمیماتم ضربه بخورم و اعتراف میکنم من توی زندگیام تصمیماتی گرفتم که به خاطر عدم جهانبینی ضربههایی خوردم، برای مثال میتوانم بگویم توی کارم فقط به خاطر اینکه وادی اول را اجرا نکردم سندی را امضاء کردم که هنوز حلنشده و ضرر زیادی به من وارد شد، وادیهای کنگره تکتکشان در زندگی شخصی من اثرگذار هست آدمی معمار سرنوشت خودش هست و آموزشهای کنگره به من کمک میکند سرنوشت خودم را خیلی زیبا معماری کنم.
بهعنوان یک شخص غیر مصرفکننده دیدگاهتان در خصوص افراد مصرفکننده مواد مخدر در قبل و بعد از کنگره چگونه است؟
من روز اول که آمدم شعبه شادآباد در جلسه وقتی سفر دومیها اعلام سفر میکردند رسیدم و وقتی از تخریب هاشون و کارهایی که میکردند صحبت کردند من باور نمیکردم و از خودم میپرسیدم یعنی چقدر تغییر؟ فردی که میگفت شیشه مصرف میکرده و تا مرز کارتنخوابی رفته و به خودش و خانوادهاش آسیبزده و تعهد و مسئولیت و هیچی برایش مهم نیست چطوری میشود که آمده کنگره 60 و الآن خیلی خوشتیپ در مورد موضوعاتی به این زیبایی صحبت میکند و آموزشها را کاربردی کرده که بیرون کنگره حتی توی دانشگاه نمیتوانند در موردش حرف بزنند، برای خدمت کردن صف میکشند، کمک راهنما میشوند و افرادی که باحال خیلی خراب میآیند و ممکن است در اوج ناامیدی باشند را با آغوش باز و محبت میپذیرند و تا زمانی که به رهایی برسند همراهش هستند، اگر الآن بدون پیشزمینه ذهنی برای اولین بار وارد شعبه بشوم و به من بگویند افراد داخل شعبه قبلاً مصرفکننده بودند باور نمیکنم و میگویم با من شوخی نکنید و حقیقت را به من بگویید، بیرون کنگره مصرفکننده میدیدم حالم بد میشد از درون نسبت به آنها حس بدی داشتم که خیلی دوست ندارم در مورد تفکر آن موقع حرف بزنم، ولی وقتی کنگره آمدم کاملاً حسم تغییر کرد و متوجه شدم اشخاصی که درگیر بیماری اعتیاد هستند چه افراد با ذات خوب و پاکی هستند و آن قلب پاک زیر مواد مخدر دفن شده بوده، الآن بهترین و پاکترین دوستانم مسافرهای کنگره هستند که هر وقت از شعبه میروم دلم برای آنها تنگ میشود، 90 درصد دوستانم کنگرهای هستند و بیشتر آنها را مسافران کنگره در برگرفتهاند، الآن بیرون مصرفکننده میبینم باانرژی بالا به او میگویم غصه نخور بیا کنگره درمان میشی و مطمئن هستم بهترین دوست من میشود، به نظرم وقتی مسیر کنگره رو رفتیم مصرف مواد و انواع مواد مخدر و رفتارهای ناشی از مواد مخدر فقط یک شوخی به نظر میآید.
خدمت در کنگره با چه تفکری انجام میشود؟
به نظر من خدمت در کنگره با تفکر کسب آموزش و رسیدن به حال خوش انجام میشود هر وقت من سعادت داشتم و کنگره به من لطف داشت من برای انجام خدمتی را قبول کردهام بعد از انجام خدمت حس سبکی و حال خوش را تجربه کردم و موضوعاتی مثل نظم، مسئولیتپذیری، تعهد، فروتنی و... بهصورت تجربی و عملی و کاربردی یاد بگیرم و اینکه نباید دچار منیت و غرور بشوم، من همیشه خدمت برای خودم را کارگاه آموزشی عملی و تجربی تعریف میکنم جایی که نباید حرف بزنم و فقط باید به حرفهایم عمل کنم کاری را انجام بدهم تا جهانبینی که کتابش را خواندم به نکاتش و آموزشهایش عمل کنم تا به دانایی مؤثر برسم.
حس خود را در مورد کلمات بگویید؟
آقای مهندس:
آقای مهندس آنقدر بزرگ هستند که میترسم کلماتم بهخوبی بزرگی ایشان را بیان نکند، انسانی با چهره کاریزماتیک که با ایثار و فداکاری زندگی من و خیلی از افراد را تغییر داد، من در مقابل نام و شخصیت آقای مهندس کم میاورم چگونه صحبت کنم که مطمئن بشوم حس خوبم را برای شما تعریف کرده باشم. هر وقت به آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترمشان فکر میکنم که در قرن حال حاضر قدم به انجام چهکار بزرگی گذاشتهاند واقعاً جز ستایش و سپاسگزاری از این خانواده بزرگ چیزی به ذهنم نمیآید، عشق یعنی گذشتن از خویش و آقای مهندس از خودشان و خانواده عزیزشان گذشتند تا مصرفکنندگان زیادی را از تاریکی به نور روشن رهایی برسانند.
ورزش:
هم سلامت جسم من را تضمین میکند هم سلامت روانم را و به نظرم برای مسافران ورزش تکمیلکننده درمان است.
مسافر:
انسانی با خواست و اراده قوی که به دنبال کشف حقیقت و راه درمان درست است.
خدمتگزاران کنگره:
خود عشق هستند.
همسفر:
بال پرواز. فداکار و همیشه درد و ناراحتی به آنها واردشده ولی بازهم همراه هستند به امید کسب حال خوب کنار مسافرشان، چیزی که فکر میکند همسفرها خیلی خوب درک میکنند این است که ناراحتیها و سختیها را درونشان میریزند ولی باز ادامه میدهند، همسفر عاشق همراهی کردن با مسافرش است.
در پایان اگر صحبتی هست بفرمایید:
من ابتدا از شما خیلی تشکر میکنم به خاطر تلاشی که بخش وبلاگ دارید و اینکه من را قابل دانستید تا در خدمت شما باشم، دوم اینکه امیدوارم روزی برسد که همه انسانها از دانش کنگره 60 بهره ببرند و تفکر و جهانبینی کنگره را از سنین پایین آموزش ببینند و من فرد مفیدی برای کنگره باشم و با کاربردی کردن آموزش کنگره در زندگیام همیشه توی مسیر کنگره 60 باشم...
وبلاگ نمایندگی شادآباد از شما همسفر محترم که وقت خود را در اختیارشان گذاشتید کمال تشکر را دارد، به امید روزی که کارگاه آموزشی مسافران نمایندگی شادآباد افتتاح و راهاندازی شود.
تهیه و تنظیم گفتگو: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
403