مهندس حسین دژاکام: بایستی سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را همیشه در نظر داشته باشیم چون وقتی اندیشه و تفکرات سالم باشد بهصورت خودکار گفتار ما سالم خواهد شد و زمانی که گفتار ما سالم شود ما بهطرف کردار سالم یا عمل صالح و صلحآمیز هدایت خواهیم شد.
با تفکر ساختارها آغاز میگردد یعنی برای به دست آوردن ابتدا نیاز به تفکر داریم و بعد از تفکر به قدرت بدنی، فوتوفن، هدف و انگیزه نیاز داریم وقتی آن ساختار تفکر ایجاد شد باید بدانم که جهت بیهودگی قدم به حیات ننهادهایم و باید بیندیشم که رسالتم برای خلق شدن و به وجود آمدن چیست؟ چراکه در کتاب 14 وادی برای رسیدن به عشق نیز آمده که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. پس حداقل کار این است که این قدرت را به دست آورم که بر کشور وجودی خودم یعنی جسمم حکمرانی کنم و بدانم هیچکس به میزان خود من به من نمیتواند فکر کند و کاری انجام دهد؛ زیرا «ان الانسان الا ما سعی» همانا انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش.
پس نباید مسئولیت خود را به دیگران یا خدا واگذار کنم، باید جایگاه و مسئولیت خودم را تا حد امکان مرزبندی کنم. برای این کار بایستی با هسته انسان، هسته جسم یا صور آشکار و هسته خارجی یا صور پنهان آشنا بشوم که این قدم را با وادی چهارم برداشتم. حال زمان آن رسیده است که با تمام داشتههایمان حرکت را آغاز کنیم زیرا توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکنیم ما قصد نداریم مانند شخصی که جناب مهندس مثال زدند، فردی که هزاران سکه داشت و در حال مرگ بود، باشیم چراکه فقط دانستن، مانند حماری است که کتاب حمل میکند.
برای اینکه بتوانیم قدمهایمان را استوارتر برداریم در وادی پنجم سرمشقها و یا الگوهایی را برای ما مطرح کرده است که اگر بخواهیم بدانیم چه عملی ارزش و چه عملی ضد ارزش است ما نیازمند پله برگشت از ضد ارزشها هستیم اگر بخواهیم از ترسها، اضطرابها و ناامیدیها و بیقراریها خلاص شویم باید ارزشها را شناخته و از ضد ارزشها دوریکنیم که برای این قدم شدیداً خودداری لازم است باید به این نقطه برسیم که عقل سلیم حکم میکند که کاری را که نمیدانیم درست است یا نادرست انجام ندهیم.
در پلههای قناعت و صبر از طبیعت میآموزیم که در سختترین شرایط و کمترین امکانات بهترین محصول را داشته باشیم که این خود نیازمند صبر و تلاش و کوشش برای رسیدن به اهداف تعیینشده خودمان است. پله پنجم به ما میگوید فضولی کردن، تجسس کردن و قضاوت کردن و بر مبنای اطلاعات ناقص حکم صادر کردن جهل و نادانی است.
در پله ششم راهکاری برای غنی و فقیر و ثروتمند ارائه کرده است که برای رسیدن به هدفمان نیازمند کمک مالی دیگران نباشیم و دست بهزانوی خود گرفته و برخیزیم، حرکت کنیم و آن پلهی پسانداز است زیرا با پسانداز داشتن باقوت قلبی بیشتری حرکت میکنیم، زیرا پول معادل نیرو است و آموختن پسانداز یک نیاز ضروری است.
و اما پله هفتم که توکل، رضا و تسلیم است که در مورد هرکدام کتابها میتوان نوشت و سخنها میتوان راند اما عمل کردن به آنها بسیار دشوار است؛ زیرا که همه ما همیشه میگوییم خدایا راضیام به رضای تو اما آیا واقعاً اینگونه هستیم؟ زمانی که پای عمل رسید و خلاف خواسته ما خدا خواست بازهم شاکر هستیم؟ یا برعکس عمل میکنیم و مدام شکایت که چرا چنین کردی و چنان نشد؟
پس آنگاه متوجه میشویم راضی به رضای خدا بودن دشوار و تسلیم فرمان دشوارتر است که البته ما با آموزشهای کنگره به قول آقای مهندس فقط میخواهیم سعی کنیم که ذرهای را فرابگیریم. پس وادی پنجم به ما میگوید باید حرکتی آغاز کنی و دستورالعمل حرکت را هم برای ما تشریح کرده است؛ بنابراین باید شروع کنم تا متوجه شوم که آیا هسته انسان، خویشتن خویش، بیهوده نبودن و تفکر را دانستهام؟ یا در حال مرگ هستم و حاضر به خرید یکتکه نان برای خود نیستم؟
نویسنده: خانم زهره
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
656