English Version
English

دکتر مسعود: ورزش اگر غلط و شدید انجام بشود باعث آسیب می‌شود و آسیب‌های پنهان عجیب‌وغریبی دارد

دکتر مسعود: ورزش اگر غلط و شدید انجام بشود باعث آسیب می‌شود و آسیب‌های پنهان عجیب‌وغریبی دارد

یازدهمین جلسه از دور هجدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه«جهان‌بینی ورزش و سی دی گم‌گشته» با استادی دکتر مسعود و نگهبانی جناب مهندس و دبیری مسافر محسن در روز جمعه مورخ 98/10/13 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر:

خیلی خوشحال هستم که برای چندمین بار این جایگاه را تجربه می‌کنم و هر بار برای من تازگی دارد. اینجانب دکترای تربیت‌بدنی هستم. 

امروز می‌خواهیم از یک دیدگاه دیگر درباره ورزش صحبت کنیم؛ درواقع بیاییم صور آشکار و پنهان هر چیزی را بررسی کنیم. مثلاً ببینیم صور آشکار و پنهان ورزش چیست، در صور آشکار می‌دانیم مثلاً، اهرم‌های بدن انسان از نوع سوم است و درنتیجه برای حرکت آفریده شده است؛ یعنی اگر در حال حرکت نباشند این اهرم‌ها کارایی‌شان را از دست می‌دهند. ما این را می‌دانیم که فعالیت‌های بدنی یک معیاری دارد، اگر این معیار خیلی بالا باشد مثل ورزش‌های قهرمانی منجر به صدمه، ناراحتی و آسیب می‌شود و اگر کم باشد منجر به‌اضافه وزن و بیماری‌های قلبی و خیلی چیزهای دیگر می‌شود. پس ورزش باید متناسب با موقعیت و سن و سال هر فرد باشد؛ بنابراین ورزش و فعالیت‌های بدنی را اگر در حد متعادل در نظر بگیریم باید بدانیم که حالا من روزی یک ساعت ورزش کنم، می‌خواهم به کجا برسم، اگر بخواهیم در حد متعادل ورزش کنیم که منجر به‌سلامتی بشود باید بدانیم که این ورزش و این فعالیت بدنی به‌راحتی می‌تواند هم پیشگیری‌کننده باشد هم نگهدارنده باشد و هم درمان‌کننده همان‌طور که ما می‌دانیم در حوزه بیماری‌های عصبی روانی، مثل افسردگی، فوبیا، پرخاشگری و امثال آن‌ها، خیلی راحت با ورزش و فعالیت‌های بدنی مناسب، می‌شود از بروز این بیماری‌ها پیشگیری کرد. اگر کسی دچار این بیماری‌ها شده باشد با ورزش می‌توان از بدتر شدن آن جلوگیری کرد.

اگر این ورزش و فعالیت‌های بدنی کافی باشد می‌تواند در درمان بیماری‌های عصبی و روانی مؤثر باشد. در بعد جسمانی می‌دانیم که ورزش و فعالیت‌های بدنی می‌تواند پیشگیری‌کننده از بسیاری بیماری‌های متابولیک، بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، پوکی استخوان، اضافه‌وزن و امثال آن‌ها باشد. اگر ورزش را درست و به‌موقع انجام بدهیم می‌تواند از بدتر شدن بیماری جلوگیری کند و اگر به‌طور کافی و تحت نظر یک متخصص انجام بدهیم می‌تواند یک نقش درمان‌کننده داشته باشد، پس می‌بینم که ورزش و فعالیت‌های بدنی در حد مناسب و متناسب با سن و سال و موقعیت می‌تواند نقش پیشگیری و درمانی داشته باشد هم درزمینهٔ بیماری‌های عصبی روانی و هم درزمینهٔ بیماری‌های جسمی، مخصوصاً بیماری‌های متابولیک. این یک حدودی بود از صور آشکار ورزش، این را هم باید بدانیم که ورزش اگر غلط و شدید انجام بشود باعث آسیب می‌شود و آسیب‌های پنهان عجیب‌وغریبی دارد، مثل کسانی که دوپینگ می‌کنند که این‌ها را اگر وقت بود به آن می‌رسیم.

اما می آبیم سر صور پنهان ورزش، من ادعا می‌کنم که در کل ورزش ایران، یعنی از وزارت ورزش تا به پائین هیچ‌کس به این جنبه از ورزش دقت نکرده. در کنگره 60 که مسافر و هم‌سفر خودش را معرفی و اعلام سفر می‌کند باید حتماً رشته ورزشی خود را نیز اعلام کند. به خاطر اینکه در کنگره 60 به صور پنهان ورزش پی برده شده و در آنجا پی برده نشده، در بیرون ورزش یک شغل، یک کسب شهرت است ولی در کنگره ورزش یک هویت است؛ یعنی اینکه وقتی فرد وارد کنگره می‌شود و می‌خواهد که به درمان برسد ورزش و فعالیت‌های بدنی کمکی برای درمان او می‌باشد. به‌عنوان‌مثال عرض می‌کنم چون صحبت‌های آقای مهندس، این سی‌دی‌ها همه به هم مربوط و پیوسته هستند، می‌گویند که یک نهر شیر و عسل و این‌ها هست و مهم‌تر از همه این‌ها نهر خمر است. خمر چیست؟ آن میزان مناسب ترشح نروترانسمیترهایی که در بدن ما می‌باشد و موجب بهبود یا تغییر در خلق‌وخوی آدم‌ها می‌شود. ما امروز همه می‌دانیم که مثلاً اگر سروتونین بالا باشد چه اتفاقی می‌افتد، اگر دوپامین خیلی زیاد بالا باشد منجر به اسکیزوفرنی می‌شود اگر خیلی پائین و در حد کم باشد تبدیل به پارکینسون می‌شود و یا بیماری را کنار بگذاریم در همین خلق‌وخوی معمولی خودمان ما می‌دانیم که اندورفین چه نقشی دارد. می‌دانیم انکفالین چه نقشی دارد، خوشبختانه اینجا در جمع پزشکان و پیراپزشکان، این‌ها را همه می‌دانیم. ورزش در کنگره اجباری شده است مگر کسی مشکلی داشته باشد، به همین دلیل است که ما بتوانیم از خاصیت افزایش‌دهنده یا تنظیم‌کننده ترشح نوروترنسمیترها بهره ببریم؛ این را ممکن است یک مسافر به نسبت سواد خودش بداند یا نداند هیچ اهمیتی ندارد، مهم این است که وقتی ورزش می‌کند، طبیعتاً اندورفین در بدن او بالا می‌رود، انکفالین در بدن او بالا می‌رود، کورتیزول او تنظیم می‌شود و خیلی از این نروترانسمیترها و هورمون‌هایی که ما به آن‌ها نیاز داریم و بدن ما باید داشته باشد و تنظیم بشود در جهت بهبود خلق‌وخو تمام این‌ها به وجود می‌آید. کما اینکه وقتی شما با ورزش می‌کنید بانشاط، داد و قال و کل‌کل کردن است و همه این‌ها هم در اثر این است که انکفالین بالا رفته است. می‌خورید زمین، زخمی می‌شوید ولی درد را زیاد حس نمی‌کنید چون اندورفین بالا رفته است؛ تمام این ویژگی‌ها را می‌توانیم از خواص ورزش بدانیم، خواصی که دیده می‌شود اما شاید به آن فکر نمی‌کنم؛ اما آن صور پنهان واقعی ورزش این هم نیست، چون اگر بدانی یا ندانی انجام می‌شود. صور پنهان ورزش آن تفکری است که به ورزشکار در کنگره داده می‌شود نه درجاهای دیگر، درجاهای دیگر در زمین استاندارد چمن؛ می‌خورند زمین، بلند می‌شوند یکدیگر را می‌زنند، دعوا می‌کنند ولی در اینجا ملاحظه بفرمایید، سال‌هاست روی این آسفالت سرد، بچه‌ها بازی می‌کنند، می‌خورند زمین، زخمی می‌شوند، تابه‌حال دیده نشده است که یکی برگردد به دیگری پرخاش بکند که چرا این کار را کردی؛ چون مبنای کار ورزش در کنگره 60 منهای مسائل سلامتی جسمی، منهای مسائل هورمونی و درونی‌اش، این است که ازنظر روانی ما آدم‌ها بفهمیم و یاد بگیریم که همیشه آقای مهندس می‌آیند در مراسم برای اهدای جوایز می‌گویند که ما برنده‌ایم، بازنده ما برنده است، برنده ما برنده است، چون مجسم کنید که ما قبل از سفر، روز جمعه‌ها ساعت ده صبح از خواب بیدار شده بودیم، یک منقل بیاور و خود را بساز و دادی سر دیگران بکش و برو بیرون با دوستان، اصلاً خانواده کی است، اما الآن در پارک طالقانی می‌بینیم که آقایان ورزش می‌کنند و نیز خانم‌های هم‌سفر دارند ورزش می‌کنند، در تمام ایران ما جایی را نداریم که این‌همه خانم خودجوش در پارک ورزش کنند از راه دور شهرستان‌ها بیایند صبح برسند، مسابقه بدهند و ظهر برگردند، اصلاً چنین چیزی در جای دیگر ما نداریم ولی اینجا می‌بینید انجام می‌شود. چون آقا به‌جای اینکه در این ساعت دنبال مصرف مواد خودش باشد دارد بازی می‌کند، خانم و خانواده‌اش هم آن‌طرف بازی می‌کند و بچه‌ها نیز سرگرم ورزش و بازی‌اند. در کنگره 60 این خاصیت را دارد که درنهایت آن تفکر بدون نتیجه و بسیار زشت و بدعاقبتی که در ورزش ما و خیلی جاها حاکم است که اگر یک مربی دو تا برد بیاورد می‌گذاریم او را روی سرمان و اگر دو باخت بیاورد او را می‌گذاریم کنار در کنگره چنین چیزی نیست. ما یا می‌بریم یا می‌آموزیم؛ شکستی در کار نیست، اساساً شکست در ورزش معنی ندارد، برای اینکه ورزش را برای سلامتی‌مان و برای خوشبختی‌مان برای به هم پیوستن خودمان داریم انجام می‌دهیم؛ بنابراین من خیلی خوشحال هستم که این سال‌ها در اینجا بودم، خیلی خوشحال هستم که روزی که آمدم برای کار تحقیقاتی، فکرمی کردم که می‌شود این معتادها به همدیگر آب بپاشند و بازی کنند و بعد دیدم که چه خبر است این‌ها از انسان‌های سالم هم بهتر بازی می‌کنند، امیدوارم روزبه‌روز این روند پیش برود.

یادمان باشد که تمام تفکر و سی دی گم‌گشته بر مبنای شعر حافظ است باید بدانیم که یوسف گم‌گشته بازآید به کنعان غم مخور. ما در همه شرایط سخت زندگی‌مان یادمان باشد که حتماً امیدی به نجات و بهبود است و مهم‌تر از آن یادمان باشد که خداوند مشکل را برای آدم‌های لایق پیش می‌آورد، برای آدم‌های مقاوم پیش می‌آورد، مشکل را برای هرکسی پیش نمی‌آورد که بداند خورد می‌شود، مشکل را برای کسی پیش می‌آورد که مقاوم باشد و بتواند راهی برای رفع این مشکل بسازد و این راه را به دیگران هم نشان بدهد. امیدوارم که همه ما با امید زندگی کنیم. ممنون از اینکه به حرف‌های من توجه فرمودید.

سلام دوستان فریبا هستم هم‌سفر:

از استاد تشکر می‌کنم راجع به‌وقت مشارکت. در رابطه با این دستور جلسه صحبت کردن خودش، حس نشاط را می‌آورد. آقای استاد امین در یکی از سی‌دی‌های خودشان گفته بودند که ما در ذهن خودمان تقویت‌کننده داریم، حالا این تقویت‌کننده می‌تواند در جهت مثبت باشد یا در جهت منفی باشد، یعنی موجی را که داریم دریافت می‌کنیم یا می‌توانم به ذهن خودم بفرستم و آن را تقویت کنم، بزرگ و بزرگ‌ترش کنم، تبدیل کنم به نیروهای خیلی منفی‌تر یا مثبت‌تر، کاری که در پارک طالقانی انجام می‌شود و ما جهان‌بینی ورزش را اینجا می‌توانیم پیاده کنیم دقیقاً همین است؛ یکی از مسائلی که خیلی پیش می‌آید برای گروه‌های ورزشی، حس منفی خشم است؛ یعنی ما همه ممکن است خیلی راحت صحبت کنیم که خشم خیلی بد است باید آن را مهار کنیم، اما در میدان ورزشی هست که خودش را نشان می‌دهد و این بسیار کمک می‌کند به افراد که بتوانند خودشان را محک بزنند و ما خودمان در زمین این را تجربه می‌کردیم؛ من فریبا، زمانی که وارد پارک شدم و شروع به ورزش کردم با الانی که اینجا نشستم خیلی تفاوت دارم، گاهاً پیش می‌آمد ما طی مسابقاتی که انجام می‌دادیم من شاید به یک مورد ورزشی که پیش‌آمده بود و حال ما را خراب کرده بود، هفته‌ها فکر می‌کردم باعث می‌شد که آن را تقویت کنم، می‌گوید وقتی خشم خود را تقویت می‌کنید باید یکجا این خشم را تخلیه کنید، حالا ممکن است در خانواده باشد، مرتب برخورد نادرستی با فرزندان داشته باشم، با بقیه داشته باشم؛ اما اینجا یاد گرفتم که حواس خود را جمع کنم و انرژی را که دارم به دست می‌آورم به تقویت‌کننده نیروی منفی ندهم و بعد برعکس مهارش کنم. این را ما مرتب در زمین‌بازی می‌توانستیم تجربه کنیم یعنی این جهان‌بینی ورزش در حالت اجرایی و عملی قابل دریافت است. ما این را آرام‌آرام یاد گرفتیم، فهمیدیم که باید آن حس مثبت را از زمین گرفت؛ آن حس مثبت را باید از ورزش بگیریم. زمانی که بچه‌ها وارد زمین می‌شوند و احیاناً اگر باختی هست که در کنگره 60 اسم آن آموزش هست، برای اینکه بتوانم این بچه‌ها را آرام کنم فقط ذهن آن‌ها را به مسائل مثبتی که در زمین اتفاق افتاد می‌برم، می‌گویم بچه‌ها دقت کردید که سعیده چقدر قشنگ توانست جاخالی بدهد و ... و این کمک است برای آن‌ها که یاد بگیرند خشم خود را تبدیل به حس مثبت کنند و به تزکیه و پالایش ذره‌ای نزدیک بشوند. واقعاً پیشنهاد می‌کنم که افرادی که مرتب در حس منفی هستند برای مهار آن و تبدیل آن‌ها به حس مثبت بهترین جا همین زمین‌های بازی است و اجازه ندهیم که تقویت‌کننده نیروی منفی آن‌ها را بکار بگیرد و انرژی به‌دست‌آمده ما را از بین ببرد. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر:

من به یاد دارم که در دوران سفر خودم، صبح‌ها نزدیک به یک ساعت الی دو ساعت ورزش می‌کردم هم ازلحاظ آرامش ذهنی خیلی تأثیر داشت، خیلی آرام بودم، خیلی سروصدا در ذهن من نبود و هم اینکه سیستم شبه افیونی خیلی قوی‌تر کار می‌کرد. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان سحر هستم یک هم‌سفر:

در کنگره 60 می‌بینیم که بیمارانی که برای درمان می‌آیند، کنگره علاوه بر بالا بردن کیفیت زندگی آن‌ها؛ می‌آید به مسائل دیگری هم می‌پردازد یکی از آن‌ها همین ورزش است، کسی فکر نمی‌کرد که جایی وارد بشود برای اعتیاد که به ورزش هم توجه بشود، یا پزشکانی که اینجا رهایی می‌آورند، یکی از موضوعاتی که رهجو ها هنگام اعلام سفر می‌گویند رشته ورزشی است. خیلی ممنون.

سلام دوستان حسن هستم یک هم‌سفر:

با تشکر از استاد و نگهبان و دبیر جلسه، در ارتباط با ورزش مقوله بسیار مهم است. به نظر بنده کنگره 60 راه خود را پیداکرده است، با درایتی که پشت این برنامه‌ها بوده، ورزش یعنی تعادل، تعادل ذهن و جسم؛ وقتی‌که ما در سفر هستیم داریم به مرحله تعادل می‌رسیم، به نظر من یک نیروی مثبت مثل ورزش خیلی می‌تواند تأثیر داشته باشد، خیلی خوب است که هم‌سفران هم مشارکت دارند و ورزش می‌کنند و باعث شده که به تعالی برسند؛ و دیگر اینکه کنگره 60 دارد به سمت ورزش قهرمانی می‌رود من مطمئن هستم که آینده بسیار خوبی برای این جمعیت وجود دارد. متشکرم.

سلام دوستان دکتر ندا هستم هم‌سفر:

در مورد درمان اعتیاد که در کنگره صحبت می‌شود، آقای مهندس همیشه می‌فرمایند که تعادل فوق درمان است، یکی از جنبه‌هایی که در مثلث درمان هست، درمان جسم است که فقط درمان فیزیولوژی جسم نیست، به تعادل رسیدن جسم هم اهمیت دارد که با روش‌های مختلف مثل برنامه‌های غذایی و ورزش توصیه می‌شود. ما می‌دانیم که در ورزش ضربان قلب بالا می‌رود گردش خون افزایش پیدا می‌کند، ظرفیت قلبی ریوی زیاد شده، عضلات تقویت می‌شوند. این‌ها همه جنبه‌های جسمی و صور آشکار ورزش هستند و صور پنهان ورزش به تعادل رسیدن است که در کنگره تیم‌های ورزشی مختلفی وجود دارد، مسافران و هم‌سفران در تیم‌های مختلفی شرکت کردند، قهرمانی تیم راگبی را چند سال است داریم، آن‌ها برای بردوباخت شرکت نمی‌کنند و این جمله معروف آقای مهندس که می‌فرمایند ما یا می‌بریم یا می‌آموزیم. باختی در کار نیست. به نظر من نکته کلیدی است که جهان‌بینی ورزش را تعیین می‌کند.

سلام دوستان دکتر محمدعلی هستم یک هم‌سفر:

ورزش مثل تغذیه مهم است که همیشه انجام بشود. اگر انسان بخواهد با ورزش اضافه‌وزن خود را پائین بیاورد باید روزانه منظم و در حد معینی ورزش کند. اگر کسی بخواهد روزانه یک ساعت ورزش کند نمی‌تواند خودش را لاغر کند چرا چون وقتی ما تغذیه خوبی نداریم، قند به‌صورت گلیکوژن در کبد ذخیره می‌شود، کبد که اشباع شد در عضلات ذخیره می‌شود. پس ما اگر یک ساعت ورزش کنیم این گیلکوژین را که در کبد ذخیره‌شده بسوزانیم و اگر ما منظم ورزش کنیم هرروز می‌توانیم چربی‌های اضافه را کم‌کم بسوزانیم، تمرینات ورزشی ذخایر سوختی عضلات یعنی گلوکز ذخیره به نام گلیکوژن را مصرف می‌کند. اگر کسی یک روز در میان ورزش می‌کند باید برای سوزاندن چربی‌ها بیشتر از یک ساعت ورزش کند. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان دکتر نسیم هستم یک هم‌سفر:

ما از کودکی خشم‌های تخلیه نشده‌ای داریم، برای خانم‌ها این خشم‌ها بیشتر تخلیه می‌شود تا آقایان چون آن‌ها خیلی کم با کسی درد دل می‌کنند. آقایان اگر بیشتر به سمت ورزش بروند برای آن‌ها مفیدتر است. اگر ورزش با یک حیوانی همراه باشد خیلی مفید است مثل سوارکاری، اسب درمانی یک‌راه بسیار خوب برای تخلیه هیجانی است، حتی خانم غزاله منتظم در باشگاه سوارکاری کرج هستند کودکان اوتیسم که بی‌قراری شدید داشتند، با چند جلسه این بعد بی‌قراری آن‌ها را با اسب درمان کردند. اسب بدن مغناطیسی دارد یعنی خشم را می‌گیرد و به زمین منتقل می‌کند، این یک خاصیت اسب است. هم در احادیث و هم در قرآن به آن اشاره‌شده است و قوم یهود به‌طور پنهان دارند روی اسب درمانی کار می‌کنند یعنی یکی از راه‌های درمانی آن‌ها این است که یک دوره اسب درمانی برای نیروهای پلیس و گاردهای ویژه دارند. من مطرح کردم که برای درمان اعتیاد اسب درمانی را نیز در برنامه قرار دهند که گفتند در ایران این امکان نیست. در آمریکا این کار را نیز انجام می‌دهند. سوارکاری و اسب درمانی یک روش بسیار خوب برای تخلیه هیجان و حتی درمان افسردگی درجا می‌باشد. دوست داشتم این موضوع را مطرح کنم.

سلام دوستان دکتر ناصر هستم یک هم‌سفر:

با توجه به صحبت‌های استاد و دوستان و سی‌دی‌های آقای مهندس که من خیلی استفاده می‌کنم. در ورزش‌های تیمی آموزش و تمرینی هست برای هدف‌گذاری‌های کوچک که خیلی کمک می‌کند و روحیه تیمی را تقویت می‌کند. در ایران‌منش ورزش اضافه می‌شود به خوراک ورزش‌کاران. خیلی متشکرم.

سلام دوستان لیلی هستم یک هم‌سفر:

پارک طالقانی پایگاه ورزشی کنگره 60 است و نمایش آن قدرت درمانی هست که در کنگره اتفاق می‌افتد. اگر من بخواهم از ورزش برای درمان اعتیاد یا هر بیماری دیگری استفاده کنم این به‌صورت یک مکمل اتفاق می‌افتد نه به‌عنوان اصل درمان؛ اگر من بخواهم بیماری اعتیاد را درمان کنم قطعاً باید یک رویکرد دارودرمانی مناسب را داشته باشم، وقتی فرد به یک تعادل نسبی رسید ورزش را در کنار آن بیاورم تا به‌عنوان یک مکمل به بیمار کمک کند. در هر بیمار هم من به‌عنوان یک روان‌شناس اگر بخواهم یک بیمار افسرده را درمان کنم؛ وقتی بیمار مراجعه می‌کند در درجه اول نمی‌توانم به او بگویم شما برو باشگاه، برو کوه، برو مهمانی که روحیه‌ات باز شود، چون او اصلاً انرژی لازم را ندارد در مرحله اول او را به پزشک ارجاع می‌دهم که دارو را دریافت کند و به تعادل نسبی که رسید حالا شروع می‌کنم درمان رفتارشناختی خودم یا هرچه هست را روی او پیاده کردن؛ بنابراین من نمی‌توانم بگویم ورزش فرد را درمان می‌کند، ورزش مراحل بعدی هست و بسیار مؤثر هست در درمان اعتیاد و هر نوع بیماری، چه بیماری‌های جسمی و چه روانی. اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم من از سن کم ورزش می‌کردم، چون طبقه پائین منزل ما باشگاه بود، انواع ورزش‌ها را انجام می‌دادم؛ و یک‌زمانی من به علت مشغله کاری نتوانستم ورزش کنم علائم خماری را در خودم می‌دیدم و ازنظر روحی خیلی تأثیر گذاشت روی من، وزن من بالا رفت و خیلی اتفاق‌ها افتاد؛ اما آن چیزی که هست اگر من به‌عنوان یک انسان عادی، بخواهم ورزش را به‌عنوان مکمل در زندگی خودم بگذارم به‌عنوان چیزی که من را به تعادل نزدیک می‌کند خیلی مناسب است؛ اما به‌عنوان یک بیمار یا مصرف‌کننده ابتدا باید درمان ریشه‌ای صورت بگیرد و در ادامه آن، ورزش برای بهتر شدن و بهتر جواب دادن درمان ارائه شود. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان دکتر بهنام هستم هم‌سفر:

دوستان اگر دقت کنند افرادی که برای درمان اعتیاد در کلینیک‌ها می‌آیند یا در کنگره 60 دو کار عمده که برای آن‌ها انجام می‌شود؛ یکی اصلاح مسائل و مشکلات فیزیکالی است که برای آن‌ها به وجود آمده است و دیگر اصلاح باورهای آن‌ها است. معمولاً از طریق دارو کمک می‌کنیم نروترنسمیترها به عبارتی مسائل جسمانی آن‌ها را یک مقداری سروسامان بدهیم، با آموزش‌ها، کتاب، سی دی، جلسات، گروه‌درمانی و امثال آن‌ها سعی می‌کنیم باورها و ذهنیت‌های آنان را اصلاح کنیم. آن حلقه‌ای که این وسط قرار می‌گیرد، به‌نوعی ضلع سوم این درمان است و جالب اینکه هر دو را توأم باهم پوشش می‌دهد بحث ورزش است. می‌توانیم بگوییم که ورزش تنها فاکتوری است که علاوه بر آنکه درآن‌واحد مسائل جسمانی آدم‌ها را سروسامان می‌دهد، با اصلاح مسائل نوروترانسمیتری آن‌ها، مسائل روحی روانی و جهان‌بینی آن‌ها را هم اصلاح می‌کند. کاملاً ثابت شده که ورزش یکی از عوامل مهم مبارزه با افسردگی و اضطراب است و کاملاً هم می‌دانیم که چرا این اتفاق می‌افتد یعنی با ترشح سروتونین، دوپامین و بالا رفتن این‌طور نروترانسمیترها و در رأس آن انکفالین، اندورفین، کاملاً روحیات و خلق ما متفاوت می‌شود. امروزه مشخص شده که حتماً ورزش در خواب تأثیر دارد، حتی مشخص شده که آن warm up و cool down ای که در مغز به وجود می‌آید به دنبال ورزش و بالا رفتن جریان گردش خون، باعث می‌شود که افراد بعد از ورزش خواب تنظیم‌شده‌ای را داشته باشند. نکته دیگری که در ورزش برای آدم‌ها به وجود می‌آید اعتمادبه‌نفس است، به دنبال ورزش به علت تغییرات مثبتی که در مسائل جسمی خود می‌بینند چه ازلحاظ ظاهری چه ازنظر توانمندی، حتماً حرمت و اعتمادبه‌نفس آنان بالا می‌رود مخصوصاً در عزیزانی که در فاز درمان اعتیاد هستند، آدمی که یک روزی چند قدمی بیشتر نمی‌توانست بردارد و این تغییرات را در خودش می‌بیند حتماً اعتمادبه‌نفس لازم در او ایجاد می‌شود. ورزش اثرات خیلی خوبی دارد، یک ‌ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید که عقل سالم در بدن سالم است. مرسی که به من وقت مشارکت دادید.

جناب مهندس

از مسعود عزیز بی‌نهایت سپاس‌گزاریم جلسه خیلی خوبی را داشتند راجع به ورزش هم الحق خیلی خوب صحبت کردند. متشکرم

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

الآن در کنگره 60 به اعتقاد من، درمان اعتیاد مثل آب خوردن است یک‌چیز خیلی ساده است؛ یعنی مثل اتوبان شده؛ یک جاده‌ای است که نشانه گزاری شده، علامت گزاری شده، شخص باید در راه قرار بگیرد اگر بخواهد می‌آید به درمان هم می‌رسد. الآن ما در کنگره 60 پانزده‌تا ملی‌پوش داریم، این‌ها کسانی نبودند که قبلاٌ ملی‌پوش بودند و بعد آمدند در کنگره، نه این‌ها اول آمدند در کنگره 60 و ورزش را در کنگره 60 یاد گرفتند. امسال در ورزش راگبی در سراسر کشور، برگزیدگان راگبی سراسر کشور؛ بهترین مربی که مربی تیم ملی هم هست، بهادر از کنگره 60، هشت سال رهایی دارد از شیشه، هم شیشه می‌کشیده، هم شیشه می‌خریده، هم شیشه می‌فروخته و هم شیشه می‌ساخته؛ همه‌کاره بوده، راگبی هم بلد نبوده، الآن بهترین مربی تیم ملی است. سیاوش، هم عرق می‌فروخته، هم تریاک می‌فروخته و هم مصرف‌کننده بوده، او شده بااخلاق‌ترین ورزشکار راگبی کل کشور. مجتبی هم مصرف‌کننده شیشه بوده او هم شده بهترین بازیکن راگبی کل کشور، مجید مصرف‌کننده تریاک بود، او رئیس راگبی ورزش تهران است و کمیته راگبی استان تهران هم شده بهترین کمیته راگبی، یعنی چهار نفر از برگزیده‌ترین افراد که در کل کشور اعلام شدند از اعضاء کنگره 60 هستند. این در شرایطی است که هنوز خانم مارکوف می‌گویند که ما امیدواریم بتوانیم یک‌چیزی پیدا کنیم، دارویی، درمانی برای شیشه! که بهادر شیشه‌فروش بود الآن هشت سال رهایی دارد. ببینید چه تعادلی می‌خواهد راگبی، چه قدرت بدنی می‌خواهد، چه آرامشی می‌خواهد که بتوانی آن بازی را انجام بدهی.

ما داریم در کنگره 60 تمرین می‌کنیم که بتوانیم یک انسان مقبول جامعه باشیم. بتوانیم درست زندگی کنیم، بتوانی از زندگی برخوردار باشیم بتوانیم از زندگی خودمان لذت ببریم. یک روز آقای مسعود داشت خاصیت ورزش را می‌گفت؛ گفت شما می‌بینید این ورزشکاران پهلوان زورخانه که هشتادوپنج سالشان است از آن‌ها می‌پرسید برنامه شما چیست؟ می‌گوید که منتظر هستم نتیجه‌ام را عروس کنم و برای نوه‌ام فلان کار را انجام بدهم، بعد بروم دیوار باغ را درست کنم. می‌بینید برای بیست سال برای شما برنامه اعلام می‌کند، هشتادوشش سالش است. حالا یکی که ورزش نمی‌کند، چهل‌وپنج سال سن دارد از او بپرسید برنامه‌ات چیست می‌گوید هیچی یک کفن از کربلا آورده‌ام، گذاشتم پیش مادرم و یک قبر هم در بهشت‌زهرا گذاشتم کنار. این یعنی تمام کار یک کسی که ورزش می‌کند و کسی که ورزش نمی‌کند در همین قصه‌ای بود که مسعود تعریف کرد. افسردگی، ضدافسردگی همه را در این نشان می‌دهد که یک آدمی که ورزش می‌کند، چگونه است و چه عملی انجام می‌دهد. انسان یک ماشین است یک ماشین بسیار پیشرفته وقتی‌که می‌خواهید ماشین را تعمیر کنید باید قشنگ مکانیسم آن را بدانید. سوای اینکه ماشین است، جسم انسان جاری است، ثابت نیست، اگر درون جسم انسان را نگاه کنید می‌بینید که کاملاً یک موجود جاری درحرکت است، مثل رودخانه، رودخانه اگر درحرکت باشد، همیشه زلال و شفاف و پیشرفته است ولی اگر رودخانه بایستد تبدیل به گنداب می‌شود بدن هم همین‌طور است. این بدن جاری باید درحرکت باشد در ورزش باشد، نباشد تبدیل به یک گنداب می‌شود و خودش خودش را از بین می‌برد؛ بنابراین ما در ورزش کاری به اعتیاد نداریم. هر انسانی باید ورزش کند. زندگی قدیم فرق می‌کرد، همه یا باغدار بودن، یا کشاورز بودند روزی چندین کیلومتر پیاده‌روی می‌کردند. حرکت می‌کردند، تبر می‌زند، اره‌کشی می‌کردند، بشر امروز هیچ حرکتی ندارد پس ورزش برای ما از شام شب هم واجب تراست، این یک‌چیز بسیار بسیار ضروری است، اگر ورزش کردیم می‌توانیم عمر طولانی هشتاد سال، نود سال داشته باشیم، ورزش نکنیم پنجاه‌سالگی، پنجاه‌وهشت‌سالگی سکته می‌کنیم. الآن بالاترین مرگ‌ومیر در اثر بیماری‌های قلبی و عروقی است، الآن 60 درصد ما اضافه‌وزن داریم، شخص آمده صد و پنجاه سانت قد او بوده و شصت‌وسه کیلو اضافه‌وزن دارد! ما خیلی چیزها را در کنگره سعی می‌کنیم یاد بگیریم، ما در کنگره در جلسه صحبت کردن یا بازی کردن با موبایل را یک کار ضدارزشی می‌دانیم. کسی در جلسه با موبایل بازی نمی‌کند در جلسات اعلام می‌شود. در تمام سطوح کنگره 60 ما دقت می‌کنیم، در آداب معاشرت در ورزش، در موسیقی، در تئاتر، بچه‌های ما اصلاً به تئاتر نرفته بودند، شصت سالشان است، پنجاه سالشان است ما الآن یاد دادیم بچه‌ها بروند به تئاتر، ما اصلاً زندگی کردن بلد نیستیم، ما زندگی کردن یاد بگیریم. اکثر ما سر شب می‌رسیم خانه یا رادیو بی‌بی‌سی می‌گیریم، این را می‌گیریم، حرص می‌خوریم، جوش می‌خوریم از خانه حرکت نمی‌کنیم، برویم بیرون لب رودخانه برویم، یک کبابی بخوریم یک ساندویچی بخوریم. پس ما در کنگره 60 سعی می‌کنیم زندگی کردن را یاد بگیریم، ما در کنگره 60 به بچه‌هایمان آموزش می‌دهیم که وقتی در خانه هستیم، در فضای مجازی زندگی نکنیم. می‌روید در خانه پدر با موبایل خود بازی می‌کند، بچه جای دیگری است، خانم جای دیگر است، یک سری بیگانه‌اند، باهم هیچ ارتباطی ندارند، همه در فضای مجازی‌اند، اصلاً در اینجا نیستند و انواع و اقسام بیماری‌ها را می‌گیرند. آن عشق آن محبت، آن شناخت آن سرگرمی نیست اصلاً حال همدیگر را نمی‌پرسند. ما داریم این‌ها را در کنگره 60 تمرین می‌کنیم به بچه‌ها یاد می‌دهیم به آن‌ها آموزش می‌دهیم. چکار کنیم، چکار نکنیم، روی آن بحث می‌گذاریم، ما دستور جلسه داریم برای 50 هفته درسال که از قبل تعین می‌شود ما دستور جلسه داریم در مورد فضولی که همه بحث می‌کنند فضولی چی هست، در کار دیگران نباید فضولی کنید، نباید در کار دیگران دخالت کنید، راجع به این کاملاً صحبت می‌شود. دستور جلسه را می‌گذاریم ورزش همه راجع به ورزش صحبت می‌کنند، دستور جلسه می‌گذاریم ازدواج، همه در یک هفته در مورد ازدواج صحبت می‌کنند. دستور جلسه می‌گذاریم هفته راهنما همه راجع به راهنمای خود صحبت می‌کنند، از راهنمای خود قدردانی می‌کنند. احترام می‌گذارند. در کنگره 60 به همه ما آموزش می‌دهد که پشت سر هیچ‌کس بدگویی نکنیم.

 کنگره 60 به همه ما یاد می‌دهد که در زندگی هم تجسس نکنیم دخالت نکنیم. در کنگره 60 یاد می‌دهد که هیچ راهنمایی حق ندارد، اسم راهنمای دیگر را به زشتی ببرد. هیچ راهنمایی حق ندارد به هیچ رهجوی دیگری برنامه بدهد، باید فقط به رهجوی خود برنامه بدهد. اگر رهجویی بیاید از راهنما سؤالی بکند آن راهنما جواب نمی‌دهد، می‌گوید راهنمای شما چه کسی است، برو و از راهنمای خودت سؤال کن. چون بین آن‌ها اختلاف می‌افتد، ممکن است او از یک زاویه پاسخ بدهد و آن از زاویه دیگری و انسان مقابل انسان قرار بگیرد. من خیلی مشاهده کردم بعضی‌اوقات می‌رویم پیش یک پزشک، نسخه را نگاه می‌کند می‌گوید چه کسی این نسخه را به تو داده و بدوبیراه هم به او می‌گوید، این کار خیلی کار زشتی است چون پزشک یک جایگاه است، یک مقام معنوی است. یک مقام شاخص خودش است. موضوع شخص نیست، موضوع جایگاه پزشک است. موضوع خود شخص نیست، جایگاه راهنما است اگر ما یک راهنما را ضعیف کنیم، حمله کنیم یا بدوبیراه بگوییم جایگاه راهنمایی را خراب کرده‌ایم. فرقی نمی‌کند ما اگر به یک پزشک هم بدوبیراه بگوییم جایگاه پزشک را خراب کردیم، یعنی پزشک را خراب کردیم. اگر حسین دژاکام پزشک است، حسین دژاکام را خراب نکردیم، سیستم پزشکی را خراب کردیم. این را کنگره 60 به ما یاد می‌دهد، مردم‌داری را به ما یاد می‌دهد. پس ما این‌ها را فقط چون فهمیده‌ایم ما اگر بخواهیم از اعتیاد خارج شویم باید بمیریم و تبدیل به یک موجود دیگری بشویم؛ از آن کردارها، رفتارها و صفات گذشته بمیریم و بعد یک موجود دیگری بشویم، چون آن رفتارها، کردارها، صفات گذشته بوده که درنتیجه آن‌ها ما تبدیل شده‌ایم به یک فرد مصرف‌کننده و موادی حالا اگر بخواهیم اصلاح بشویم باید از آن فرآیند و از آن فضا دربیاییم؛ بنابراین همه ما ورزش می‌کنیم، امیدوارم که عزیزان پزشک هم که با ما هستند، آن‌ها هم حتماً ورزش کنند.

کلیه کلینیک‌ها می‌توانند، یک‌بار راهنمای خود را عوض کنند. یک موقع کلینیک‌ها راهنمای خود را نمی‌خواهند، باهم نمی‌سازند، خیلی مختار هستند که بگویند آقا ما این راهنما را نمی‌خواهیم و ما راهنما را عوض می‌کنیم ولی فقط یک‌بار عوض می‌کنیم. اگر راهنما را عوض کردیم دومرتبه گفت نه من همان را می‌خواهم دیگر راهنما به او نمی‌دهیم. اگر گفت یک راهنمای دیگر می‌خواهم دیگر تا سه ماه به او راهنما نمی‌دهیم. در کنگره 60 هم همین است، هر شخص می‌تواند یک‌بار راهنمای خود را عوض کند. حالا کلینیک هم راهنما را نمی‌خواهد اگر عوض کرد، دیگر دومرتبه، بعدی را هم نخواست دیگر نمی‌توانیم عوض کنیم.

یک مسئله دیگر هم هست در بعضی جاها البته خیلی کم مشخص‌شده که بعضی کلینیک‌ها، بچه‌ها می‌روند شربت OT را بگیرند، به آن‌ها می‌گویند خیلی خوب بیایید همین‌جا، ما خودمان هم اینجا لژیون داریم می‌توانید بیایید اینجا، این مطلب هم در بعضی جاها مشاهده شده، البته خیلی خیلی کم، تشویق رهجویان سفر اولی برای حضور در لژیون کلینیک البته این خیلی کم است زیاد هم مهم نیست ولی مسئله مهمی بود که اگر با کلینیک‌ها مشکلی داشتند این کار را انجام بدهند، آن Certificate (گواهینامه) هم تهیه شده که عزیزانی که چهار سال با کنگر 60 همکاری کردند آن Certificate چهار سال همکاری را به آن‌ها بدهیم چون آن‌ها آموزش‌های لازم را دیده‌اند، سیستم را کاملاً یاد گرفته‌اند، آن‌ها بروند که جا باز شود برای تازه واردین. چون در کنگره 60 راهنمایی چهار سال است همکاری با یک کلینیک چهار سال است بعد از چهار سال او باید برود کنار ما بتوانیم از نیروهای دیگر، افراد دیگر استفاده کنیم. امیدوارم آن Certificate که مشخص می‌کند که چهار سال با کنگره 60 همکاری داشتند و در لژیون پزشکان به‌اتفاق این آموزش‌های لازم و متد کنگره 60 را دیده‌اند می‌توانیم درست کنیم که به کمک عزیزان بدهیم. از اینکه به حرف‌های من توجه کردید، متشکرم مرسی.

آقای دکتر مسعود:

به مناسبت هفته بنیان که دقیقاً هم‌زمان شد با سالگرد کلینیک ما، در دانشگاه بچه‌ها دوست داشتند که از آقای مهندس به‌نوعی تجلیل کنند یک تابلوی خیلی ابتکاری درست کردند و خواهش کردند که من از طرف آن‌ها تقدیم کنم به آقای مهندس به مناسبت هفته بنیان.

جناب مهندس فرمودند:

ماشاءالله همیشه رهایی از کلینیک‌ها‌ زیاد داریم:

نام کلینیک: دکتر مرادی، نام پزشک: خانم دکتر شهرزاد، نام راهنما: آقای آبتین، نام مسافر: آقای هادی

مسافر: هادی، مدت سفر: 10 ماه، روش درمان D.S.T، داروی درمان: شربت OT

نام کلینیک: ایران‌زمین، نام پزشک: آقای دکتر فریدون، نام راهنما: آقای حسین، نام مسافر: آقای شهاب

مسافر: شهاب، آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک، مدت سفر: 11 ماه و 13 روز، روش درمان D.S.T، داروی درمان: شربت OT

نام کلینیک: انصار، نام پزشک: خانم دکتر اعظم، نام روان‌شناس: خانم الهام، نام راهنما: آقای شهرام، مسافران: آقای نادعلی و عباس

مسافر: عباس، آخرین آنتی ایکس مصرفی: متادون، مدت سفر: 14 ماه، روش درمان D.S.T، داروی درمان: شربت OT

مسافر: نادعلی، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت سفر: 13 ماه، روش درمان D.S.T، داروی درمان: شربت OT

نام کلینیک: سماء، نام پزشک: آقای دکتر صمد، نام راهنما: آقای همایون، نام مسافر: آقای محمد

مسافر: محمد، مدت تخریب: 8 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، مدت سفر: 11 ماه و 25 روز، روش درمان D.S.T، داروی درمان: شربت OT

 

 

تهیه: مسافر علی
تایپ: همسفر الهام
تنظیم:  مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .