98/8/27
بیل عزیز
امیدوارم خوب باشید، من هم خوب هستم.
امیدوارم در کنفرانس به شما خوش گذشته باشد و از دیدار دوستان لذت برده باشید.
من از پاسخ شما بسیار خوشحال شدم و قصد دارم اگر شما موافق باشید بهاتفاق و با یاری شما تعاریفی که برای روان، اعتیاد و معتاد شده است را مورد کالبدشکافی و شک و تردید قرار بدهیم؛ زیرا همانطوریکه قبلاً گفتهام تا از شک و تردید عبور نکنیم بهراستی و درستی نخواهیم رسید.
بنابراین بحث را از روان شروع میکنیم که روان چیست و بحث اعتیاد و معتاد را فعلاً به بعد موکول میکنیم، یعنی پس از روشن شدن تعریف روان و یا بهتر بگویم پس از شناخت کاملتر روان، ما هماکنون بحث روان و یا تعریف روان را میخواهیم بهطورکلی و یا عمومی پیدا کنیم، خارج از بحث اعتیاد تا پس از روشن شدن تعریف روان، آن را به اعتیاد مرتبط کنیم.
شاید برایتان جالب باشد که همانطوریکه قبلاً نیز گفتهام من از دوستان زیادی که دارم و آنها و دکترای روانشناسی و یا روانپزشکی هستند، بارها سؤال کردهام که روان چیست؟ آنها اکثراً از سؤال من تعجب کردند و سپس میگفتند روان از دیدگاه دانشمندان مختلف تعاریف مختلفی دارد.
من هم از پاسخ آنها بسیار متعجب شدم که چرا ما نتوانستهایم به یک پاسخ یا تعریف واحد دست پیدا کنیم و اگر ما بهدرستی ندانیم که روان چیست، پس چگونه میتوانیم روان را درمان کنیم. امروزه ما خوب میدانیم که علوم پزشکی در جسم پیش رفته اما در درمان روان چندان موفق نبوده است.
امروز اکثرا بیماران روان را با دادن قرصهای شیمیایی، بیشتر در بیخبری و ناآگاهی بیمار را به خیال خود درمان میکنند، اما پس از مدتی که داروها قطع یا کم میکنند، باز به ایستگاه اول میرسد، حتی گاهی بدتر از روز اولش و این شکست این حرفه است.
«حتماً میدانیم که واقعی بودن با واقعی وانمود کردن، دو معنای کاملاً متفاوت دارند» و اما برمیگردیم به پاسخ شما در مورد روان، شما گفتید به نظر من روان شامل ادراک، احساس و ارزش است.
من خیلی خوشحال شدم که شما نظر خودتان را گفتید و به اعتقاد من کاملاً درست میباشد، زیرا من معتقد هستم که مجموع ادراکها و احساسها و ارزشها و ضد ارزشها، خودش را در پندار، گفتار و کردار ما متبلور مینماید و یا نشان میدهد که من به آن خلقوخوی میگویم!
زیرا خلقوخوی یک شخص آرام و متین است و دیگری پرخاشگر، یکی گوشهگیر و دیگری مردمآزار و یکی خلق و خویاش دائماً در توهم است و دیگر هرلحظه خلق و خویاش تغییر میکند، یکی شاد است و دیگری قصد خودکشی دارد و یکی دیگر افسرده و شخص دیگر وسواسی. و آنیکی جنون دارد... .
من فکر میکنم اگر کمی تفکر کنیم به این مسئله میرسیم که این خلقوخوی افراد برگرفته از ادراکات و احساسات افراد میباشد که شما ذکر کردید، بهعبارتدیگر این دو کلمه ادراک و احساس کلیدیترین نقش را در بیان روان افراد دارند؛ بنابراین بهطور خلاصه میتوانیم بگوییم:
روان یعنی خلقوخوی
روان انسان: یعنی خلقوخوی انسان و این خلقوخوی یا روان میتواند خوب باشد و یا سالم.
روان: یعنی مجموعه ادراکات و احساسات که در پندار و گفتار و کردار انسانها خودش را متجلی میکند.
بیل عزیز تا اینجای مسئله آیا این تعریف روان برای شما قابلقبول میباشد؟ خواهشمند است اگر نظری دارید، آن را بیان کنید، چه نظر موافق و چه نظر مخالف! تا به یک تعریف و یا توافق مشترک برسیم.
حال اگر این تعریف موردقبول باشد ما به تا به یک تعریف و یا توافق مشترک برسیم.
حال اگر این تعریف موردقبول باشد ما به سؤال دوم در مورد روان میرسیم و آن سؤال این است؛ چه چیزی روان را میسازد؟
قطعاً خواهیم گفت ادراکات و احساسات، ولی منظور من این است که ادراکات و احساسات، چگونه ساخته میشوند و یا چگونه به وجود میآیند؟
یا اگر بگوییم روان یعنی خلقوخوی، بازهم به این پرسش میرسیم که چه چیزی خلقوخوی را میسازد و یا به وجود میآورد.
بیل عزیز، امیدوارم این بحث من، شمارا خسته نگرداند، چون این کار دقیقاً مثل حل کردن یک معماست، معمایی که هزاران سال هیچکس نتوانسته آن را کشف رمز کند؛ من قبلاً از بابت اینکه در حل این معما مرا یاری میرسانند، صمیمانه سپاسگزار هستم.
شاید هم پس از حل این معما به این نتیجه برسیم که مغز دزدیدهشده، چگونه دزدیده میشود و یا چه کسی و چه چیزی آن را میدزدد و یا این شیطان و هیولا و یا این اژدها چگونه زندگی خود را تحت کنترل خودش درمیآورد و چگونه میتوان بقول شما این اژدها را (برای همیشه هر فرد معتاد) ذبح کند!!؟؟
در چند روز گذشته هوای تهران رو به سردی گرایید و از دیروز شاهد باریدن برف و امروز هم شاهد باریدن باران هستم.
دوست و برادر همیشگی شما در زمین و آسمان
حسین
Nov 18,2019
Dear Bill,
I hope you are fine I am well.
Hopefully, you have enjoyed visiting your friends at the conference.
I was delighted with your answers. If you allow me I would like to look into the definition of psyche, addiction, and drug abuser with great doubt. As I mentioned before to reach the truth we must pass doubts.
Let’s begin with psyche. Now I would like to find a proper meaning for psyche, after this goal is met I can focus on addiction and drug abuser.
The interesting point is that when I ask my psychologists or psychiatrists friends to define psyche; they are amazed with my question. Then they would say psyche has different meaning from variety of perspectives.
Then I would be surprised with their answer! Why different meanings? Why not a single definition? If we don’t know why psyche really is, then how are we going to cure its related illnesses?
The medical science has made a great progress during recent years, however, psychology did not!
Today, most patients are being control with psychoactive pills rather than being treated. After a while when the pills are cut our patient is back to step one or even he is worse than before. This is the story of failure in this field.
“Being real is totally different than trying to be real”
Let’s go back to your answer about psyche; “Psyche embraces perceiving, thinking, feeling, and valuing”
I am so delighted with your idea which is completely correct since our perceiving, feelings, values, and dis-values manifests in our thinking, talking, and acting which I call them all together “mood”!
Someone has a calm mood, other one is aggressive, isolated, inhumane, hallucinating, moody, happy, suicidal, depressed, obsessive or etc.
If we contemplate we would see that the above mentioned or mood in people drives from their perception and feelings.
As you mentioned, these two words (perception and feeling) has a prime role in defining psyche.
Therefore, it can be said:
Psyche: mood
Human psyche: human mood
And this mood can be good or evil, ugly or beautiful, sick or healthy.
Or
Psyche: summary of perceptions and feelings which manifests within thinking, acting and talking.
Dear Bill,
Is this definition suits you? Is it acceptable according to you?
If you have any insights do express. This is how we can be eye to eye. Or in other words, in this way we can find a mutual definition for psyche.
Now if this definition is acceptable our second phase may begin:
Question: what makes the psyche?
What I am trying to assess is what makes our feelings and perceptions in the first place?
Dear Bill,
I hope that this is not making you bored, this is like solving a puzzle. A puzzle which was unclear for thousands of years. I thank you for aiding me in solving this mystery.
Perhaps, after solving this puzzle we may find out how “hijacked brain” is happening? Or who or what is hijacking brains?
Or how this evil force or the dragon or the monster is taking control of one’s life?
Or according to you how are we going to slay this dragon?
Tehran’s weather is getting cold and we are having showers and snow.
Friends and brothers on heaven and earth forever
Hossein
مترجم: احسان رنجبر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1693