خلاصه سخنان استاد:
تولد ۲۲ سالگی بنیان کنگره را به همه عزیزان تبریک میگویم، با این تولد بنیانی بنا شد برای تکتک ما، از هر خانواده شاید یکی دو نفر اینجا حضورداشته باشند اما با هر رهایی میبینید که چقدر از اقوام و اطرافیان ما از عواقب اعتیاد مصون میمانند هر چه خواستم مقالهای در مورد دستور جلسه بنویسم که ایشان چهکارهایی انجام دادهاند دیدم توضیح واضحات است و من در حد درک اندک خودم میتوانم بگویم و فقط خدا میداند که ایشان چهکار بزرگی انجام دادند، فقط خدا میداند ایشان با خانوادهشان در حق تکتک افراد کنگره چقدر محبت داشتند و دارند.
من روز اولی که آمدم کنگره را هیچوقت فراموش نمیکنم من دو مصرفکننده داشتم، همسرم و پسرم؛ همسرم در مقابلم بود و من قبول کرده بودم و به گفته خودش تفریحی مصرف میکرد اما درواقع تفریحی در کار نبود و پسرم که با اعتیادش واقعاً داغون شده بودم و برایم خیلی سخت بود سالها در ترس این بودم که نکند فرزندم مصرفکننده بشود و او مصرف کننده شده بود، روز اولی که به کنگره آمدم با چنان آرامشی و امیدی ازآنجا آمدم بیرون که گفتم اینجا همانجایی است که من باید میآمدم و پسرم که حال خراب به تمام معنا بود اینجا میآید و درمان میشود خدا میداند چه فراز و نشیبهایی را طی کردیم والان فقط میتوانم از خداوند سپاس گذار باشم و بگویم که خدایا تو به تکتک همسفران کنگره ۶۰ پاداش دادی برای صبرشان برای نجابتشان برای ماندن و سوختن و ساختنشان، برای بدبختیهایی که در تاریکیها کشیدن، برای شببیداریهایشان و برای تا صبح منتظر ماندهایشان که فرزند یا همسرشان به خانه برگردد و... خدایا شکرت که به ما پاداش دادی و پاداشش حضور استادی مثل آقای مهندس و خانواده عزیزشان بود به خودم میبالم که همچنین فرصتی را خداوند در اختیارم گذاشت و توانستم در این سن که هستم در مسیر باشم و در درجه اول خودم را بسازم و سعی کنم خودم را تغییر بدهم و در مسیر ارزشها قرار بگیرم، گاهی شاید آموزشها از یاد برود اما با این محبتها و با این ۱۴ وادی میتواند برگردد و دنیا و تفکرات وزندگیاش را تغییر بدهد؛ همه ما حیات دوباره پیدا کردیم و همه از وجود بنیان کنگره است درود میفرستم به ایشان و از خداوند سلامتی و شادکامی خودشان و خانوادهشان را میخواهم.
مشارکتها:
مسافر نیکوتین زهرا: خوشحالم که در جمع شما هستم، من روزی ۳۰ نخ مصرف سیگار داشتم و سیستم ایکس من کاملاً تخریبشده بود چند بار به دلیل تخریب بالادست به خودکشی زدم و در اواخر مصرف سیگار حتی جواب من را نمیداد تا اینکه با کنگره آشنا شدم از مرزبانان شعبه سلمان فارسی اصفهان برای درمان سیگار راهنمایی خواستم و خانم جلالی را به من معرفی کردند، از همان اول صحبتهای ایشان به دل من نشست و سفرم را شروع کردم و آموزش گرفتم و از زهرای قبلی دیگر خبری نبود، مدیون کنگره و آقای مهندس هستم چون واقعاً به آخر خط رسیده بودم؛ سی دی هارا کامل نوشتم بالغبر ۲۱۰ تا سی دی و تأثیر به سزایی روی خودم و فرزندم داشت.
مسافر نیکوتین سمیه: رهایی ۲۲ ساله جناب مهندس را به خودشان و خانوادهشان و دیدبانان تبریک میگویم زمانی که آقای مهندس کنگره را بنیانگذاری کردند یک سری افرادی بودند که ازنظر مالی کمک کردند اگر این عزیزان نبودند الآن کنگره ایی نبود، زمانی که قلیان مصرف میکردم ازنظر جسمانی نیز به مشکل خورده بودم تنگی نفس داشتم شبها بهسختی میخوابیدم و این ترس باعث شد درمانم را شروع کنم بیماری من به درمان رسید و این را مدیون آقای مهندس هستم.
مسافر نیکوتین اکرم: وارد کنگره شدم اصلاً برای مسافرم نیامدم، قبلاً کلاسهای عرفان زیاد رفته بودم ولی یک جای کار میلنگید و من در کنگره با واژگانی مثل کفر و شرک آشنا شدم و آنها را در زندگیام عملی کردم خانمی چادری بودم و سفرهخانه میرفتم زمانی که پارک میرفتم بهجای اینکه از فضای پارک استفاده کنم فقط دنبال مصرف قلیان بودم، آقای مهندس گفتند اگر قرار است مصرف داشته باشید همان سیگار را بکشید چون سیگار تنه را خشک میکند اما قلیان ریشه را؛ برای ایشان آرزوی سلامتی دارم.
الهام مسافر نیکوتین: تبریک میگویم این روز را به آقای مهندس، شنبه آکادمی بودم و برای ایشان تولد گرفته بودند و انرژی بسیار بالایی بود زمانی که مصرف قلیان داشتم منتظر بودم آخر هفته دورهم جمعشویم تا مصرف قلیان داشته باشم از سرکارم فوراً به سفرهخانه برای مصرف قلیان میرفتم الآن که فکر میکنم میبینم چهکار عبث و بیهودهای بود خدا رو شاکرم که ایشان چنین بستری برای ما فراهم کردند.
سمیه مسافر نیکوتین: هفته بنیان را به ایشان تبریک میگویم، این روزها بیرون ریزی شدیدی دارم تصاویر ذهنی از گذشته من ایجاد تخریب درون من دارند که فقط با گوش کردن به صدای آقای مهندس به آرامش رسیدم، یادم میآید کم سن و سال که بودم پشتبام برای مصرف سیگار میرفتم به یادآوردن اون روزها من را آزار میدهد و سی دی شمشیر در سنگ استاد امین خیلی به من کمک کرد برای بیرون کشیدن آن شمشیر از قلبم اینها من را خیلی اذیت میکند ولی در لژیون آموزش گرفتم نفس را باید تربیت کرد و کلمه ن را محکم باید گفت و تنها چیزی که حال من را خوب کرد شنیدن پیام تولد جناب مهندس بود و خوشحالم که جزو لژیون ویلیام هستم.
سارا مسافر نیکوتین: این هفته را به آقای مهندس تبریک میگویم خدا را شاکرم که چنین بستری برای ما به وجود آوردند تا آموزش بگیریم من در جمعی قرار گرفتم که ناخواسته مجبور به مصرف شدم و خلأ یکسری نبودنها رو برای من جبران میکرد با هر سری مصرف سیگار بیماری آسم من عود میکرد و چقدر زجر میکشیدم تا جایی پیدا کنم تا بتوانم سیگار بکشم زمانی که آقای مهندس اعلام کردند پایههای مالی بسیار مهم است پول سیگارم را جمع کردم و برای کنگره خرج کردم من خواب آقای مهندس را دیده بودم ولی بعد از چند سال توسط مسافرم با کنگره آشنا شدم و متوجه شدم ایشان بنیانگذار کنگره هستند ایشان را مثل پدرم دوست دارم.
تهیه گزارش: الهه و الهام مسافر نیکوتین
- تعداد بازدید از این مطلب :
818