English Version
English

مراسم بیست و دومین سال بنیان کنگره در لژیون پزشکان

مراسم بیست و دومین سال بنیان کنگره در لژیون پزشکان

هفتمین جلسه از دور هجدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه «نقش سی‌دی‌ها در آموزش من و سی دی جدال و کشش» هم‌زمان با بیست و دومین سال رهایی جناب مهندس، با استادی خانم دکتر ندا و نگهبانی جناب مهندس و دبیری مسافر محسن در روز جمعه مورخ 98/9/15 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان ندا هستم یک هم‌سفر:

در خدمت شما هستیم با دستور جلسه نقش سی‌دی‌ها در آموزش، ما در بحث درمان‌های موازی با درمان‌های پزشکی، یکسری واژه‌هایی مثل آب‌درمانی، زالو درمانی، موسیقی‌درمانی، یوگا درمانی داریم و در بحث اعتیاد هم واژه گروه‌درمانی را زیاد شنیده‌ایم. ولی چیزی که در کنگره به واقعیت پیوسته این است که ما چیزی به‌عنوان گروه‌درمانی نداریم، درمان گروهی داریم ولی اینکه یک عده‌ای دورهم جمع بشوند، این صرفاً آغازگر درمان نیست.

 مثلاً ممکن است یک عده‌ای مصرف‌کننده، بی‌خانمان باشند در یک زاغه‌ای دورهم جمع بشوند، این‌ها به‌جز اینکه کارهای ضدارزش را از هم یاد بگیرند کاری ندارند، رگ گرفتن، چطور دارو را حل کردن، تزریق کردن و آقای مهندس واژه فساد درمانی را برای این دورهمی تا در نظر می‌گیرند. آنچه به‌عنوان درمان گروهی در کنگره کاربرد پیدا می‌کند، ستون اصلی‌اش آموزش است. در مثلث آموزش که در کنگره همیشه برای بیان مفاهیم استفاده می‌کنیم؛ می‌خواهیم ببینیم که چه مطالبی آموزش داده می‌شود، به چه کسی آموزش داده می‌شود و توسط چه کسی آموزش داده می‌شود؛ و برای اینکه ما علمی صحبت کنیم، تعریف واژه علم را باید بدانیم، به نظر استاد امین علم، بیان واقعیت‌هایی است که برای تبدیل، تغییر، ترخیص بر راستی و درستی دلالت داشته و بیانگر یک واقعیت باشد. مثلاً خیلی از چیزهایی که در کتب قدیمی نوشته شده بود، صرف اینکه مکتوب شده بود و یک عده زیادی قبول داشتند علم محسوب نمی‌شد، مثلاً قبل از گالیله می‌گفتند که زمین مرکز عالم است و خورشید به دور زمین می‌چرخد و خیلی از مردم و کلیسا و اسقف‌ها قبول داشتند و به‌عنوان نکته علمی در کتب نوشته‌شده بود ولی بعداً ثابت شد که این مطلب کاملاً غلط است. پس ما چیزی را به‌عنوان علم قبول داریم که بیانگر واقعیت باشد. مثلاً در درمان اعتیاد اگر ما صد نفر را در نظر بگیریم از این تعداد حداقل بالای هفتاد، هشتاد درصد درمان بشوند این کار ما علمی بوده است، نه اینکه بگوییم صد نفر را ما بردیم، دو نفر خوب شدند، آن‌ها به دون دخالت ما هم ممکن بود خوب بشوند. پس ما باید مطالب علمی را در آموزش‌هایمان استفاده کنیم. حدود 300 الی 400 ساعت کلاس‌های کارگاه آموزشی در سی‌دی‌ها جمع‌آوری شده، نشریات هست، کتاب‌ها هست که همه این‌ها توسط آقای مهندس گفته می‌شود. آقای مهندس فرمودند که درعین‌حال اینکه حرف‌هایی که من در این سی‌دی‌ها زده‌ام، حرف بسیاری دانشمندان و عرفا و فلاسفه هست، درعین‌حال تکرار هیچ‌کدام از آن‌ها هم نیست و این کلمات و این جملات و این نوشته‌ها تماماً از استادان خودم هست؛ که این آموزش مستقیماً از آقای مهندس به راهنماها منتقل شده است، راهنماها آموزش‌ها را دیده‌اند، در امتحانان شرکت کرده‌اند و بعد از طی کردن دوره‌هایی انتخاب شدند برای آموزش سایر رهجو ها و لژیون‌ها تشکیل شده. حتی حریم‌هایی برای هر راهنما در نظر گرفته‌شده که هر راهنما نمی‌تواند در کار سایر رهجو ها دخالت کند و رهجو ها هم تماماً باید در لژیون‌ها از راهنمای خود تبعیت کنند. اینکه چه مطالبی آموزش داده شده در جهت تغییر یک فرد مصرف‌کننده ناسالم به یک فرد صالح و سالم است؛ و کسانی آموزش می‌بینند که برای آموزش دیدن ظرفیت پیدا کرده، پتانسیل این کار را پیدا کرده‌اند.

مطلبی که آقای مهندس عنوان می‌کنند در سی دی جدال و کشش اینکه ما اگر یک نوازنده پیانو را در نظر بگیریم که دارد یک آهنگ خوشی را می‌نوازد؛ این را تشبیه کردند به مثلث درمان؛ جسم، جهان‌بینی و روان یعنی پیانو را به یک جسم تشبیه کردند ما باید پیانوی خودمان را سالم نگه‌داریم پس جسم خودمان را باید درمان کنیم، تغذیه مناسب، ورزش و سلامتی جسم را تعیین کنیم؛ آن نوازنده پیانوها تشبیه کردند به جهان‌بینی ما یعنی که باید آموزش داده شود، یعنی کسی که می‌خواهد پیانو را بنوازد اگر هیچ آموزشی ندیده باشد هیچ صدای خوشی را از پیانو نمی‌شنویم و آن آهنگی که از پیانو نواخته می‌شود روان ما هست یعنی اگر ما جسم و جهان‌بینی سالمی داشته باشیم، صدای خوشی از روان ما برخواسته می‌شود. در سی دی جدال و کشش هم به این موضوع اشاره می‌کنند که بعضی مطالب عرفان مخاطب خاص دارد و نوع ساده‌تر آن را ما می‌توانیم در زندگی‌مان استفاده کنیم و جمله آخر اینکه؛ چشم دل بازکن که جان بینی، آنچه نادیدنی است آن بینی. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید، جلسه برای مشارکت باز است.

سلام دوستان محسن هستم مسافر:

من از سی‌دی‌ها خیلی آموزش گرفتم، آموزش‌هایی که در جاهای دیگر ندیده بودم. شاید حدود 200 الی 300 سی دی گوش کرده‌ام تابه‌حال، سی‌دی‌هایی بوده که هشت بار گوش کردم، مثل فلسفه یک تا چهار جناب مهندس یا سی دی جهان ذهن استاد امین، یا خیلی چیزهایی که یادم نیست به قول آقای مهندس شاید فلسفه و عرفان خیلی جاها صحبت شده باشد ولی این سی‌دی‌ها تکراری نیست و زائیده تفکر جناب مهندس است. از آموزش‌هایی که در سی‌دی‌ها هست، خود صوت آقای مهندس یا استاد امین به آدم یک آرامش خاصی می‌دهد. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان فریبا هستم هم‌سفر:

ممنون بابت وقت مشارکت از اینکه در جمع عزیزان هستم بسیار خوشحال هستم. ابتدا تولد بیست و دو سال رهایی آقای مهندس را تبریک می‌گویم به ایشان و اعضای محترمی که اینجا حضور دارند. در سی‌دی‌ها مطلبی که برای من قابل‌توجه است اینکه ابتدا به این توجه می‌کنم که خود گوینده این سی‌دی‌ها چگونه عمل می‌کنند؛ همیشه برای من ایشان الگوی تمام مسائل هستند چون ابتدا امر می‌بینیم که ایشان به تمام مطالب این سی‌دی‌ها عمل و توجه می‌کنند و بعد این سی‌دی‌ها را ارائه می‌دهند؛ یعنی دقیقاً به من فریبا هم می‌گویند که فریبا تو خودت باید عمل کنی که به دل بقیه بنشیند. تا وقتی من خودم دریافت نکنم هرگز نمی‌توانم این را به دیگری انتقال دهم اگر هم بدهم خیلی نمی‌تواند در عمق دیدگاه شخص تأثیر بگذارد. به خاطر همین سعی می‌کنم تمام صحبت‌هایی که استاد می‌فرمایند ابتدا خودم عمل کنم، اینکه همیشه می‌فرمایند سعی کنید نظم داشته باشید، سعی کنید سروقت حضور داشته باشید. این‌ها برای خود من خیلی مفید است؛ همیشه امر می‌کنند که شو شودها، یعنی همان رسیدن به فرمان عقل را، از خیلی مسائل کوچک شروع کنیم؛ اینکه برای خودم برنامه بریزم و به تک‌تک آن‌ها عمل کنم یعنی دارم در مسیر فرمان عقل حرکت می‌کنم. مثلاً سی دی ماشین را گوش کردم، می‌فرمایند عین نخل باشید که واقعاً برای من یک کلمه‌ای است که من به خودم تذکر می‌دهم که فریبا مثل نخل باش؛ محکم باش، مقاوم باش، قوی باش، اول برای خودت سودمند باش و بعد برای همه، یا در سی دی گردش آسمانی می‌گویند که تمام هستی در مسیر صراط مستقیم است، اگر تو هم در این مسیر باشی می‌توانی به هدف خودت برسی. می‌خواستم این را بگویم که هر چه در سی‌دی‌ها هست، ابتدا برای خود من هست و بعد برای دیگری اگر بتوانم این کار را انجام بدهم در اصل دارم به فرمان عقل نزدیک می‌شوم. ممنون.

سلام دوستان دکتر فریدون هستم یک هم‌سفر:

این سی‌دی‌ها به درد خانواده‌های ما هم می‌خورد. وقتی این آموزش‌ها شنیداری می‌شود، می‌شود تکرار کرد. هر چیزی که کمک کند به آموزش ما مؤثر و مفید است، هرچند که ما پایه پزشکی را داریم یا دوره‌هایی که گذرانده‌ایم در بحث اعتیاد، من فکر می‌کنم آن‌کس که مدعی است مطالبی را می‌داند چه‌بسا یک جمله هم کارگشا باشد برای اینکه یک بیمار یا مراجعه‌کننده‌ای را که حتی خارج از سیستم O.T باشد درمان کرد. بعضی‌اوقات ما برای بیمارانی که می‌آیند برای متادون یا داروی دیگر هم این مطالب را بکار می‌بریم. آقای مهندس مطالب فلسفی، عرفانی را به زبان امروزی و کاربردی بیان می‌کند و خیلی کمک‌کننده است و مهم‌تر از همه این است که خود ایشان به آن‌ها عمل کرده است، امیدوارم که ما و تمام کسانی که سی‌دی‌ها را گوش می‌کنند عاملانی باشند برای مطالبی که آقای مهندس بیان می‌کنند. سپاسگزارم.

سلام دوستان پروانه هستم هم‌سفر:

همان‌طور که می‌دانیم، اضلاع مثلث دانایی؛ تجربه، تفکر و آموزش است و اضلاع مثلث جهالت ناامیدی، منیت و ترس است. ناامیدی باعث می‌شود که ما تجربه نکنیم، منیت باعث می‌شود که آموزش نگیریم و ترس باعث می‌شود که تفکر نکنیم. ما برای اینکه آموزش ببینیم بایستی منیت را کنار بگذاریم و در خودمان ظرفیت ایجاد کنیم تا مطالب را گرفته و تغییر کنیم. جناب مهندس در سی دی تلنگر می‌فرمایند این تغییرات باید اساسی باشد یعنی خراب بشویم تا دوباره از نو ساخته بشویم. گوش کردن سی‌دی‌ها به‌تنهایی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، باید آن‌ها را نوشت، تکرار کرد؛ در راستای آن‌ها حرکت کنیم و مهم‌تر از آن به آن‌ها عمل کنیم، چراکه با عمل کردن به آن‌ها می‌توانیم تغییر کنیم. ممنون.

سلام دوستان نسیم هستم یک هم‌سفر:

در بحث آموزش داریم که اعتماد کن ولی کنترل هم بکن. در هر گروهی باید کنترل صورت بگیرد و یک سری آموزش‌هایی باشد چون گروه به‌خودی‌خود تنها به صرف اینکه یک گروه دورهم جمع بشوند هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ و احتمالاً بدآموزی هم پیش می‌آید که یک سری چیزها را از هم یاد می‌گیرند. آموزش‌ها باید بر مبنای علم باشد؛ و اینکه هر مطلبی که در کتاب‌ها هست، دلیل براین نیست که آن مطلب می‌تواند علمی باشد. با مثال‌هایی که زدند که قبلاً همه قبول داشتند که زمین مرکز عالم است و گالیله گفت که نه زمین جزئی از جهان است و به دور خورشید می‌گردد؛ و اینکه هر قوانینی باید بر راستی و درستی دلالت کند و یک حقیقت را بیان کند که بر پایه تعصب نباشد و گمراه‌کننده نباشد. دوست داشتم این داستان را بگویم که مولانا با شاگردانش در کنار نهر آب در حال آموزش بودند و شمس تبریزی با یک لباس ساده از کنار مولانا و شاگردانش رد می‌شود که مولانا خودش را می‌کشد عقب که بیایید کنار، این آدم ژنده‌پوش رد شود، به شمس تبریزی برمی‌خورد، می‌گوید در چه حالی می‌گوید در حال آموزش هستم. می‌گوید چه آموزشی، می‌گوید این کتاب. شمس تبریزی کتاب را داخل آب می‌اندازد، مولانا می‌گوید چرا این کار را انجام دادی؟ شمس می‌گوید مگر علم تو داخل این کتاب نبود؟ می‌گوید حالا آن را دربیاور و شمس تبریزی کتاب را خشک درمیاورد، مولانا تعجب می‌کند که چطور خشک است؟ شمس می‌گوید تو کتابت می‌کنی ولی من طریقت و این نشان می‌دهد که هر چه که در کتاب‌ها آمده است نمی‌تواند درست باشد و بر پایه علم باشد و تعریفی که از علم می‌توانیم داشته باشیم اینکه قوانینی که بر راستی و درستی دلالت کند و یک حقیقتی را بیان کند و بالای 50 درصد در اکثر موارد جواب داشته باشیم. ممنون.

سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:

دستور جلسه درباره سی دی است؛ سی دی وسیله نشر پیام است به مخاطبین خودش. من خودم مخالف تکنولوژی جدید هستم و علاقه ندارم. در گذشته که تکنولوژی جدید نبود معمولاً وقتی یک آقایی صحبت می‌کرد بافاصله‌هایی افراد می‌ایستادند و حرف او را تکرار می‌کردند برای نفرات بعدی که همه بشنوند، بعدها بلندگویی اختراع شد تا امروز که سی دی هست، من هم که اهل تکنولوژی نیستم، در ماشین خودم گوش می‌دهم. در این دنیا سه دسته آدم پیدا می‌شوند، یک گروه افسانه‌ساز هستند، یعنی پیام می‌سازند، یعنی حرفی را می‌زنند که برای بشریت مهم است، چه مثبت و چه منفی و اکثراً هم مثبت است، یک عده هم افسانه‌گو هستند، افسانه را باور دارند و بازگو می‌کنند و یک عده هم افسانه شنو هستند یعنی فقط گوش می‌کنند حالا چقدر روی آن‌ها اثر دارد کاری ندارم. این بحث را چرا روی سی دی آوردم به خاطر اینکه این سی‌دی‌هایی که ما در کنگره گوش می‌کنیم، درواقع پیام یک افسانه‌ساز را می‌رساند، این یک افسانه‌سازی بزرگی است که یک غول اعتیاد را که تمام دنیا از دست آن عاجز هستند، ایشان با زبان ساده و راحت برای مردم بشکافند و بیان کنند نه‌تنها برای مصرف‌کنندگان، برای خانواده برای همه برای کسانی که در وادی اعتیاد هم نیستند ولی آن تئاتر می‌تواند یک پیام برای مردم داشته باشد، من چون در ذهن خودم آقای مهندس را یک افسانه‌ساز می‌دانم به‌هرحال کار افسانه‌ای کرده حالا دیگر به نوبل کاری ندارم می‌خواهم این‌قدر بگویم که از سوئد خجالت بکشند بیایند بگویند آقا تو چه می‌گویی اصلاً؟ ولی به‌هرحال ایشان افسانه‌ساز هستند، ما باید خوشحال باشیم که افسانه‌گو هستیم، چون می‌توانیم در نقش راهنما در نقش مشاور این حرف‌ها را به دیگران به مصرف‌کنندگان به مخاطبین خودمان انتقال بدهیم. امیدوار هستیم که یک قشر عظیم افسانه شنو هم باشند که بتوانند از این‌ها استفاده کنند. در این میانه آن نکته اساسی این است که همان‌طور که سی دی می‌تواند نکته‌های با بار منفی را به مردم القاء کند همین سی دی می‌تواند پیام یک افسانه‌ساز را در دنیا نشر بدهد و به امید اینکه این افسانه در تمام دنیا گسترش پیدا کند. انشاءالله برای رساندن صحبت آقای مهندس به دنیا تکنولوژی‌های برجسته‌تری بیاید تا بتوانیم به‌سرعت بیشتری این حرف قشنگ را به مردم دنیا ارائه بدهیم. خیلی متشکرم.

سلام دوستان لیلی هستم هم‌سفر:

در کنگره 60 هر هفته سی دی جدید ارائه می‌شود و هر فردی که به‌عنوان مسافر یا هم‌سفر در جلسات شرکت می‌کند در لژیون باید این سی‌دی‌ها را گوش بدهد و آماده باشد. خوب این سی‌دی‌ها روی ضلع جهان‌بینی کار می‌کند و سعی می‌کند تفکر و اندیشه فرد را تغییر بدهد؛ اما اینکه خیلی مهم است که در درمان ضلع روان فرد جلساتی را در کنگره که هفته‌ای یک تا سه جلسه شرکت می‌کند، این ارتباط فرد در خانه با درمان برقرار بشود. در روان‌درمانی به فرد تکالیفی داده می‌شود یعنی فرد هفته‌ای یک جلسه مراجعه می‌کند و صحبت می‌شود در مورد مسائل آن، تکالیفی داده می‌شود و فرد در طول هفته موظف است که آن تکالیف را انجام بدهد، در کنگره هم همین کار انجام می‌شود. چون ارتباط فرد خیلی مهم است که فرد از وادی پرت نشود و بتواند مرتب آن جلسات را شرکت کند. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان دکتر صمد هستم یک هم‌سفر:

نقش سی دی در تغییر افکار و اندیشه افراد و رسیدن به دانایی و دانایی مؤثر آشکار است؛ که باید مستمر باشد. ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان مریم هستم هم‌سفر:

این روز خجسته را، رهایی بیست‌ودوسالگی جناب آقای مهندس را به ایشان و خانواده بزرگ کنگره 60 تبریک می‌گویم. در رابطه با سی دی هفته، ما انسان‌ها در همه حال در حال گرفتن آموزش هستیم، چیزی که در آموزش‌های کنگره 60 و سی‌دی‌ها هست؛ قابل‌فهم بودن آن‌ها برای تمام اقشار، چه تحصیل‌کرده، چه بی‌سواد جامعه هست. طوری هست که آن مطلبی را که ما می‌پیچانیم، سختش می‌کنیم، راحت و خیلی ساده بیان می‌شود که همه بتوانند درکش کنند و در زندگی‌شان بکار بگیرند، یک مطلبی که خود آقای مهندس در این سی‌دی‌ها بیان می‌کنند اینکه، من راه درست زندگی کردن را دارم آموزش می‌دهم به انسان‌ها که خودشان بروند راه را پیدا کنند و به هدف درست زندگی برسید. در سی‌دی‌ها می‌گوید این مسیر این‌طور است، حالا انتخاب با شما است که راه درست را تشخیص داده و انتخاب کنید. هنگامی‌که ما یک مطلبی را می‌شنویم، وقتی آن را می‌نویسیم، دیداری و نوشتاری باعث می‌شود که مطلب کامل در ذهن ما حک بشود و خیلی مفیدتر از وقتی‌که شنونده هستیم چون وقتی ما می‌نویسیم در ضمیر ناخودآگاه ما حک می‌شود و خیلی می‌تواند به درک درست مطالب موجود در سی‌دی‌ها کمک کند. ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان دکتر رضا هستم یک همسفر:

اشاره‌ای درستی که آقای مهندس می‌کنند، اینکه ما باید تعریف گروه‌درمانی را بدانیم؛ اینکه یک تعداد نفرات را دورهم جمع کنیم این تعریف کاردرمانی نیست بلکه حتی ممکن است مشکلات خاصی هم پیش بیاید، ترویج مسائل غیراخلاقی، یا اینکه شما یک عده معتاد را دور یکدیگر جمع کنید، ممکن است انتقال تجربیات نادرست را به هم داشته باشند. بحثی که کار درمان گروهی را شاکله می‌دهد بحث آموزش است. آن آموزش هم باید مبتنی بر مسائل علمی باشد و بعد تعریف اینکه علم چیست، آیا هر چیزی که مکتوب شده یا در کتب آمده علم محسوب می‌شود؟! خوب ما در خیلی از ادوار تاریخی مسائلی را داشتیم که در کتب علمی هم بوده است، یا اگر فردی مخالف آن صحبت را می‌کرده، مرتد اعلام می‌شده، ضد مجامع علمی و دینی تلقی می‌شده، گالیله این بحث را داشت، آن زمان تصور می‌شد که زمین مرکز کرات آسمانی است و حتی خورشید به دور زمین می‌چرخد و حتی ایشان محاکمه شد و بعداً مشخص شد اساساً این مطلبی که به‌عنوان علم آمده بود در کتب، اساساً ضد این جنبه علمی را داشت و اینجا تعریف علم به‌عنوان بحثی که در مورد تغییر، تبدیل، ترخیص، دلالت بر درستی و واقعیت داشته باشد علم محسوب می‌شود. می‌تواند آموزشی که مبتنی بر اصل علمی باشد به رهایی کمک بکند.

در مورد سی دی جدال و کششش؛ یک اشاره‌ای که آقای مهندس به‌درستی می‌کنند؛ فکر می‌کنم که بحث این چند هفته اخیر ایشان بحث تعریف روان هست که مقبول واقع شده است؛ و اشاره بر این دارد که در بحث صور ظاهری و باطنی در بحث ارتباط جسم و روان؛ در یک دوره تاریخی بشر به یک انحرافی رفت در بحث عبور از قرون‌وسطی به سمت رنسانس شاید در قرون‌وسطی بشر به‌غلط فکر می‌کرد که ماورا و بحث صور باطنی را در نظر بگیرد و در دوره رنسانس آمد فقط بحث جسم را موردتوجه قرار داد و بحث روان و خداوند را نادیده گرفت و به‌جایی رسیدند که گفتند: God is dead خداوند مرده است و این متأسفانه سرمنشأ خیلی از مشکلات بشر شد، کما اینکه حتی در پزشکی صرفاً تکیه بر دارو را داریم و بحث روان را مدنظر نداریم. آقای مهندس می‌فرمایند در کنگره یکی از بحث‌ها نقش خداوند در بعد روان است که خیلی پررنگ می‌باشد و باید به تعریف واقعی روان توجه داشته باشیم. متشکرم از وقت مشارکت.

سلام دوستان خاطره هستم یک هم‌سفر:

همه ما در دوران زندگی‌مان یک سری آموزش‌ها می‌گیریم که این آموزش‌ها ممکن است هیچ جا به درد ما نخورد. ولی در سی‌دی‌ها و مطالبی که مال کنگره است، آموزش زندگی کردن ساده را به ما یاد می‌دهد، مطالبی که برای ما کاربردی است، روزمره از آن استفاده می‌کنیم، این‌ها به زبان ساده به ما یاد داده می‌شود. همان‌طور که می‌بینید یک سری افرادی که ابتدا وارد کنگره می‌شوند از درون واقعاً به‌هم‌ریخته هستند، به‌مرور می‌بینیم که به‌جایی می‌رسند که خیلی آدم‌های معقول و منطقی می‌شوند. همان‌طور که در پارک می‌بینیم حدود دو هزار نفر هر هفته دورهم جمع می‌شوند و با آموزش‌هایی که گرفته‌اند، چقدر منظم و مرتب می‌آیند ورزش می‌کنند. می‌بینیم که این آموزش‌ها به زبان ساده و قابل‌فهم برای تمام اقشار جامعه است و خیلی کاربردی و خوب است و تأثیر خیلی زیادی هم در زندگی همه ما داشته است. خیلی ممنون.

سلام دوستان دکتر بهنام هستم یک هم‌سفر:

یک جمله‌ای را من بارها و بارها از نگهبان کنگره شنیدم که فکر می‌کنم خود همین جمله نقش آموزش را خیلی نهادینه می‌کند و عزیزانی که وارد کنگره می‌شوند اگر این جمله را بارها و بارها دقت بکنند می‌فهمند که قرار است چه‌کاری انجام دهند و چه اتفاقی برای آن‌ها در این مسیر بیافتد. می‌فرمایند:  کنگره اگر امروز در این جایگاه قرار گرفته است فقط و فقط مدیون آموزش‌های آن بوده است.» به عینه این به خود من ثابت شده است. خود من در لژیونی که در کلینیک دارم این را کامل متوجه شدم، بچه‌هایی که می‌آیند از نقطه صفر کار را شروع می‌کنند فقط به جرأت می‌توانم بگویم، آن‌هایی به پایان سفر می‌رسند و گل رهایی را می‌گیرند که آموزش را جدی گرفته‌اند؛ و یک نکته کاربردی که تجربه شخصی خود من درزمینهٔ آموزش کلینیک است؛ خوب طبیعتاً قسمت عمده این آموزش توسط سی‌دی‌ها اتفاق می‌افتد و جالب اینجا است که آن بچه‌هایی که سی‌دی‌ها را می‌نویسند؛ نتیجه خوبی از سی‌دی‌ها می‌گیرند. این برای خود من شاید اوایل آن کمی غریب بود که چه اصراری است که حتماً این سی‌دی‌ها نوشته بشود ولی بعد وقتی تجربه این یکی دوساله لژیون کلینیک خودم را داشتم ظاهراً وقتی گوش می‌دهند در آن شرایط روحی و جسمی خاص که هستند این‌قدر روی آن تمرکز نمی‌کنند، این‌قدر برای آن‌ها گیرایی ندارد اما وقتی‌که دست‌به‌قلم می‌شوند و این سی‌دی‌ها را می‌نویسند آن‌وقت جالب است که کاملاً برای آن‌ها نهادینه می‌شود. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

جناب مهندس

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

متشکرم، از خانم ندا تشکر می‌کنیم جلسه خوبی را اداره کردند، استاد خوبی بودند امروز، ممنون از صحبت‌هایی که کردید.

بحث اصلی که الآن ما داریم یکی اینکه: باید انسان‌ها را سرکار بگذارید وگرنه سر کارت می‌گذارند. باید به انسان‌ها برنامه بدهیم؛ خوراک داشته باشند. اگر خوراک نداشته باشیم ایجاد مشکلات می‌کنند. الآن کنگره 60 در سطح کشور بیش از 60 مرکز دارد هر مرکزی میانگین پانصد نفر حساب کنید؛ رقم بالایی است، این‌ها خوراک می‌خواهند. مطلب دیگر اینکه ما دو مبحث داریم؛ یکی حرف علمی داریم یکی لباس علمی داریم، این دو تا باهم متفاوت است؛ خیلی باهم فرق می‌کند. مطالبی را که در هر کتابی بگویند یا اشخاص بزرگ بگویند مهم نیست؛ مهم نیست که کی می‌گوید مهم هست که چی می‌گوید. فقط آن زمان نیوتن و اقلیدوس و گالیله نبوده که حرف ناحساب می‌زد، می‌گفتند زمین‌مرکز عالم است، الآن هم ما داریم؛ الآن طرح URD که مال درمان معتادین بود، این‌ها را که ماست‌بندان بلخ که طراحی نکرده‌اند که؛ یک سری استادان دانشگاه بودند، تحصیل‌کرده بودند ارائه کردند. ما دیدیم نتیجه ندارد و مخرب هم بود و خیلی روش‌های درمان دیگری. ما باید یک سری چیزها را بدانیم، هنوز من فکر می‌کنم ما راجع به اینکه روان چی هست باهم اختلاف‌نظر داریم. روان را چه می‌سازد؟ این را ما باید مشخص کنیم. هنوز راجع به اینکه اعتیاد چی هست، ما مشکل داریم مسئله داریم. اعتیاد چی هست؟ معتاد کی هست؟ چه اتفاقی می‌افتد، ما هرچه بار بوده انداخته بودیم روی معتاد، یعنی دیواری کوتاه‌تر از دیوار معتاد گیر نیاورده‌ایم؛ گفتیم معتاد اراده ندارد، تصمیم ندارد، لذت‌جو است، خوش‌گذران است و ... ولی نگاه نکردیم که شاید کار ما اشکال دارد؛ ما هنوز خودمان بعضی تعریف‌ها را نمی‌دانیم.

ما توسط این سی‌دی‌ها داریم مرتب این آموزش را می‌دهیم، هر روز برای تمام مراکز مثل یک مدرسه، مثل یک دانشگاه خوراک و این‌ها داریم و تعریف کردیم، مشخص کردیم که چرا جهان‌بینی؟ چه نیازی داریم ما جهان‌بینی کار کنیم؛ برای اینکه وقتی می‌رویم روی تعریف روان، ببینیم روان چی هست؛ تعریفی را که من برای روان ارائه کردم، خیلی راحت بخواهیم آن را درک کنیم، گفتم خلق‌وخو، خلق‌وخو آدم‌ها یعنی روان؛ بعضی آدم‌ها عصبانی هستند، بعضی‌ها افسرده هستند، بعضی‌ها گوشه‌گیر هستند، مازوخیسم (masochism) خودآزار هستند، بعضی‌ها جنون دارند به آن‌ها می‌گویند سایکوز (Psychosis)، بعضی‌ها در عالم هپروت هستند به آن‌ها می‌گویند اسکیزوفرنی (Schizophrenia) بعضی‌ها دمدمی‌مزاج هستند به آن‌ها می‌گویند بای پولار (bipolar) خوب این‌ها روان است، خلق‌وخو است. ببینیم چی هست و چطوری تعمیر می‌شود، چطوری درست می‌شود بعد رسیدیم به آنجایی که دو چیز روان را می‌سازد یکی فیزیولوژی؛ جسم سالم. عقل سالم در بدن سالم است و بعد سیستم‌های شبه افیونی بدن مثل دینورفین ها، اندورفین‌ها، انکفالین ها، سروتونین ها، آدرنالین و... سیستم‌های ضد درد، تمام مجموعه نروترانسمیترها، مدیاتورها، هورمون‌ها، آنزیم‌ها، این‌ها یک طرف دارند کار می‌کنند، روی روان اثر می‌گذارند، چطوری دندان‌درد می‌گیرد روی روان اثر می‌گذارد، چطوری خواب نرویم روی روان اثر می‌گذارد، چطوری یک خبر بدی می‌دهند ما افسرده می‌شویم. ما بیش از صد و پنجاه بیماری داریم به آن می‌گوییم بیماری سایکو سوماتیک بیماری روان‌تنی که افکار و اندیشه روی جسم اثر می‌گذارد و جسم روی روان اثر می‌گذارد. پس روان را یکی فیزیولوژی می‌سازد و یکی افکار و اندیشه؛ ما چگونه فکر می‌کنیم، چگونه تفکر می‌کنیم، دیدگاه ما چی هست؟ آیا ما امیدوار هستیم یا ناامید هستیم، آیا خدا را قبول داریم یا قبول نداریم، نمی‌گویم کدام خوب است، کدام بد است ولی در رفتار ما تغییر به وجود می‌آورد. آیا انسان متعصبی هستیم یا انسان آزادمنشی هستیم، آیا هستی را دوست داریم یا از هستی بدمان می‌آید، آیا زندگی را دوست داریم یا از زندگی متنفر هستیم، آیا انسان‌ها را دوست داریم یا از انسان‌ها بدمان می‌آید. آیا کینه داریم، نفرت داریم، دیدگاه ما چی هست؟ آیا زندگی پوچ است؟ آیا زندگی پس از مرگ هست یا پس از مرگ نیست، این‌ها همه روی ما اثر می‌گذارد؛ مجموعه این‌ها می‌شود جهان‌بینی.

ما برای اینکه به درمان اعتیاد برسیم ناگزیر هستیم جهان‌بینی را آموزش بدهیم. هیچ‌کس نمی‌تواند روان را درمان بکند بدون اینکه فیزیولوژی، جسم را در نظر نگیرد یا افکار و اندیشه را در نظر نگیرد. ما برای اینکه روان یک مصرف‌کننده را درمان کنیم باید جهان‌بینی او را تغییر بدهیم، باید فرد مصرف‌کننده از آن شخصیت بمیرد، از آن شخصیت از بین برود و یک شخصیت دیگری ساخته شود و آن فقط در پرتو جهان‌بینی است. خوشبختانه جهان‌بینی توسط سی‌دی‌ها در کنگره دارد آموزش داده می‌شود و هر هفته یک عدد سی دی درمی‌آید.

جهان‌بینی چیز عجیب‌وغریبی نیست؛ منظور این نیست که برویم در ملکوت، جبروت، ناسوت که ببینیم چه هست، جهان‌بینی این است که در یک اتاق وارد می‌شویم چه کسی باید سلام کند؟ موقع غذا خوردن قاشق و چنگال دست کدام است، دو تا آدم به هم می‌رسند، چه کسی باید دست خود را برای دست دادن دراز کند؟ وقتی راه می‌رویم، چه کسی جلوتر و چه کسی عقب‌تر باید راه برود. وقتی سوار تاکسی می‌شویم آیا باید ما سلام کنیم یا راننده تاکسی سلام کند؟ وقتی یک معامله‌ای می‌خواهیم انجام بدهیم باید آن را بنویسم، مکتوبش کنیم، راجع به خانواده‌ها چکار کنیم، محبت اندازه‌اش چقدر است، ایثار اندازه‌اش چقدر است؟ عشق اندازه‌اش چقدر است؟ آیا جامعه مقصر است یا ما مقصر هستیم، تمام جزئیات ریز زندگی را که نگاه کنیم می‌شود جهان‌بینی. پس در جهان‌بینی ما نمی‌خواهیم برویم در حالت‌های ماوراء طبیعه، عرفان و این‌ها همه عالی ولی جهان‌بینی یعنی دیدن جهان و چگونه زیستن؛ این را ما باید به افراد آموزش بدهیم. اگر بخواهیم آموزش بدهیم اول باید خودمان بلد باشیم وقتی گوینده نمی‌داند چه می‌گوید، شنونده چه می‌فهمد. ما اگر می‌خواهیم درمان کنیم باید درمان را بلد باشیم دیگر، ما اگر بخواهیم به کسی پول بدهیم باید پول داشته باشیم دیگر. بخواهید به کسی گل بدهید باید گل را داشته باشید. اگر بخواهید زهر هلاهل بدهی باید زهر را داشته باشید، اگر نداشته باشید که نمی‌توانید بدهید. علم هم همین‌طور، درمان هم همین‌طور باید درمان را داشته باشید وگرنه می‌گویید اعتیاد درمان ندارد و اعتیاد بیماری مرموزی است، اعتیاد بیماری لاعلاجی است، اصلاً این‌ها درست نمی‌شوند، اصلاً این‌ها آدم نمی‌شوند، آن‌ها را بریزید در دریا، همه را بریزید در صحرا و چه و چه و چه ولی قضیه این نیست اگر ما کار خود را بلد باشیم می‌توانیم راحت به درمان برسانیم. الآن بیش از سی هزار نفر در کنگره 60 درمان شده‌اند که من فکر نمی‌کنم یکی از این درمان شده‌ها را بتوانیم در دنیا نمونه‌اش را پیدا کنیم؛ و این‌ها همه تحت آموزش این سی‌دی‌ها است. ما الآن بیش از شش‌صد و خورده‌ای سی دی داریم که لااقل بالای صد و پنجاه عدد آن مال امین است. آن‌هم دیدن جهان، جهان‌بینی یک و دو و خیلی مسائل دیگر. به‌هرحال امیدوارم که در این راه موفق باشیم؛ و توانسته‌ایم توسط این سی دی در کل کنگره 60 سیستم یک‌شکل درست کنیم، همان چیزی که در دفتر مرکزی تهران دارد تدریس می‌شود، همان هم دارد در بوشهر تدریس می‌شود، همان هم دارد در آبادان تدریس می‌شود، همان هم در شهرکرد، همان هم در اصفهان، نائین، کرمان، تمام کشور، همه‌جا یک درس داده می‌شود. روز چهارشنبه که من صحبت می‌کنم همه مستقیماً می‌آید روی اینترنت به تمام شعب و همه دارند استفاده می‌کنند و هفته‌ای یک سی دی می‌آید روی اَپ و همه دارند استفاده می‌کنند به همین دلیل ما یک‌شکل شدیم، به همین دلیل یک فرم شده‌ایم، به همین دلیل مقدار رهایی خیلی بالا رفته به همین دلیل و در پرتو همین جهان‌بینی است که دو هزار نفر در پارک جمع می‌شوند، تابه‌حال دیده‌اید اینجا کسی با کسی دعوا کند، شما در پارک شهر بروید، هر پارکی که می‌روید چهارتا دعوا می‌بینید، الآن ما چهارده، پانزده سال اینجا هستیم، دعوا اصلاً پیش نمی‌آید؛ در پرتو همان جهان‌بینی است. اگر به کلینیک‌ها می‌آیند، مؤدب هستند در پرتو همان جهان‌بینی است که آموزش دیده‌اند. به آن‌ها یاد می‌دهیم که حدومرزها کجا است. به‌هرحال متشکرم، خیلی ممنون از شما و از اینکه بعضی‌ها هم تبریک گفتید، سالگرد تولد من نیست، سالگرد تولد همه ما است، از این مبدأ داستان شروع شد و به اینجا رسید. از اینکه به حرف‌های من توجه کردید متشکرم و خیلی ممنون.

سلام دوستان بابک هستم مسافر:

نگهبان شورای OT کنگره 60 هستم. دوستان، با توجه به محدودیت‌هایی که پیام‌رسان تلگرام داشت، ما گروه کانال کلینیک‌ها را که در آن اخبار و اطلاعیه‌های کلینیک را قرار می‌دادیم، به واتساپ انتقال دادیم. دوستان برای اینکه آدرس آن را داشته باشند می‌توانند در انتهای جلسه به آقای کیوان مراجعه کنند. سپاسگزارم.

حضور سرکار خانم دکتر بهرام‌آبادیان مدیرعامل موسسه چترآرا در لژیون پزشکان

رهایی کلینیک‌ها:

نام کلینیک: پر پرواز، نام روانشناس: خانم مریم، نام راهنما: آقای فراز، نام مسافر: آقای صمد

مسافر: صمد، آخرین آنتی ایکس مصرفی: حشیش و گراس، مدت تخریب: بیش از 14 سال، مدت سفر: 10 ماه و 23 روز، روش درمانD.S.T، داروی درمان: شربت OT رشته ورزشی: شنا و شطرنج

نام کلینیک: سماء، نام پزشک: آقای دکتر صمد، نام راهنما: آقای همایون، نام مسافر: آقای اکبر، نام هم‌سفر: خانم مریم

مسافر: اکبر، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیشه، مدت تخریب: بیش از 10 سال، مدت سفر: 13 ماه و 20 روز، روش درمانD.S.T، داروی درمان: شربت OT

مراسم تولد جناب مهندس

سلام دوستان بابک هستم مسافر:

پانزدهم آذرماه هرسال برای ما روز عزیزی است، روز بنیان کنگره 60 است، امسال بیست و دومین سالگرد بنیان کنگره 60 را با حضور شما عزیزان که روز تولد آقای مهندس دژاکام هم هست جشن می‌گیریم. از طرف لژیون پزشکان به جناب مهندس دژاکام تبریک عرض می‌کنیم.

دیده‌بان محترم آقای مجید سلامی

سلام دوستان مجید هستم مسافر: من خیرمقدم می‌گویم به مهمانان عزیز آقایان و خانم‌های پزشک، امروز بیست و دومین سالگرد رهایی آقای مهندس، روزی که سرآغازی هست، فقط برای آقای مهندس نیست بنیان کنگره، همه ما از سفر اولی، سفر دومی و رهنما و کمک راهنما، پانزده آذر بیست و دو سال پیش حرکتی آغاز شد، با یک نفر پایلوت روش D.S.T انجام شد و امروز شاهد این هستیم که بالغ‌بر هشتاد هزار نفر در هفتاد نمایندگی در سطح کشور مشغول فعالیت هستند. من تبریک عرض می‌کنم. خوب بعد از آوای کنگره آقای مهندس باید دوتا آرزو بکنند، یک آرزو پیش خودشان می‌ماند و یک آرزو را برای ما اعلام می‌کنند.

آرزوی آقای مهندس:

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

هرسال من آرزو می‌کردم که آکادمی را درست کنیم ولی بعد با خودم فکر کردم، دیدم که ما آکادمی را درست کردیم، الآن بیست و دو سال است ما آکادمی را درست کردیم، مثل آکادمی آزاد است مثل دانشگاه آزاد و دارد همان کارها را انجام می‌دهد. در سال گذشته، چهار هزار و پانصد نفر فقط در امتحان کمک راهنمایی شرکت کردند حتی پزشکان و روان‌پزشکان عزیز هم در این امتحان شرکت کردند. پس ما آکادمی را داریم، حالا آرزو داریم همان آکادمی بین‌المللی را درست کنیم آرزوی من این است که بتوانیم به کمک شما آکادمی بین‌المللی درست کنیم. یکی بود می‌گفت: «من چهل سال از خدا عمر گرفتم، هرروز سرم را کلاه می‌گذارند و مراقب هستم که دوباره سرم کلاه نگذارند، سال بعد دوباره یک کلاه تازه‌تری سرم می‌گذارند. حالا این بچه‌های کنگره هم هرسال همین کار را می‌کنند و من را در یک عمل انجام شده‌ای قرار می‌دهند و پانزده آذر که می‌رسد، جشنی را می‌گیرند، من هم خبر ندارم و بالاخره یک‌مرتبه با یک جشنی مواجه می‌شوم. این هفته، هفته بنیان کنگره است یعنی شروع کنگره است و شروع کنگره همان‌طور که مجید عزیز گفت در پانزده آذر سال هفتادوشش بود؛ مثل یک بذر بود آن بذر، آن روز کاشته شد و دارد از آن بذرهای زیادی به وجود می‌آید. امیدوارم که به کمک همدیگر بتوانیم این مهم را به انجام برسانیم و بازخورد داشته باشیم و بتوانیم خیلی مطالب مجهول در درمان اعتیاد، مسائل روانی و حتی مسائل پزشکی را به کمک همدیگر باز کنیم و مشخص کنیم. من به‌هرحال خیلی ممنون هستم و متشکرم از بچه‌ها که هرسال این کار را انجام می‌دهند و باز من را خوشحال می‌کنند، چون من قصد ندارم که تولد بگیرم، معمولاً هم گفتم نمی‌گیرم، هر پنج سالی، ده سالی یک‌بار این کار را انجام می‌دهم، چون اسباب زحمت برای بچه‌ها نشود باید یا نگیرم یا همه‌جا بگیرم؛ و اینجا اتفاقاً امروز پانزدهم بود، بچه‌ها این کار را کردند به‌هرحال از همه شما ممنون هستم، متشکر هستم از دیده‌بان‌ها از بچه‌ها از شانی از امیر هم که آمده ممنون، از خانم دکتر و بقیه متشکرم و سپاسگزارم. این‌جور که من متوجه شدم دیدم که صدای ویولن می‌آید و کسی دارد تاری را کوک می‌کند و این دارد به گوش من می‌آید مثل‌اینکه یک توطئه هم آنجا چیدند این‌ها. متشکرم، ممنون.

دیده‌بان محترم آقای امین دژاکام

سلام دوستان امین هستم یک مسافر:

صبح همگی بخیر، انشاءالله که روبه‌راه باشید. روز پانزدهم دقیقاً روز تولد، رهایی آقای مهندس هست که بنیان کنگره هستند. من به خودشان و اعضاء کنگره و خانواده‌ام تبریک می‌گویم، امیدوارم که این جشن‌ها ادامه داشته باشد، سال‌های سال سایه ایشان بر سر ما باشد و بتوانیم به این مسیری که تا اینجا ادامه پیدا کرده ادامه بدهیم؛ و این لطف خداوند بود که خیلی از مسائلی که پنهان بود آشکار شد و خیلی از رنج‌ها و مسائل و مشکلاتی که واقعاً راه‌حلی برای آن‌ها وجود نداشت الآن راه‌حل برای آن پیداشده و این باعث شده که انسان‌ها به زندگی و چرخه زندگی برگردند، خانواده‌ها دوباره آرامش پیدا بکنند و محبت آن‌ها احیاء بشود؛ این لطف بزرگی است. انشاء الله که این شرایط را قدرش را خود من بدانم، همه بدانند و از آن نگهبانی کنیم تا روزبه‌روز بیشتر بشود و به دست دیگران برسد.

سلام دوستان شانی هستم هم‌سفر:

این روز را به همه ما تبریک می‌گویم و برای پدر خواسته قلبی‌ام این هست که سلامت باشند و سایه ایشان بالای سر همه ما باشد و انشاءالله با این بیست و دومین سال به این سمت برویم که برای سال بیست و سوم قلب‌های ما به همه نزدیک‌تر بشود و در انتخاب‌های سختی که قرار می‌گیریم قلب و محبت و پیوند عشق و دوستی را انتخاب کنیم. مرسی ممنون.

آقای مهندس فرمودند:

متشکرم برای اینکه وقت گرفته نشود، آنجا گفته شد، حرف‌هایی که من می‌زنم در هیچ کتابی نوشته نشده، گفتند مال من است، مال من نیست، مال استادان من است، چون من هم برای خودم استاد دارم دیگر، ولی خوب استادان من کسانی هستند که باورش کار هرکس نیست، مگر معنای آن بداند که آن چیست. متشکرم مرسی.

سلام دوستان بهنام هستم یک هم‌سفر:

من با اجازه شما به نمایندگی لژیون پزشکان پیامی که آقای بیل ویلیام ال وایت به مناسبت بیست و دومین سال رهایی آقای مهندس فرستادند را خدمت شما تقدیم می‌کنم:

در طی تاریخ پهناور انسان مردان و زنان اندکی هستند که اتفاقات ناگوار زندگی خود را حل کرده‌اند و آن را مانند کاتالیزوری برای درمان زخم‌های دیگران استفاده نمودند. جهان و افرادی که از خدمات این مردان و زنان برجسته، بهره برده‌اند باید سپاسگزار آن‌ها باشند.

آقای حسین دژاکام شما ازجمله این درمان گران شریف هستید؛ بنابراین مناسبتی که در مراسم سالیانه رهایی اعتیاد و قطع سیگار شماست، ما از شما بابت کمک به افراد بسیار سپاسگزاری می‌کنیم. بیست و دو سال پیش، زمانی که زنجیره‌های اعتیاد را گشودید می‌توانستید به دنبال خواسته‌های شخصی خود بروید، اما به‌جای آن، رؤیا و مأموریت بزرگ‌تری را پذیرفتید.

نتیجه آن‌که زندگی و پیام امید شما ده‌ها هزار فرد و خانواده‌هایشان را در کشور شما تحت تأثیر قرار داد، پیام شما اکنون در حال رسیدن به نقاط دیگر جهان است. زندگی شما و اجتماع کنگره 60 مانند یک فانوس دریایی عمل می‌کند اعلام می‌کند، نیازی نیست از اعتیاد بمیرید افرادی در ریکاوری اعتیاد می‌توانند زندگی کاملی سرشار از سلامتی و هدف را دنبال کنند.

امروز ما ایستاده‌ایم تا قدردان باشیم و شما را سپاسگزار باشیم بابت آنچه به بسیار بخشیده‌ای و من شخصاً بابت دوستی و همکاری‌مان بابت خدمت به جهان سپاسگزارم.

ویلیام وایت

قرائت لوح تقدیر توسط خانم شانی:

پایان دردهای بشر؛ همان‌هایی که یادآوری‌اش چون شب‌های زمستانی سرد و خشن، بی آذوقه و سرپناه در عمق استخوان می‌نشیند، با کشف دانش‌های پنهان آغاز می‌شود و شما ای بنیان کنگره 60 به لطف الهی دربی را گشوده‌اید که با درمان اعتیاد، پایان‌بخش زمستانی طولانی است و گشایشی برای سایر علوم.

بیست و دومین سالگرد گشودن قفل پنهان اعتیاد بر همه برخورداران از این موهبت پرشگون باد.

 پانزده آذرماه 98،  مسافران و همسفران کنگره 60

در ادامه جلسه، لوح تبریک بیست و دومین سال تولد جناب مهندس توسط اعضا لژیون پزشکان امضا و تقدیم جناب مهندس گردید تا در موزه کنگره 60 نصب و نگهداری شود


 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اجرای موسیقی توسط گروه موسیقی کنگره 60 
 
 
 
 
 
 
تایپ: همسفر الهام شاملو
تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .