سومین جلسه از دور بیست و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی وحید با استادی مسافر آقای محسن و نگهبانی مسافر آقای بهزاد و دبیری مسافر آقای حسن با دستور جلسه (نقش سیدیها و نوشتن آنها در آموزش و اولین سال رهایی مسافر سجاد) در روز پنجشنبه مورخ 14/09/98رأس ساعت 17 شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم. در بخش اول به دستور جلسه که در مورد سیدیها است میپردازیم. اولین اصل در کنگره 60 مثلث درمان است که شامل جسم، روان و جهانبینی است.در کنگره 60 برای درمان جسم از شربت OT استفاده میشود، تغییر جسم باعث میشود خلقوخو نیز تغییر کند که در حقیقت خلقوخو همان روان است که تغییر میکند، برای تغییر جهانبینی از سیدیها استفاده میشود این را نیز باید بدانیم که یادگیری و آموزش جهانبینی بینهایت است و پایانی ندارد. و این سه ضلع فقط در پرسه آموزش رشد میکنند، یعنی حضور در کنگره، لژیون و نوشتن سیدیها. در هر لژیون با صلاحدید راهنما سیدیهای آقای مهندس یا استاد امین به مسافرین ارائه داده میشود و خود بنده همیشه سی دی را مینویسم تا به مسافرین ثابت کنم نوشتن امری است برای آموزش بهتر ما.
یکی از دیدبانها فرمودند: بعضی از مسافران سی دی را در هنگام رانندگی گوش میدهند، اگر شما در حین رانندگی هستید، پس چه کسی دارد سی دی را گوش میدهد. در کتاب شریف نیز در باب نوشتن اینگونه اشاره میفرماید: قسم به قلم و آنچه مینویسد. نوشتن در شکلگیری ساختار انسان نقش بسیار مهمی دارد، وقتی سی دی را مینویسیم مطالب را بهتر جذب میکنیم، دامنه تفکراتمان وسیعتر میشود، در هنگام نوشتن سی دی بیشتر به بیانات گوینده توجه میکنیم. شاید در اوایل ورود به کنگره نوشتن سی دی برای مسافران خیلی راحت نباشد و میگویند ما افرادی بودیم که از مدرسه و درس گریزان بودیم، اما هماکنون به مکانی آمدهایم که باید درس بخوانیم، گوش بدهیم، بنویسیم و توضیح دهیم. اما وقتی این حرکت و آموزش درست انجام شود مسافر به آن دستاوردی که باید برسد، دست میابد. در اوایل سفر یکی از مسائلی که برای مسافران اتفاق میافتد، پرش افکار و پریشانی ذهن است که با نوشتن سیدیها این مسئله حل، و حتی حافظه بهتر و قدرتمندتر نیز میشود، زمانی که تازهواردی،به لژیون بنده میآید از همان ابتدا با گوش دادن و نوشتن سی دی آن را آشنا میکنم، و این امر باعث میشود که با نحوه آموزش کنگره و وظیفه خودش آشنا شود و هم من متوجه میشوم که چقدر خواستار درمان است.
تمام آموزشها و سیدیهای که داده میشود یک نقطه شروعی برای تغییر فرایند زندگیمان است. امیدوارم که بتوانیم از این آموزشها استفاده کنیم و این را بدانیم که حتی بزرگان کنگره مانند دیدبانان نیز از سیدیها استفاده میکنند. مبحث دوم جلسه امروز تولد مسافر آقای سجاد است، ایشان با مصرف هروئین وارد کنگره شدند، شرایط شغلی خواصی داشت، اما در هنگام ده ماه سفر یک روز هم غیبت نداشت همیشه مشارکت میکرد، قبل از اتمام سفر اول، سفر سیگار را نیز انجام داد، خوشبختانه سفر خوبی داشت و پرونده اعتیاد را بست و در مورد اعتیاد به نفس مطمئنه رسید. و ایشان کموبیش خدمت گذار لژیون ساوه نیز هست. من به سجاد عزیز، همسفر محترمشان، به راهنمای همسفرشان، تبریک میگویم و بهترینها را برایش آرزو میکنم امیدوارم سجاد خدمت گذار باقی بماند. از شما عزیزان بسیار سپاس گذارم.
اعلام سفر:
آنتی ایکس: هروئین، روش درمان: DST، داروی درمان: شربت OT، مدت سفر اول: ده ماه و هیجده روز، راهنما: آقای محسن ستاری، مدت رهایی: یک سال و یک ماه و بیستوشش روز، آنتی ایکس دوم: سیگار، روش درمان DST ، داروی درمان: آدامس نیکوتین، مدت سفر: یازده ماه و پانزده روز، راهنما: آقای محسن ستاری، مدت رهایی سیگار: ده ماه بیستوشش روز.
آرزو:
آرزو میکنم برای همه سفر اولیها که توفیق خدمت را داشته باشند.
سخنان مسافر:
ابتدا خداوند را شاکرم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم. همانطوری که آقای ستاری گفتند، من 130 کیلومتر مسافت را طی میکردم تا به شعبه برسم، چون در شهر ما شعبه کنگره وجود نداشت. من باید انتخاب میکردم که یا در تاریکیها بمانم یا اینکه این سختی را به جان بخرم والان قدر این جایگاه را بدانم. همه شما تجربه تاریکیها و مصرف رادارند، اما هر تولد یک پیامی دارد، مخصوص برای سفر اولیها. چیزی که بیشتر از اعتیاد من را رنج میداد این بود که همسفران من هم دچار حال آشفتهای شده بودند، آنها هم به همراه من و پابهپای من به کنگره آمدند و بال پرواز من بودند. من از طریق سایت کمی با کنگره آشنا شدم و وقتیکه وارد این مکان شدم احساس میکردم چیزی که دنبال آن هستم را پیدا کردم. کسانی که نزدیک به کنگره هستند باید قدر آن را بدانند، من گاهی اوقات در سفر اول مجبور میشدم که در محل کار دو نوبتکار کنم و پسازآن یک ساعت ونیم رانندگی کنم تا به شعبه برسم و همینطور در مسیر برگشت به منزل هم به همین صورت بود. در طول مدت سفر اول فقط یک جلسه غیبت داشتم، آنهم با کمک راهنما در میان گذاشتم و اجازه گرفتم. امیدوارم همه دوستان این جایگاه را تجربه کنند و از همه دوستانی که در این جشن شرکت کردند و به من لطف کردند تشکر میکنم، و همینطور یک تشکر ویژه دارم از راهنمای خوبم آقای ستاری که همیشه مثل یک پدر در مشکلات، ما را راهنمایی میکنند. و همینطور از خانم پروانه، راهنمای همسفرانم تشکر میکنم و از همسفران خوبم هم تشکر میکنم.
سخنان همسفر:
خداوند را شاکرم که دوباره برادرم را به من هدیه داد و این جایگاه را تجربه میکنم از آقای مهندس و سرکار خانم آنی تشکرمی کنم که این بستر را فراهم کردند. از آقای ستاری و سرکار خانم پروانه نهایت تشکر رادارم.و برای پدری و مادری کردند.همانطور که خانم پروانه گفتند درد و رنج زیادی در خانواده ما بود.و درنهایت این درد و رنج برای ما یک نعمت شد.و من هم یکسری مشکلات داشتم و بهواسطه محبتی که بین من و برادرم بود و اعتیاد ایشان باعث شد پای من هم به کنگره باز شود و اولین چیزی که در کنگره یاد گرفتم رها کردن وابستگیها بود. که من و مادرم وابستگی به برادرم را رها کردیم که خداوند را شاکرم بعدازاین کار یک مانکشید که گفت من میخواهم برم یک مکانی که اگر دوست دارید شما هم بیایید من این خواسته رادارم که بتوانم افرادی که در خیابانها هستند نجات بدم.ما هم همراه شدیم و سفر کردم از یک مبدأ مشخص به یک مقصد مشخص خداوند را شاکرم که توانستم از اوج تاریکیها خارج شو مو امروز آنقدر خوشحالم که فکر میکنم که عروسی برادرم است. از همه شما تشکر میکنم.
تایپ: مسافر احسان
عکس: مسافر عطا
- تعداد بازدید از این مطلب :
798