جلسه پنجم دوره سی و دوم کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی مسافر حمید، نگهبانی مسافر داوود و دبیری مسافر پژمان با دستور جلسه ((وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است)) سهشنبه 11 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر. از ایجنت و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. آقای مهندس در یکی از سیدیها میگفتند: برای نوشتن وادیها خیلی تحقیق کردم و انجیاوهای دیگر را هم بررسی کردم.
آنها معتقد بودند که صفت گذشته در انسان ماندگار است. مثالشان این بود: ما مثل خیار بودیم و به خیارشور تبدیل شدیم. اما توجه نمیکردند که خیارشور حتی گرانتر از خیار است. در حالی که آقای مهندس در کنگره میگوید: نه، صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. و چه زیباست این وادی که میگوید هم سقوط دارد و هم صعود، هم مرگ دارد و هم زندگی.
برای من هم در کسبوکار، اخلاق و رفتار، تغییراتی رخ داده است. نمیگویم صد درصد تغییر کردهام، اما در این مدت حداقل ده درصد تغییر داشتهام. و میدانیم که تغییر یکباره اتفاق نمیافتد؛ باید همانند روش DST، آرامآرام تغییر کنیم. انسان مجبور نیست تا پایان عمر در جهنمی که برای خودش ساخته بماند. چون صفت گذشته در او صادق نیست؛ میتواند تغییر کند و به بهشت برسد.
مسیر تکاملی خلقت هستی «تغییر، تبدیل و ترخیص» است. در کنگره هم همین مسیر را طی میکنیم: ابتدا تغییر در تفکر نسبت به مواد یا هر چیز دیگر، سپس تبدیل با آموزشها، و در نهایت ترخیص. آقای مهندس همچنین میگویند سه مولفهای که اگر در هستی نباشند، هستی هیچ معنایی ندارد عبارتاند از: نور، صوت و حس. اگر نور نباشد، نه انسانها، نه حیوانات و نه گیاهان قادر به ادامهی زندگی روی کرهی زمین نیستند.
وقتی خورشید طلوع میکند و نور آن را میبینیم، جهانِ زیبایی پیش روی ما قرار میگیرد و از تاریکی بیرون میآییم. ما نیز باید افکار خود را تغییر دهیم، از ضدارزشها دوری کنیم و خودمان را اصلاح کنیم. صوت مانند یک سیستم مخابراتی است؛ اگر وجود نداشت هیچ اتفاقی رخ نمیداد. نه کلامی بود، نه نوشتنی و همهچیز در سکوت مطلق میماند. خداوند نیز با صوت به ما میگوید: «ای انسان، تو چیزی نیستی مگر اینکه خودت بخواهی و تلاش کنی.»
صوت در زندگی ما همان حرف زدن، صدا کردن دیگران و ارتباطی است که برقرار میکنیم. اگر صوت ما خوب باشد دیگران را جذب میکنیم و اگر نباشد، خودمان را در نوعی جهنم قرار میدهیم. باید بدانیم هرچه بدهیم، همان را پس میگیریم. حس مانند خداوند و هستی قابل رؤیت نیست. حس نخستین چیزی است که قوهی عقل را به کار میاندازد. باید کمک کنیم، حس خوب بدهیم، عشق بورزیم و دیگران را یاری کنیم.
این باعث شادی، شوق و شعفی میشود که آقای مهندس هم به آن اشاره کردهاند؛ حسی که در انسان ایجاد میشود وصفناشدنی است. اگر حس ما خوب نباشد، صفاتی مانند کینه، نفرت، حسادت و دروغ در ما شکل میگیرد. به مرور اینها را با خود حمل میکنیم و از زندگی خسته میشویم و همیشه با خودمان میگوییم: چرا زندهایم؟ چرا خدا ما را آفریده؟ چرا به دنیا آمدهایم؟
اینها همان تاریکیهای گذشتهاند و تنها یک راه برای رهایی از آنها وجود دارد: تزکیه و پالایش. تفکر سالم، نور سالم را به وجود میآورد. ایمان یعنی همان تجلی نور خداوند در انسان و ایمان سالم یعنی عمل سالم. وقتی همهی کارهایمان سالم باشد، عمل سالم، حس سالم به وجود میآورد و حس سالم عقل سالم را به وجود میآورد یعنی روی کارها خوب تفکر میکنیم.
عقل سالم هم عشق سالم به وجود میآورد، البته دو مولفه دارد که اولی: آموزش است و دوم: تجربه که آن هم باز به آرامی تا به عشق سالم برسیم. عشق سالم هم آن مرحلهای است که انسان به تمام هستی دارد و به همه هستی عشق میورزد؛ حال چه به درخت باشد چه آب باشد، چه خاک و یا چه حیوانات، به تمام هستی، باید به آن مرحله برسیم که تو برای هستی و هستی برای تو و هستی هم بدون آن هیچ نیست.
وقتی که انسان بفهمد که از خاک است به کره خاکی هم عشق میورزد و به آن احترام میگذارد و در آخر آقای مهندس میفرمایند ما وقتی به آن مرحلهای برسیم که عشق سالم داشته باشیم، اگر کسی هم با ما بد اخلاقی کند ما میدانیم که حال این شخص خوب نیست و به خوبی جوابش را میدهیم.
عشق سالم آن عشقی است که حضرت موسی زمانی که به آن عشق رسید صدای خداوند را شنید خداوند گفت ای موسی نعلین را در بیاور این جا سرزمین عشق است إن شاالله که ما هم بتوانیم به آن عشق برسیم.

ضبط صدا : مسافر مهدی ل۱
تایپ: مسافر رضا ل۱۴، مسافر فرزاد ل2، مسافر علی ل۳
ویرایش: مسافر علیرضا ل6
تنظیم و ارسال: مسافر جواد
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
30