اولین جلسه از دوره چهارم جلسات سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی وکیلی یزد به استادی دنور همسفر الهام، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.)» روز دوشنبه ۱٠ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته، وادی دهم میباشد. این وادی بیان میکند؛ صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.
صفت بهمعنی یک ویژگی و خاصیت است؛ مثلاً وقتی میگوییم یک گل زیبا، زیبایی خصوصیت آن گل است یا گل خوشبو، خوشبویی ویژگی گل میباشد یا تخته سیاه، سیاهی ویژگی آن تخته است. درمورد انسان هم وقتی ویژگیها و خصوصیات کنارهم قرار بگیرند، شخصیت من را تشکیل میدهند؛ پس از این وادی یاد گرفتم که اگر روزی از خصلت خود راضی نبودم و لازم دیدم که تغییری در من ایجاد شود، ابتدا باید بپذیرم و بعد ویژگیهای خودم را تغییر دهم.
انسان جاری است؛ چون هستی، کنگره۶۰، آموزشها و جامعه جاری و درحال پیشرفت میباشد و به من میگوید که نباید در سکون باشم؛ وقتی به سنی رسیدهام که یکسری آموزشها را از مدرسه گرفتم و الان ازدواج کرده، تشکیل خانواده دادهام و فرزند دارم، اینها نباید من را از حرکت بازدارد. همیشه میگویم: من همسفر بهدلیل بودن در خانوادهای که مصرفکننده داشت و باعث شد با کنگره۶۰ آشنا شوم، باید بدانم و بپذیرم که نباید توقف کنم. توقف در هیچچیز جایز نیست و هستی در حرکت است، من هم باید با این حرکت و تغییر، همراه باشم تا بتوانم به هدف خود که رسیدن به آرامش، آسایش و حال خوب است، برسم؛ چون اگر کار میکنم بهدلیل این است که درآمدی کسب کنم تا بتوانم نیازهای خود را تامین کنم، به مسافرت بروم و حال خوبی داشته باشم؛ پس کنگره۶۰ رازورمز خوب زندگیکردن را به من آموخت و یاد گرفتم که ابتدا به خودم نگاه کنم و ببینم چرا حال من خوب نیست و اوضاع زندگی این چنین است؟ اگر راضی نیستی، دنبال تغییر در خودت باش تا تبدیل و ترخیص شوی و به آن چیزی که دوست داری برسی.
وادی دهم مثل یک شمشیر دولبه است؛ اگر من انسان در عرش باشم، ممکن است با نادانی و اطلاعات غلط، خودم را به پستترین نقاط برسانم و بالعکس، اگر در مسیر درستی باشم و اطلاعات و آگاهیهای درست به من برسد، میتوانم خود را از پستترین نقاط به بالاترین درجه برسانم؛ پس باید حواسم فقط به اعمال و رفتار خودم باشد.
آقای مهندس در یکی از سیدیها، مطلبی را گفتند و من در روز بارها به آن فکر میکنم؛ اینکه حتی اگر یکدفعه در ذهن من بگذرد که مثلاً مسافر من گریز میزند و مصرف میکند، حتماً این کار را خواهد کرد. این جمله به من آموخت که حتی اثر یک فکر بد یا خوب میماند؛ پس تمرین میکنم که هرروز و هرلحظه بتوانم تفکراتم را درست کنم و به چیزهای مثبت بیندیشم تا آنها را در زندگی قویتر سازم و به رشد و آرامشی که بهدنبال آن هستم، برسم.
در سیدی وادی دهم، آقای مهندس میگویند: چهقدر تفکر سالم و درست مهم است و آغازکننده حلقهای میباشد که با تفکر سالم شروع و به عشق سالم میرسد؛ یعنی داشتن تفکر سالم باعث میشود، ایمان سالم داشته باشم، بعد عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و بالاخره به عشق سالم میرسم و دوباره تفکر سالم. من به این دایره خیلی فکر میکنم و این ارتباط قشنگ را بسیار دوست دارم که به من آموزشهای زیادی میدهد؛ به خودم نگاه میکنم و میگویم: من کجا هستم؟ آیا امروز تفکر سالمی داشتم؟ عمل درستی انجام دادم؟ همیشه سعی میکنم این حلقه را با خودم داشته باشم و آن را به کار بگیرم.
در این وادی درمورد ایمان صحبت میشود، وقتی یک سیدی را گوش میدادم، میگفتم: این قسمت برای من نیست و ربطی به زندگیام ندارد. زمانیکه به راهنمایم گفتم، در جوابم گفت: اتفاقاً این قسمت که میگویی برای من نیست، ضعف تو در همینجا است، ببین کجای زندگیات میتوانی آن را پیدا کنی. ایمان؛ یعنی صددرصد کاری که میخواهم انجام دهم را بپذیرم و آن را در خودم عملی کنم.
در این وادی از نور، حس و صوت میگوید که آقای مهندس در سیدیها راجعبه حس، زیاد صحبت میکنند. حس سالم از عمل سالم بهوجود میآید؛ اگر میخواهم عمل من سالم باشد و درست انتخاب کنم، لازم است آگاهی خود را در هر زمینهای بالا ببرم؛ چنانچه میخواهم بخششی داشته باشم که در راستای آن عمل سالمی باشد، باید با حس درست، این کار را انجام دهم.
حس خیلی مهم است؛ اگر حس سالم نباشد روی گزینههای دیگر هم تأثیر میگذارد و از آن کاری که انجام میدهم، هیچ آرامشی به من نمیدهد؛ چون حس هم گیرنده است، هم فرستنده و زمانیکه با تفکر سالم، عمل سالم انجام دهم و حس من درست کار کند، درمییابم که فقط باید آگاهی خود را بالا ببرم؛ بهطور مثال اگر آشپزی بلد نیستم، نباید بنشینم و تعلل کنم، باید از یک نقطه شروع کنم؛ زیرا فرصت کمی دارم.
آقای مهندس گفتند: هرصبح که بیدار میشوم، به این دنیا میآیم و هرشب که میخوابم، از دنیا میروم؛ بنابراین اگر به این فکر کنم که چهقدر فرصت من کم است، کار امروزم را به فردا نمیاندازم و خیلی زود آشپزی را یاد میگیرم.
تجربه خودم این است که ادامه تحصیل را دوست داشتم و آقای مهندس در سیدیهای زیادی راجعبه آن صحبت میکردند. برای من آن دوستداشتن و حال بد ادامهندادن، ۱۵ سال طول کشید و از نقطه شروع دور بودم. همیشه حالم بد بود که چرا ادامه ندادم؟ من که علاقه داشتم و درسم خوب بود! وقتی همکلاسیهایم من را میدیدند، میگفتند: چرا درس را رها کردی؟ و حالم خراب میشد. درسی که کنگره به من داد، نقطه شروعی بود که ادامه تحصیل بدهم، البته نقطه شروع برای من خیلی سخت بود و طولانی شد؛ اما وقتی شروع کردم چون هدفم درست بود، خیلی خوب همهچیز مهیا شد تا به آن برسم.
از آموزشهای کنگره در همه زمینهها یاد گرفتم؛ بهداشت درست، نظم و احترام واقعی، از لژیون سردار بخشیدن واقعی که این آموزشها به من الهام کمک میکند تا بتوانم دنبال خواستههای سالم بروم، درست حرکت کنم و به آنها برسم. من همیشه خودم را مدیون کنگره میدانم و با خود فکر میکنم که چهکار میتوانم انجام بدهم تا ذرهای از این محبتی که کنگره نسبت به من داشته را جبران کنم!
اوایل راجعبه قوانینی که برای کنگره۶۰ تعریف شده بود، میگفتم: این باید و نبایدها خیلی سختگیرانه است، اینکه بهعنوان تازهوارد نباید با راهنمایم در بیرون از کنگره ارتباط داشته باشم و چندسالی طول کشید تا بتوانم با خودم کنار بیایم و هرچه بیشتر گذشت، فهمیدم که چهقدر این قانون درست است و برای این وضع شده که به هدف تعیینشده برسم. کنگره مانند یک آموزشگاه میباشد؛ هر جلسهای که شرکت میکنم، درسهای جدیدی از استاد، راهنماها و مشارکت رهجوها یاد میگیرم و برای اینکه حواسم بهسمت حاشیهها کشیده و پرت نشود، این بایدها و نبایدها تعریف شده و نفعش برای من رهجو است. وقتی با حال خیلی بد وارد میشوم، خیلی مدعی هستم و منیت دارم؛ برای اینکه بتواند من را در مسیر درست قرار دهد، باید این قوانین باشد تا به درمان و هدفم برسم.
در رابطه با بخشش، در پیام سردار میگوید: هیچکس هنوز نیامده که بتواند یکپنجم مالش را ببخشد و از آن بگذرد. بهنظر من بخشیدن هم تمرین میخواهد، در کنارش صبر نیاز دارد. من الهام نمیتوانم از خودم توقع زیادی داشته باشم؛ ولی باید شروع کنم. نقطه شروع سخت است؛ اما باید ذرهذره و آرامآرام این بخشش را در هرجایی و به هرشکلی انجام دهم تا بتوانم به آن نقطه برسم که از یکپنجم مال خود بگذرم و این واقعاً شدنی است. سال اولی که پهلوان تعریف شده بود و آقای مهندس گفتند: هرکس ۵۰۰میلیون تومان بخشش کند، پهلوان نام دارد. اصلاً باور نمیکردم و خیلی برای من عجیب بود که تعداد زیادی از همسفران خانم، این بخشش را انجام دادند و پهلوان شدند. همیشه میگویم: کسانیکه در این جایگاهها قرار میگیرند، چیزهای اضافهای با خودشان دارند که من هنوز خیلی باید آموزش و یاد بگیرم تا بتوانم به آنها نزدیک شوم.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
(3).jpg)
با اتمام دوره سوم لژیون سردار همسفران وکیلی یزد، خدمت نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر معصومه، دبیری همسفر هاجر و راهنمای ویلیام همسفر مهناز و خزانهداری همسفر زیبا به پایان رسید. با تقدیر از این خدمتگزاران، خدمت نگهبانی به همسفر اکرم، خدمت دبیری به همسفر اعظم و خدمت خزانهداری به همسفر فاطمه محول گردید.
سایت همسفران وکیلی، ضمن خداقوت به خدمتگزاران دوره قبل، برای خدمتگزاران این دوره، آرزوی سربلندی و موفقیت دارد.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
تایپیست: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکاس: همسفر ناعمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر افسانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
27