English Version
This Site Is Available In English

کنگره برای من یک فضایی دارد که همه چیز را با جزئیات دارم می بینم

کنگره برای من یک فضایی دارد که همه چیز را با جزئیات دارم می بینم

جلسه هشتم از دوره نهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی قشم با استادی راهنمای محترم مسافر پیمان، نگهبانی راهنمای محترم مسافر ابوذر و دبیری مسافر یحیی با دستور جلسه (وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست. چون جاری است) یک شنبه نهم آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد؛ 

توی این دستور جلسه درباره تزکیه، پالایش و تغییر صحبت شده، حرف هایی در وادی دهم گفته شده که وقتی وادی را می خوانیم دیدیم در مورد حس، نور، صوت، تغییر، تبدیل و کلی اتفاق های بزرگ صحبت می کند. همه ما می دانیم که تا وقتی که تاریکی هست قطعاً هیچ چیز را نمی بینیم و نادانی هم دقیقاً همین کار را با من انجام می دهد وقتی که من در نادانی باشم درک درستی از اطرافم ندارم به یقین هیچ دیدی نسبت به اطرافم نداشتم و این هم حرفی که می زنم در خودم دیدم. 

من پانزده سال در اعتیاد بودم و نمی دیدم که داشتم این بلاها را سر خودم می آوردم و توی نادانی بودم و اگر بخواهم مثالی بزنم کنگره برای من یک فضایی هست که یک نور بسیار عظیمی دارد که همه چیز را با جزئیات دارم می بینم ولی وقتی که توی اعتیاد بودم انگار توی یک سالن خیلی بزرگی یک شمع کوچولویی روشن بود وقتی که در سالن بزرگ یک شمع کوچیک روشن باشه دید من هم به اندازه نور یک شمع هستش و وقتی که یک نور کبریت در یک فضایی روشن بکنید که دور تا دورت طلا باشد و وقتی که یک کبریت روشن می کنی فقط می دانی که یک مقدار کمی دور خودت طلا هست ولی وقتی که کامل روشن می شود می بینی که توی یک سالن بسیار بزرگی پر از گنج و طلا و اتفاقات این طوری است حالا بچه های سفر دومی و یا سفر اولی هایی که در انتهای سفر هستند می دانند که برای اینکه به نور و روشنایی برسیم به این راحتی هم نیست بایستی پوست آدم کنده بشه و برای اینکه صفت گذشته در ما تغییر بکند سختی هم هست. 

قبل از کنگره من آدمی بودم که دیگ هم دست من نمی دادند تا نمیز کنم می ترسیدند که دیگ را بدزدم و بروم آن را بفروشم ولی الان می آیند به من خدمت راهنمایی و لژیون می دهند استاد جلسه، خدمت گذار و مرزبان می شوم این ها به واسطه این هستش که سیستم به من اعتماد کرده والا که من قبل از کنگره این چیزها را یاد نداشتم این ها به واسطه روش DST هست و الا که من اگر قبل از ورودم به کنگره بود توی یک جمع این جوری در گیر قضاوت بودم همه این ها به واسطه عمل کردن به وادی هایی است که توی یک سال انجام دادم. آمدم، رفتم پوست ام کنده شد، سی دی نوشتم، آموزش گرفتم و یک نفری به نام راهنما زحمت کشید راه را به من نشان داد تا یواش یواش من توانستم از تاریکی ها عبور کنم و برسم مثلاً به یک تفکر سالم، ایمان، عقل و عشق سالم و به این ها برسم و صفت گذشته در انسان قطعاً تغییر می کند این نیست که اگر من یک مصرف کننده ام تا آخر عمر مصرف کننده بمانم این نیست که اگر من بی پولم تا آخر عمر بی پول باشم این نیست که اگر من یک آدم عصبی ام تا آخر عمر یک آدم عصبی بمونم قطعاً همه این ها قابل تغییراند و این وادی می آید به من این نوید را می دهد که می توانی تغییر کنی ولی باید مرد این هم باشی که تزکیه پیدا کنی پالایش بشی مرد این میدان هم باشی که هفته سه جلسه اگر قرار بود بیای کنگره، راهنما دارد زودتر از تو می یاد، نامه دارو را برات می نویسه و داروت را می دهد مرد این هم باشی که یک بیست دقیقه زودتر بیای و از خواب ظهر و مسافرت بزنی که به حال خوش برسی، بهشت را به بهانه نمی دهند به بها می دهند و نباید گذشته خودمان را فراموش کنیم که کجا بودیم، کی بودیم و چه کسی به ما اعتماد می کرد. پس این تغییر صفت اتفاق می افته و حتماً هم اتفاق می افتد به حال خوب می رسیم ولی باید به خاطرش تلاش کنیم و زحمت هم بکشیم.

ویرایش و تایپ: مسافر مسعود

بازنگری و ارسال: مسافر سجاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .