English Version
This Site Is Available In English

تفکر سالم شاه‌کلید وادی دهم

تفکر سالم شاه‌کلید وادی دهم

چهارمین جلسه از دوره دوازدهم کارگا‌ه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی وکیلی یزد به استادی راهنما همسفر مهدیه، نگهبانی همسفر فریده و دبیری همسفر فرزانه با دستور‌‌ جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.)» روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:٠٠ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
درابتدا از خداوند بسیار سپاسگزارم که این جایگاه را روزی من قرار داد تا در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. از نگهبان، همسفر فریده و همچنین گروه مرزبانان و ایجنت خانواده بسیار سپاسگزارم.
دستور جلسه وادی دهم؛ صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.
به‌نظر من وادی‌ها در امتداد یکدیگر آمده‌اند تا بهانه‌ای باشد که من مهدیه خود را بهتر بشناسم. وادی دهم؛ گویی وادی تفکر را در دل خود جای داده‌ است و می‌خواهد بگوید که شاه‌کلید تمام وادی‌ها، داشتن تفکر سالم است.
قبل از کنگره؛ چون در مسائل روزانه خیلی فکر می‌کردم، احساس من این بود که انسان متفکری هستم. خدا را شکر با ورودم به کنگره متوجه شدم که تفکر کسب‌کردنی است، این نیست که من ذاتاً تفکر داشته باشم. انسان باید؛ حتماً اول آموزش ببیند، بعد بتواند آموزش‌ها را عملی کند تا تفکر در او ایجاد شود.

در کنگره، مثلثی تحت عنوان مثلث دانایی داریم که ضلع اول آموزش، بعد عملی‌کردن آن آموزش است که دومین ضلع یعنی تجربه می‌باشد؛ سپس با این دو، تفکر ساخته می‌شود. برای این‌که بهتر بفهمیم؛ وقتی‌ من مهدیه بخواهم یک صفت مانند خیاطی را کسب کنم، ابتدا باید نزد استادی که خیاطی بلد است، بیاموزم، بعد آن را عملی کنم؛ یعنی همه آموزش‌ها را که دیدم، الگو بکشم؛ شاید الگوکشیدن من، چندبار خراب شود که آن را پاک کنم، ممکن است روی پارچه برش بزنم؛ ولی بارها خراب کنم و به مرحله دوخت هم برسم؛ اما درنهایت لباسی که می‌خواهم نشود.
زمانی‌که تکرار و تمرین کنم و پشت‌سرهم آموزش ببینم، یک رشته عصبی در مغز من ایجاد می‌شود که به آن تفکر می‌گویند. این دانایی می‌تواند خیاطی باشد یا تحقیرکردن. من خودم را خیلی تحقیر می‌کردم، شروع کردم به آموزش‌گرفتن و خیلی تکرار کردم که تأثیر زیادی داشت؛ ولی نمی‌گویم الان صد هستم. وقتی رشته تفکری در مغز من ایجاد شده‌است، نور در آن جریان پیدا کرده و نورانی می‌شود؛ یعنی صفت در من جاری شده و خیاط شده‌ام که می‌توانیم در همه زمینه‌های زندگی پیاده کنیم؛ مثلاً غیبت‌نکردن، قضاوت‌نکردن و یک علم خاصی را یادگرفتن.

حال اصلاً من مهدیه چرا باید صفت جدیدی را کسب بکنم؟
همیشه برای خودم این سؤال بود که چرا من باید صفت جدیدی را کسب بکنم؟ اگر به کلمه «جهان هستی» توجه کنیم، جهان اسم نیست، یک صفت است. جهان؛ یعنی جهنده، در حرکت‌بودن یا در جریان و روان‌بودن.
اگر به آب توجه کنیم، زمانی‌که روان و در حرکت می‌باشد؛ گویی روح دارد و زنده است؛ ولی همین‌که یک‌جا بایستد، به آن مرداب می‌گویند؛ یعنی صفت مردگی را به‌دست می‌آورد. انسان هم اگر نتواند طی سال‌ها، صفاتش را تغییر دهد دیگر زنده نیست و روح از او گرفته می‌شود؛ به‌خاطر همین روان انسان به‌هم می‌ریزد؛ چون یکسان بوده است.

من مهدیه اگر حالم خوب نیست، اصلاً به شرایط و انسان‌های اطراف من ربطی ندارد که چگونه هستند؛ چون خود، روان نیستم، یک‌سو و یک‌جهت با جریان زندگی حرکت نمی‌کنم.
آقای مهندس می‌فرمایند: برای زنده، حی و روان‌شدن فقط یک چیز وجود دارد که انسان باید عشق را تجربه کند. عشق به چه‌چیز و به چه کسی اصلاً مهم نیست! عشق باید خودش تجربه شود. عشق؛ یعنی انسان را به شوروشعف آورد و یک ذوقی در دل او زنده شود؛ یعنی قلب من به تپش درآید و مهم است که فقط باید در جهت سالم باشد. از تفکر سالم، آموزش‌ها را در هر زمینه‌ای گرفتم، عملی کردم و الان تفکر آن در من به‌وجود آمده است؛ در‌واقع این وادی می‌خواهد من را از تفکر سالم به عشق سالم برساند.

یک جراح، تفکر سالم را در خودش به‌وجود آورده، آموزش‌ها را دیده و زمانی‌که می‌خواهد مغزی را جراحی بکند، دیگر کتاب دست نمی‌گیرد که ببیند چه کاری را انجام دهد، ناخودآگاه می‌داند که چه باید بکند. این قضیه، درمورد من هم صدق می‌کند که همیشه درحال غیبت‌کردن بودم؛ اگر آموزش لازم را بگیرم و بتوانم آن را عملی کنم، تفکر آن در من به‌وجود می‌آید که ناخودآگاه دیگر غیبت نمی‌کنم و اصلاً متوجه هم نمی‌شوم؛ پس یک جراح وقتی‌که این تفکر سالم را در خود به‌وجود آورده، منجر به ایمان‌سالم می‌شود؛ یعنی به خود اعتماد دارد که می‌تواند حرکت کند، وارد جراحی بشود و عمل کند. ایمان سالم منجر به عمل سالم می‌شود که در این زمینه، وقتی عمل را انجام می‌دهد، باعث می‌شود که حس سالم به‌دست آورد؛ زیرا توانسته آن عمل را انجام دهد.
حس سالم نشان می‌دهد که عقل درست کار می‌کند و سپس به عشق سالم می‌رسد؛ یعنی کسی که عاقل است، عاشق می‌شود و به همه‌چیز عشق می‌ورزد.
امیدوارم آموزش‌های کنگره را خیلی جدی بگیریم و نسبت به آن‌ها بی‌توجه نباشیم، آن‌گاه قطعاً به مقصدمان که همان صلح و آرامش است، می‌رسیم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

رهایی ۴۰ سی‌دی

همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)

تحویل ۳۰ سی‌دی

همسفر مهناز، همسفر مریم، همسفر اعظم، همسفر فروزنده، همسفر فرزانه و همسفر منیره رهجویان راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)

رهایی ۴۰‌ سی‌دی و تحویل ۳۰ سی‌دی

همسفر الهام، همسفر فائزه و همسفر راحله رهجویان راهنما همسفر ریحانه (لژیون ششم)

۱۴ ماه خدمت راهنما همسفر سمیه در جایگاه نگهبان سایت به پایان رسید و همسفر افسانه با تقدیر از ایشان، در این جایگاه قرار گرفت. خدا قوت به راهنما همسفر سمیه و تبریک به همسفر افسانه.

مرزبان کشیک: همسفر هاجر و مسافر علی‌محمد
تایپیست: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر ناعمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .