شما توان دارید، اسلحه هم دارید؛ اما موضوعی که بر آن اشراف نداشتید به کار بردن آن اسلحه بود. اسلحۀ شما؛ قدرت و توان در بیان حقِ شماست، گلولۀ آن از لولۀ تفنگ جاری نمیشود؛ بلکه همان سخنی است که از دهان شما خارج
میگردد.
سردار، کتاب۶۰درجه
هفتبندهای هفتگانه از وادی دهم:
هفت بند اول :
۱) منیت حاصل از اطلاعات و آگاهیهای درست و نادرست در کمین من است که نگذارد درست آموزش بگیرم.
۲) اگر مربی و راهنما نداشته باشم با تمام اطلاعاتی که دارم بر خودم ظلم خواهم کرد.
۳) انسان که دارای صور آشکار و پنهان است باید بداند که جان او و جسم او باید جداگانه درک و فهم شود ولی هر دو در یک راستا باید قرار بگیرد تا مشکل و یا مشکلاتش حل شود.
۴) دانستن ریز مسائل مختلف، تعریف واژههای مختلف از درمان، بیماری، جسم، روان و جهانبینی هرچند بسیار خوب و کاربردی است ولی اگر منجر به نتیجه نشود همچون خری خواهی بود که در بین مشکلات گیر افتاده است.
۵) از دوبیتی اول وادی دهم باید بیاموزم که هیچ نمیدانم و هر آنچه را که تاکنون در مورد مشکلم پیدا کردهام توهم دانایی است زیرا مرا به نتیجه نرسانده است.
۶) وقتی ظرف خودم را از حجمی از اطلاعات و آگاهیهای درست و نادرست خالی کردم آنگاه ظرفیت پذیرش در من ایجاد خواهد شد.
۷) برای هر تغییری ابتدا تسلیم لازم است. اگر خودم را در حل مشکلات متنوع زندگیام از درمان بیماری تا سایر مشکلات مالی، خانوادگی، مدنی و اجتماعی همچون خری که گرفتار شده بدانم آنگاه روش تغییر را با جان دل میپذیرم و درصدد جبران و دریافت آموزش راستین قرار خواهم گرفت.
هفت بند دوم :
۱) تغییر در هر موضوعی اتفاق نمیافتد مگر فرد دچار طغیان شود.
۲) تغییر بسیار سخت است بخصوص در مسائلی که افراد توهم دانایی دارند و پذیرش آنها در سطح بسیار پایینی قرار دارد.
۳) طغیان حاصل از تغیر نشانه خوبی است این طغیان یک تکانه آگاهانه است به شرط آنکه مسیر تغییر به درستی و کامل انجام شود و به تثبیت برسد در غیر اینصورت این طغیان فقط ویران کننده است.
۴) برای مثال فردی که قصد تغییر در اعتیاد خود را دارد در صورت انتخاب مسیر نادرست و ورود به کمپ طغیانی ناگهانی در او تخریبی وحشتناک را برایش رقم خواهد زد، ولی اگر همان فرد با انتخاب مسیر درمانی صحیح و آموزشهای راستین در خودش تغییر ایجاد کند قطعا طغیان در او با مشاهده نسیم آرام الله در جسم و اطراف خودش کاملا مشهود خواهد بود.
۵) افراد از ایجاد تغییر سخت در مسیر درست بسیار خوشحال و سرمست خواهند بود.
۶) اطرافیان او نیز این تغییر را در او کاملا مثبت ارزیابی نموده و به او تبریک می گویند.
۷) در این شرایط او عظمت و سلامتی را دریافت خواهد کرد و نتیجه آن بهره فراوانی است که فرد در اثر یک تغییر در مسیر درست دریافت خواهد کرد.
هفت بند سوم :
۱) سلام دوستان برای هر کسی بمبی از انرژی است و نشانه سلامت و انتخاب راه و صراط مستقیم است.
۲) جالب است که وقتی به درون تاریکی و بیماری خودم فکر میکنم یادم نمیآید که دوستانم در زمان مصرف سلامی به من رسانده باشند همیشه میگفتند جایت خالی ... چه موادی ... چه مزهای ...چه شب خاطره انگیزی ....
۳) باید قدردان دوستانی باشم که با عشق و علاقه سلام میکنند و به گرمی مرا به آغوش پر محبت خود دعوت میکنند تا انرژی بگیرم.
4) شکر گذاری و شاکر بودن به دلیل انجام وصلهایی که من در انجام آنها و قدرت آنها نقشی نداشتهام بسیار ضروری است. من در ایجاد این همه محبت و عشق که سرمایهای است عظیم برای تغییر و تحمل سختیهای آن نقشی نداشتهام و خداوند و البته نگهبانان در ایجاد این سرمایه نقش آفرین بوده اند
۵) نگهبانان، خدمتگزارانی هستند که میتوانند چنین کار بزرگی را رقم بزنند و باید شاکر آنها بود نگهبانانی از جنس راهنما، استاد و دبیر، از جنس مرزبانان و ایجنت و از جنس خدمتگزارانی با چراغ خاموش که من حتی آنها را ندیده و نمی شناسم ولی هستند که من اینک در سایه محبت آنان، با عشق و علاقه به دوستانم سلام میکنم و راه را از میان نگاه و رفتار و کلام راستین نگهبانان پیدا میکنم.
۶) در این شرایط، همه چیز در کائنات از رحمت الهی سیراب میشوند. رحمت واسعه الهی در پرتو کنار هم بودن و سلام و سلامتی و محبت شامل حال ما خواهد شد و ما را سیراب خواهد نمود.
۷) نتیجه اینکه اگر محبت واقعی وجود داشته باشد و حسهای انسان هم پالایش شده باشد قلب انسان که محل محبت و حس است از نور ایمان لبریز خواهد شد و انگاه تغییرات بزرگ امکانپذیر خواهد شد.
هفت بند چهارم :
۱) در مغز هر کدام از ما روند رو به رشد که پایه آن محبت است کاملا قابل تشخیص است و حسهای سالم از انجام کارها و دریافت محبتها حتی به مقدار یک سلام قابل دریافت و ادراک است.
۲) قطعا به ارتقاء رسیدن و تغییر کردن از سمت تاریکیها به روشناییها از سمت قهر به سمت مهر در صورت وجود محبت و جذب رحمت الهی امکان پذیر خواهد بود.
۳) و اما انسانهای گمراه و درتاریکی و بدور از محبت واقعی فقط به سورچرانی و لذتهای زودگذر مشغولند و نصیبی از این محبت و تغییر ندارند، آنان به مانند چهارپایانی تشبیه شدهاند که به دنبال پاهای اضافیاند یعنی اگر مایه خر بودن در انجام کارهای بدون تفکر و ایمان و عشق دارند به دنبال خریت بیشتر هستند تا در عمق تاریکیها بمانند.
۴) افرادی که این چنین هستند کارها و تغییرات را مرحله ای سخت از زندگی خود میدانند ولی باید بدانند بدون دست و پا سر به سجده الله بسیار آسان است، یعنی اگر در مسیر تغییر با شرایط خودش باشی آسان ترین راه تغییری است که در نظر بسیار پیچیده و سخت بود.
۵) شرط آسان شدن هر تغییر تمنای دل است یعنی یک خواسته قوی و انجام تمام وظایف از کوچکترین تا بزرگترین آنها...که البته با این تمنای دل فاصله بسیار دارند یعنی با آن خواسته قوی فاصله بسیار دارند، مانند نابینایانی که در روز به دنبال شب هستند یعنی دلشان تغییر و درمان را میخواهد ولی رفتار آنان حاکی از آن است که به دنبال هیچ تغییری نیستند.
۶) و در پایان حکم میکند این حرف ساده را هر کسی بفهمد و عمل کند میتواند بگوید من دانستم و حق همین است و هر کس که بفهمد ولی عمل نکند باید بداند که نمی داند و حرف حق در او اثر نکرده است.
۷) نتیجه اینکه تغییرات با انجام دادنها شکل میگیرد و باید بدانیم که انجام ندادنها فقط خودداری است.
ادامه دارد.....
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
ارسال: مسافر محمدرضا ل7
- تعداد بازدید از این مطلب :
111