معرکه گیری از جهل و نادانی می آید

به نام قدرت مطلق الله
جلسه دوم از دوره چهارم سری کارگاه های آموزشی، خصوصی نمایندگی دزفول با استادی مسافر یونس، نگهبانی مسافر نعمت و دبیری مسافر یوسف با دستور جلسه ( رابطه یادگیری و معرکه گیری ) در روز سه شنبه 04 آذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد
سلام دوستان یونس هستم مسافر
تشکر می کنم از آقا مهرداد عزیز، که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیریم، همچنین از ایجنت محترم، آقا پژمان و خسته نباشید می گویم خدمت همه عزیزان، خوشحالم که در جمع شما هستم و سعادت اینو داشتم که، یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم.
 من فکر میکنم هرچی که زمان می گذرد و این جایگاه را تجربه می نمایم، استرسم بیشتر می شود، اوایل انگار برای من خیلی این جایگاه، راحتر بود؛ شاید به این دلیل است که آدم مسئولیتش بیشتر می شود.
در رابطه با دستور جلسه یادگیری و معرکه گیری، قبل از ورود من به کنگره، من یک مصرف کننده ای بودم که استاد معرکه گیری بودم، شاید یکی از دلایلی که مصرف مواد مخدر، یه شیرینی خاصی برای من داشت آن معرکه گیری در هنگام مصرف بود، با دوستان می نشستیم و از بحث سیاسی تا بحث اجتماعی و انواع و اقسام تحلیل های لازم، که هیچ هم بلد نبودیم؛ با دوستان انجام می دادیم.
من فکر می کنم که انسان زمانی که پا به این حیات می گذارد، میاد که آموزش ببیند و یاد بگیرد و آموزش غلط، انسان را به بیراهه می کشاند و آموزش درست، می تواند زندگی بخش باشد.
استاد در ادامه فرمودند خیلی از ما ها به واسطه آن جهل و نادانی، وارد تاریکی اعتیاد شدیم، معرکه گیری از جهل و نادانی می آید، از اینکه انسان منیت داشته باشد می آید، وقتی انسان منیت داشته باشد به خودش اجازه می دهد که در هر چیزی اضهار نظر کند، وارد هر مساله ای که می شود خودش حکم نماید و دخالت نماید.

وارد کنگره که شدیم به ما گفتند که باید گوش به فرمان راهنما باشید و تسلیم باشید، وقتی که من قبول کردم که یک مصرف کننده هستم و راه درمانم اینجا است و پروتکل درمانم دست راهنما است، دیگر خودم را تسلیم کردند و خودم را در اختیار راهنما قرار دادم، سعی کردم گوش به فرمان باشم و به صحبتهای راهنما گوش نمایم و به فرامین کنگره را اجرا نمایم و از آن چیزهایی که ممکن است من را از مسیر درمان خارج نماید، فاصله بگیرم، یکی از اینها، معرکه گیری است یعنی که من، سفر اولی، دخالت نمایم در کار راهنما، دخالت نمایم در قوانین کنگره، اوایل هم برای من اتفاق می افتاد، البته من بازگو نمی کردم بیشتر درگیری درونی بود، در ذهن خودم می گفتم مثلا چرا باید لباس سفید بپوشم، چرا باید مثلا ساعت فلان بیام اینجا؛ ولی رفته رفته فهمیدم که این اموزشها است که می‌توان از آنها بهره برد و به ارامش رسید.
ما دو مساله داریم یکی بحث اعتیاد است، که در کنگره درمان می شود ولی یک مساله دیگر، خارج از کنگره، آنهایی که مصرف مواد ندارند چرا اینقدر حالشان خراب است؛ چرا این همه درگیری است؛ مصرف کننده مواد و سیگار نیستند ولی مشکل دارد، درگیر و عصبانی است، احترام نمی گذارد و با حال بد از خواب بیدار می شود، با حال بد می خوابد، برنامه ریزی ندارد، نظم ندارد و در کل از حال خوبی برخوردار نیست؛ پس اینجا نشان می‌دهد که فقط بحث اعتیاد نیست ، ما اینجا اعتیاد خود را درمان نماییم یک بحث است؛ این که بتوانیم زندگی کردن را بیاموزیم یک بحث دیگری است، یاد گیری و معرکه گیری دقیقا مقابل همدیگر هستند، ما اگر بخواهیم آموزش بگیریم باید از معرکه گیری فاصله بگیریم، دوتا سفر اولی نباید با هم رفت آمد نمایند، نباید نگاه به نامه همدیگر کنند، نباید با کله خودموان سفر کرد، مثلا ساعت ۶ باید دارو بخوریم ساعت ۱۰ بیدار شدیم، با خودماون بگویم حالا چه فرقی می کند، اینها در کنگره مربوط به معرکه گیری است، اگر بخواهیم که هم درمان بشویم و هم زندگی کردن را بیاموزیم باید حتما در نظر داشته باشیم و از معرکه گیری فاصله بگیریم، انشالله که همه سفر خوبی داشته باشند.
استاد در آخر فرمودند شال راهنمای تازه واردین را به آقا ابراهیم تبریک می گویم و امیدوارم که در مسیرشان موفق باشند و چقدر خوشرنگ است و مبارکشان باشد.
از اینکه به صحبت های من گوش کردید متشکرم.

تهیه و ارسال: وبلاگ نمایندگی دزفول