چهارمین جلسه از دور نهم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنما همسفر زری، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "جشن گلریزان" در روز پنجشنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زری هستم یک همسفر؛
سلام و عرض ادب دارم خدمت همه مسافران و همسفران گرامی و خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من اذن و اجازه داد که امروز در این مکان مقدس پا بگذارم و خدمت کنم و آموزش ببینم. در ابتدا از استاد راهنمای عزیز خانم مهتاب بسیار سپاسگزارم که به من آموختند در هر جایگاهی که قرار بگیرم برای من سراسر آموزش است. هفته گلریزان و جشن گلریزان را خدمت همه مسافران و همسفران عزیز تبریک عرض میکنم امیدوارم که همه ما از این جشن بزرگ بهره کافی را برده باشیم. یک خدا قوت جانانه عرض میکنم خدمت ایجنت و مرزبانان قسمت مسافران و ایجنت و مرزبان قسمت همسفران و همچنین همه مسافران و همسفران در سراسر کشور به ویژه اعضای کنگره ۶۰ نمایندگی خمین.
دستور جلسه امروز گلریزان است و همه ما میدانیم که گلریزان یک سنت قدیمی است و یکی از بهترین نعمتهایی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است و به واسطه همین نعمت من صحبتهایم را با خطابهای از ستاد سردار شروع میکنم که در ابتدای وادی چهاردهم فرمودند: امواج عشق و محبت در کائنات موج میزنند و همه انسانهایی که دارای این خصوصیت هستند یکدیگر را جذب میکنند و با جمع شدن و جذب شدن خطی را درست میکنند که خود و دیگران که با آن همسو هستند را مییابند و از نیروهای مخرب کم میشود و تکرار و تداوم آن مانند رودها و اقیانوسهای زلالی میباشد که به وجود میآیند تا قوت و غذای نیروهای راستین را در هر نقطه از عالم به هر شخصی برسانند آنگاه محبت این کلمه زیبا معنادار میشود. وقتی وادی چهاردهم را میخواندم این قسمتش با دستور جلسه امروز مرتبط بود و نظر من را جلب کرد و کلمه محبت مصداق تک تک کسانی است که روی این صندلیها نشستهاند و آموزش میگیرند.
من وقتی وارد کنگره شدم نفس سرکشی داشتم و آنقدر حالم بد بود که نمیتوانستم آرامش بگیرم و از زمین و زمان طلبکار بودم و فکر میکردم که دنیا به آخر رسیده و هیچ چیز برای من معنایی نداشت، وقتی به کنگره آمدم فهمیدم تک تک کسانی که روی این صندلیها مینشینند انسانهای قوی هستند آقای مهندس در این مورد فرمودند شیطان هیچ وقت انسانهای ضعیف را انتخاب نمیکند برای تخریب؛ همه کسانی که اینجا هستند انسانهای با ارزش و توانمندی هستند و شیطان به زیباترین شکل ممکن انسانهای توانمند را انتخاب میکند برای تخریب پس وقتی فهمیدم که به من تخریب وارد شده روی افکار و اندیشه من پرده کشیده شده و من نعمتهای خداوند را نمیبینم تصمیم گرفتم حرکت کنم و گوش به فرمان راهنما باشم و فرمانبردار.
آن وقت بود که فهمیدم میتوانم پردهها را لایه به لایه کنار بزنم و روشنایی و نور را درون خودم پیدا کنم و آن چیزی که آقای مهندس فرمودند نیروهای خفتهای درون شما وجود دارد که شما میتوانید با سعی و تلاش آنها را پیدا کنید. من توانستم با آموزش کنکره و مثلث جهان ارتباطات که همان صوت، نور و حس هست آشنا شوم و یاد گرفتم که مرکز این مثلث قلب است و قلب فقط با عشق جلا داده میشود و به واسطه فرو رفتن در تاریکیها قلب من سیاهتر و داغانتر شده بود وقتی در لژیون سردار آمدم این واژه برای من خیلی غریب بود و نمیدانستم که چه چیزی هست و چگونه باید در آن حرکت کنم و تنها چیزی که من را با واژه عشق و محبت آشنا کرد لژیون سردار بود. وقتی وارد لژیون سردار شدم احساس کردم که به من جان تازه داده شد احساس کردم که سلول به سلول بدنم اکسیژن میگیرد آن وقت بود که تاریکیها برای من به نور و روشنایی تبدیل شد آموختم که باید بیدار و هوشیار باشم و اگر بیدار و هوشیار نباشم نیروهای منفی آنچه را که من برداشت کردهام از من میگیرند.
در سی دی مثال آقای مهندس فرمودند اگر میخواهی شجاعت داشته باشی باید با هیولاهای زیادی بجنگی من در آستانه گلریزان این هیولاها را احساس میکردم و تمام مشکلات روزمره سد راهی میشد برای من که حرکت نکنم ولی من در اینجا آموختم که تمام این مشکلات برای بزرگ شدن من است مانند نانی که در تنور داغ شکل میگیرد و یاد گرفتم که نباید بگذارم نیروهای منفی به گوهر درون من آسیب بزنند گلریزان برای من یک آزمون نفسانی بود و من در گلریزان هیچ از خود گذشتگی انجام ندادم در واقع من در گریزان با خودم آشنا شدم و من در لژیون سردار آموختم که باید با خود واقعیم روبرو بشوم با خود خدا.
آیا میتوانم با عشق و محبتی که خداوند به من هدیه داده بود روبرو شوم؟ گلریزان برای من هرس کردن بود آیا میتوانم شاخ و برگهای اضافی خود را پایین بریزم؟
آیا میتوانم از ترسهایم عبور کنم؟ آیا میتوانم با ناامیدیم روبرو شوم؟ آیا میتوانم منیتم را کنار بگذارم؟ آیا میتوانم از خواستههای معقول و نامعقولم بگذرم تا دیگران به حال خوش برسند من با شرکت در گلریزان دگرگونی در خود ایجاد کردم که بتوانم کمک کنم انسانهایی در اینجا احیا شوند چراغهای خانههایی روشن شود و من نوعی میتوانم با این حرکت روز به روز به این چراغها اضافه کنم.
گلریزان تکهای از پازل کنگره ۶۰ است که در کنار درمان اعتیاد، درمان سیگار، درمان اضافه وزن و درمان سرطان گذاشته شد تا من خودم را محک بزنم و در پایان به من ثابت شد که مگر میشود آرامش را به کسی هدیه بدهی ولی خودت آرامش نگیری مگر میشود سفرهای را برای کسی پهن کنی و خودت سر آن سفره گرسنه بمانی و در آخر:
دانی که خداوند چرا تو را داده دو دست
من معتقدم که در آن سری هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
با دست دگر ز بی کسان گیری دست
و این نمونهای از عشق و محبتی بود که مسافران و همسفران در کنگره ۶۰ به دیگران هدیه کردند و امیدوارم که این حال خوش و رهایی از بندهای مختلف را نصیب قلب بزرگ وزندگی خودشان کرده باشند ممنون از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ مطلب و عکاس: مسافر میلاد
ویرایش، تنظیم و بارگذاری: مسافر ابراهیم
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
35