جلسه ششم از دوره اول جشن گلریزان کنگره۶۰ نمایندگی ارم ، با استادی همسفر مریم و نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "جشن گلریزان" در روز پنج شنبه ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
دوستان مریم هستم، یک همسفر.
از نگهبان محترم تشکر میکنم که امروز اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
از تمام عزیزانی که روز دوشنبه در جشن گلریزان حضور داشتند و خدمت کردند تشکر میکنم، انشاءالله مسیرشان پر از نور و روشنایی باشد. همچنین از همه کسانی که تلاش کردند تا این شعبه با چنین امکاناتی به این مرحله برسد که شخصی مثل مسافر من بتواند در این مکان بنشیند، درمان شود و به رهایی برسد، تشکر میکنم.
در کنگره، هر فردی که وارد میشود، چه برای درمان و چه برای خدمت، مسیر رشد و تعالی را طی میکند. از کسی که تازه وارد شده و میخواهد درمان شود، تا کسی که خدمت میکند، راهنما میشود، شال میگیرد، سردار، دنور یا پهلوان میشود. پشت همه این جایگاهها تلاشها و هزینههای زیادی صرف شده است.
برای هر مسافر و همسفری که وارد این مکان میشود و روی صندلی مینشیند، زمان زیادی صرف شده تا از تاریکیهای اعتیاد و ضد ارزشها رها شود. منِ همسفر، اگر بخواهم در بیرون از کنگره جایی مشابه را جستجو کنم که امن باشد، بدون استرس و در عین حال رایگان، هیچجا را پیدا نمیکنم. در کنگره برای من یک راهنما، یک معلم و یک مسیر مشخص وجود دارد تا بتوانم همراه با مسافرم سلامتی را به دست بیاورم.
اولین نعمتی که خداوند به انسان عطا میکند، سلامتی است، و کنگره نیز نخستین چیزی که به انسان میدهد همین نعمت سلامتی است. بزرگترین هدیهای که کنگره به یک مسافر یا همسفر میبخشد، سلامتی و آرامش است. هدف کنگره در واقع کمک به انسانهاست و از هیچ ارگان یا سازمانی هم کمکی دریافت نمیکند.
هر سازمانی برای رسیدن به اهداف خود به سه عامل نیاز دارد: علم، نیروی انسانی متخصص، و منابع مالی. در کنگره، خوشبختانه علم مورد نیاز از طریق سیدیهای آقای مهندس تأمین میشود. نیروی انسانی متخصص شامل دیدهبانها، اسیستنتها، ایجنتها، مرزبانها و بهمراتب سفر دومیها و سفر اولیهاست.
اما منابع مالی کنگره از طریق اعضای خودِ کنگره تأمین میشود—اعضایی که داوطلبانه کمک میکنند. شاید این سؤال پیش آید که چرا کسی که درمان شده، دوباره کمک مالی میکند؟ چون در واقع، او در قبال هزینههایی که قبلاً برایش صرف شده تا به رهایی برسد، موظف است آن را جبران کند. آموزش کنگره هم بر همین اصل استوار است: وقتی کسی برای شما کاری انجام میدهد، شما هم موظفید جبران کنید.
کسی سالها پیش صندلی مرا خرید و باعث شد من امروز اینجا باشم. حالا من نیز وظیفه دارم در قبال لطفی که در حقم شده، خدمتی مالی انجام دهم تا برای افرادی که هنوز در تاریکی اعتیاد هستند، صندلیای فراهم کنم و آنها هم بتوانند وارد کنگره شوند و نجات پیدا کنند. این خدمت را با عشق و از صمیم قلب انجام میدهم . با خدمت مالی زنجیرهی عشق را گسترش میدهم.
مسافر و همسفر هر دو در دوران تاریکی آسیب دیدهاند. مسافر از درد اعتیاد رنج برده و همسفر از دیدن و همراهی او در رنج بوده است. هر دو در تاریکی گیر کرده بودند؛ بارها گریه کردند، دعا کردند، از خدا خواستند که دری برایشان باز کند، و خداوند صدایشان را شنید.
خودِ من پیش از ورود به کنگره، زنده بودم اما زندگی نمیکردم. ورزش میکردم اما از آن هیچ لذتی نمیبردم. ماشین، خانه، طلا و مال دنیا داشتم، اما هیچکدام خوشحالم نمیکرد. همیشه از خداوند راه راست را میخواستم. تصورم از راه راست فقط نماز و چادر بود، اما خداوند به واسطهی مسافرم، دستم را گرفت و وارد کنگره کرد.
کنگره مرا از دنیای مجازی نجات داد و وارد دنیای حقیقی کرد. آنجا تصمیم گرفتم شکرگزاریام را ادا کنم. فهمیدم که راه راست، همان علم کنگره است؛ علمی که باعث شد درونم تغییر کند، حسهایم زنده شوند و تاریکیها کنار بروند. کمکم صفات بد من تبدیل به صفات نیک شدند و من تغییر را در درون خود احساس کردم.
وقتی به لژیون سردار آمدم و عضو شدم، در جشن گلریزان شرکت کردم و در حد توانم خدمت مالی انجام دادم. زیرا میدانستم برای بهدست آوردن چیزهای بزرگ، باید شکرگزار باشم. معنای شکرگزاری را انسان زمانی بهدرستی درک میکند که وارد لژیون سردار شود؛ جایی که بخشیدن با تمام وجود، حس انسان را دگرگون میکند.
آقای مهندس گلریزان را که جشنی ایرانی و سنتی است، به زیبایی وارد کنگره کردند تا همه از آن بهرهمند شوند. هدف گلریزان تنها بخشش مالی نیست، بلکه یادآوری این نکته است که «کجا بودیم و اکنون کجا هستیم». بهنظر من، صفت بخشندگی در وجود تمام انسانها هست، اما در اثر ضد ارزشها به خواب رفته است. جشن گلریزان بستری است برای بیدار شدن این صفت زیبا. وقتی میبخشی، گویی زندگی تازهای را آغاز میکنی و حس جدیدی را تجربه میکنی. رها میشوی از بند مادیات و درونت نورانیتر میشود؛ تغییری که در «صور پنهان» انسان رخ میدهد و بر «صور ظاهر» نیز اثر میگذارد.
نتیجهی این تغییرات، حضور در گلریزان و عضویت در لژیون سردار است. آقای مهندس به ما آموختند که در برابر بخشش، هیچ تمنایی نداشته باشیم. هر بذر نیکی که میکاریم، همان را برداشت خواهیم کرد. اگر با نیت پاک ببخشیم، پیش از هر چیز خودمان از انرژی آن بهرهمند میشویم.
زمانی کسی با بخشندگی خود، جواز ورود من و مسافرم را به کنگره صادر کرد. حالا نوبت من است که با بخشش، جواز ورود مسافر و همسفر دیگری را فراهم کنم. اینجاست که بدون چشمداشت و با عشق میبخشم، چون میدانم با ورود یک مصرفکننده به کنگره، چند خانواده نجات پیدا میکنند.
بخشش نیز مانند هر صفت دیگری با تمرین و تکرار تقویت میشود. لژیون سردار میدانی برای همین تمرین است؛ جایی که میآموزیم راحت از مال دنیا بگذریم، چه مبلغ اندک باشد، چه زیاد. هرچه در این مسیر پیش میرویم، صفت بخشندگی در وجودمان نیرومندتر میشود.
و وقتی میبخشیم، نباید انتظار داشته باشیم مالمان چند برابر شود، چون اتفاقات بسیار بزرگتر و زیباتری در زندگیمان رخ میدهد—اتفاقاتی که گاهی شبیه معجزهاند. برای خود من چنین بوده است: نهتنها هیچگاه کم نیاوردهام، بلکه روزبهروز برکات زندگیام بیشتر شده است.
در کنگره لژیونهای مختلفی وجود دارد؛ از راهنمای تازهواردین و ویلیام تا لژیون سردار که از عظمت خاصی برخوردار است و راهنمای آن استاد سردار هستند. حتی آقای مهندس، خانوادهشان، دیدهبانها، اسیستنتها، ایجنتها، مرزبانها و تمام سفر اولیها و دومیها در این لژیون مشارکت دارند.
اکنون که به واسطهی آقای مهندس چنین فرصتی برای ما فراهم شده، بیایید شکرگزار باشیم؛ شکرگزار تمام تغییراتی که در درونمان رخ داده، از کوچکترین تا بزرگترینشان. بدانیم پولی که میبخشیم، در حقیقت برای خود ماست؛ همان پولی است که برکتش در زندگی و حتی در جهان های بعدی همراه ما خواهد بود.
در پایان از مسافر عزیزم آقا هادی تشکر میکنم که اجازه دادند کاندید جایگاه پهلوانی بشوم . در حقیقت پهلوان واقعی ایشان هستند. امیدوارم که مسافرم و همه شما عزیزان جایگاه والای پهلوانی را تجربه کنید انشاءالله.
سپاسگذارم از اینکه به صحبتهای من توجه کردید.

عکس: مرزبان خبری مسافر پیمان
تایپ : مسافر فخرالدین
بارگزاری : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
94