English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون ویلیام وایت (نمایندگی لاله کرج)

اخبار لژیون ویلیام وایت (نمایندگی لاله کرج)

سخنان استاد:
سلام دوستان خاطره هستم مسافر
هفته گلریزان یکی از پربارترین و پربرکت‌ترین دستور جلسات کنگره است. چرا که ما در هفته گلریزان بخشندگی را یاد می‌گیریم، و این بخشندگی باید در تمام ابعاد زندگی من باشد.
کنگره 60 تنها جایی است که ما مبلغی پرداخت می‌کنیم و خوشحال می‌شویم، بر سر بیشتر پرداخت کردن رقابت داریم. چرا؟ چون می‌دانیم آنچه دریافت می‌کنیم بسیار ارزشمند است و هیچ جای دنیا، در مطب هیچ پزشک یا کلینیکی و با هیچ روش دیگری نمی‌توانیم بیابیم، بنابراین با رضایت کامل و خواست قلبی این پرداخت را انجام می‌دهیم.
کنگره در بدو ورود هیچ چیز از ما نمی‌خواهد، حتی کسانی که زیر شش ماه سفر هستند اجازه عضویت در لژیون سردار ندارند. چون می‌گویند اول بیا، اگر خوب شدی، جواب گرفتی و دلت خواست، آن موقع می‌توانی پرداخت داشته باشی. در سفر اول فقط دیگران به شما خدمت می‌کنند، در ادامه شما می‌توانید جبران کنید. هر کس به شکلی، یک نفر به درم، یک نفر به کرم و یکی به کرم، یکی پهلوان می‌شود، دیگری راهنما، مرزبان و ... مهم نیست من در آبدارخانه خدمت کنم یا تی بکشم، مهم این است که خدمتم را صادقانه انجام دهم و بازپرداخت داشته باشم، در غیر این صورت خودم متضرر می‌شوم. پس سعی کنیم قدر بدانیم و برای حال خوبی که دریافت می‌کنیم شکرانه بپردازیم.
ما برای انجام هر کاری باید فکر کنیم؛ به چه دلیل وارد لژیون سیگار شدم؟ اگر هدفم سلامتی و حال خوب است، باید موبه‌مو به آنچه به من گفته می‌شود عمل کنم تا بتوانم نتیجه بگیرم. اگر کسی مشکل خاصی داشته باشد و به پزشک مراجعه کند، باید تمام مراحل درمان را انجام دهد، وگرنه بهبود نخواهد داشت. من هم در کنگره زمانی نتیجه می‌گیرم که به دستورات عمل کنم. بدترین کار در لژیون سیگار این است که دوگانه‌سوز شوم، هم آدامس بخورم هم حالا سیگار بکشم. این کار بسیار خطرناک است و عوارضی به دنبال دارد. وقتی وارد لژیون سیگار می‌شوم، دیگر نمی‌توانم بگویم حالا سیگارم را تیپر و کم می‌کنم آدامس هم می‌خورم! سیگار باید کلاً قطع شود و آدامس نیکوتین را جایگزین کنم. نیکوتین را یا باید به صورت کشیدنی دریافت کنم یا خوراکی، نمی‌توانم با آن بازی کنم.
جسم ما بسیار هوشمند است، نیروی منفی هم خیلی سریع نقاط ضعف ما ر ا می‌شناسد. مثلا اگر من به خاطر یک مشکل خاص، درد، بیماری یا دعوا با همسر و ... گریز داشته باشم، دائما همان مشکل یا مانع را در مسیرم قرار می‌دهد. چون خاصیت ساختارها این است؛ حفظ و بقا، رشد و توسعه. نیروی منفی می‌داند اگر من قدم اول را در مسیر بازگشت از ضد ارزش‌ها بردارم، مثلاً سیگارم را درمان کنم، بعد نوبت دیگر ضد ارزش‌ها می‌شود و درنهایت آن ساختار ضعیف و منهدم می‌گردد. و چون نمی‌خواهد مرا از دست بدهد، موانع را سر راهم بیشتر می‌کند. اگر بخواهیم منتظر روزی بمانیم که هیچ مشکلی نداشته باشیم و بعد شروع کنیم، امکان‌پذیر نیست، هیچگاه روزی نمی آید که مشکلی در زندگی وجود نداشته باشد.
در مواجهه با مسائل و سختی‌ها کمی فکر کنیم، آیا سیگار کشیدن مشکل ما را حل می‌کند؟ شاید تصور بر این باشد که سیگار کشیدن استرس را کم می‌کند، در صورتی که سیگار به شدت ترشح هورمون کورتیزول را افزایش می‌دهد و باعث استرس بیشتر می‌شود. پس خودمان را گول نزنیم، در حق خودمان کم‌فروشی نکنیم. اگر بتوانیم به خودمان قاطعانه نه بگوییم، آن‌وقت است که اعتمادبه‌نفس و قدرت پیدا می‌کنیم.
ما در هفته گلریزان مبلغی پرداخت می‌کنیم، در ازای آن چه به دست می‌آوریم؟ حال خوب، برکت آن به زندگی‌مان برمی‌گردد. هرچند معامله نمی‌کنیم. من هیچگاه از کلمه کمک کردن به کنگره استفاده نمی‌کنم، زیرا می‌دانم اگر پرداختی هم انجام می‌دهم باز حال خوب آن به خودم برمی‌گردد، پس باز هم کنگره به من کمک کرده است. من همیشه میگویم شکرانه، فقط می‌توانم سپاسگزاری کنم.
در روش DST هم این بخشش را داریم. ما بدون روش درست، آگاهی و آموزش نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم. وگرنه در خانه می‌نشستیم، OT و آدامس نیکوتین خود را می‌خوردیم و خوب می‌شدیم. چرا این اتفاق نمی‌افتد؟ چون آموزش و آگاهی نیست، عشق نیست، چون نیاز به راهنما داریم، و تکامل در جمع اتفاق می‌افتد.
در روش DST و درمان سیگار، ما در ابتدا باید از آن چیزی که سال ها با آن اخت شده بودیم بگذریم، البته بهترین جایگزین را به ما می‌دهند. سپس در پله‌های کاهش، یک پنجم از میزان مصرفمان کم می‌کنیم. باید گذشت و بخشش انجام دهیم تا جسم ما آن جای خالی را پر کند.
من هیچگاه فکر نمی‌کردم بتوانم سیگارم را کنار بگذارم، بسیار وابسته بودم و دوست داشتم. اما زمانی که سفر سیگارم را شروع کردم، عشق بالاتری آمد و بر آن غالب شد. عشق خدمت کردن و راهنما شدن. باید آن انگیزه را در خودم ایجاد کنم تا به من انرژی و توان حرکت بدهد استارت می‌زنم. از آنچه دوستش دارم می‌گذرم تا بهتر از آن نصیبم شود.
اگر چیزی را که خودم استفاده نمی‌کنم، لباس یا کفشی که برایم کوچک شده یا رنگش را دوست ندارم، ببخشم، کاری نکرده‌ام. اسم این بخشش نیست. وقتی یک پنجم از مصرف موادم می‌گذرم، سیستم شبه افیونی بدنم به همان اندازه خود را بازسازی می‌کند و مواد لازم را می‌سازد، و من یک پنجم حال خوب دریافت می‌کنم. اگر آن بخشندگی را نداشته باشم و نگذرم، در نهایت آن حال خوب را به دست نمی‌آورم.
ولی بخشش هم اندازه دارد. در روش DST، ضریب هشت دهم واقعاً مهندسی شده‌ است، به اندازه‌ ایست که نه به جسم من زیاد فشار می‌آورد که نتواند جایگزین کند، و نه آنقدر کم است که هیچ چیز حس نکنم. باید یک شوک کوچک به بدنم وارد شود. در مورد گلریزان همینطور، اگر من بیست میلیارد پول داشته باشم و عضو سردار بشوم، کاری نکرده‌ام، اصلا بخششی که انجام داده‌ام حس نمی‌شود، باید حداقل یک یا دو میلیارد پرداخت کنم. اما می‌بینیم یک نفر در ماه بیست میلیون درآمد دارد و عضو سردار می‌شود، این شخص نهایت توانش را گذاشته و واقعا بخشش کرده است. امیدوارم همگی بتوانیم در این هفته بخشش را به زیباترین شکل ممکن در کنگره و در زندگی‌مان به انجام برسانیم.

تایپ و ارسال: مسافر خاطره- نمایندگی لاله کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .