جلسه ششم از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژهی مسافران و همسفران نمایندگی دلیجان با استادی راهنما همسفر صدیقه، نگهبانی ایجنت مسافر محمد و دبیری راهنما مسافر اباذر، با دستور جلسه:« گلریزان»، ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
با تشکر از ایجنت، نگهبان لژیون سردار و همهی کسانی که اجازه خدمت امروز را به بنده دادند.دستور جلسه:«گلریزان»، است.در مورد آیین گلریزان باید بگوییم که گلریزان تنها سنت و آیینی است که در کشور ایران برگزار میشود. در هیچکجای جهان چنین آیینی وجود ندارد. پس از حملهٔ مغولها به ایران، مردم خراسان برای حمایت از دردمندان و آسیبدیدگان جنگ، این آیین را برقرار کردند. عیاران و پهلوانان، شال قرمزی را در سردابهای از خطهٔ خراسان پهن کردند و مردم، هر آنچه در توان داشتند، به امانت گذاشتند تا از نیازمندان آن دوران پشتیبانی کنند.
اما چرا این آیین در کنگرهٔ ۶۰ برگزار میشود؟
اگر نگاهی به بیرون از کنگره بیندازیم، میبینیم که گلریزان بهعنوان یک آیین سنتی در زورخانهها برگزار میشود تا از دختران و پسران، بیماران و نیازمندان حمایت شود. در این آیین، مرشد زنگ «یا علی» را به صدا درمیآورد و یکی از پهلوانان یا عیاران، بقچهای پر از گل را به میان میآورد. سپس هرکس به اندازهٔ شأن، کرامت و توان مالی خود، مبلغی را درون بقچه میاندازد. این مبلغ به امانت گذاشته میشود تا آبروی کمکدهنده و کمکگیرنده حفظ شود؛ چه مبلغ کم باشد و چه زیاد.
کنگرهٔ ۶۰ یک سازمان مردمنهاد است و تکیهگاه اصلی آن، کمکهای خود اعضا است. آقای مهندس با تدبیر خود، در آغاز از سبدهای کمکهای مالی شروع کردند که در جلسات و بهصورت شهربهشهر گردش میکرد. اما دریافتند که برای ادامهٔ اهداف کنگره، باید حرکت دیگری صورت گیرد. بنابراین لژیونهای مالی تشکیل شد که در ادامه به لژیونهای سردار تبدیل شدند و در فصل مربوطه، جشن گلریزان برگزار میشود تا افراد با حس خوب خود در آن مشارکت کنند.
برای مشارکت در این جشن، من باید سه پارامتر را در خودم حل کنم:
نخست، باید به مفاد وادی هشتم عمل کنم که میگوید: «جبران خسارت کن، اول از خودت، بعد از اطرافیانت و بعد از جامعهات». من به خود، اطرافیان و جامعهام آسیب زدهام. بنابراین با حمایت مالی از جشن گلریزان، سعی میکنم این جبران خسارت را در حق اطرافیانی که با آنها همحس، همانرژی و همدرد هستم—چه در داخل کنگره و چه در خارج از آن—انجام دهم.
دوم، باید نقطهٔ تحملم را در زمینهٔ مالی بالا ببرم. اینگونه نیست که بنشینم و تنها بگویم: «امسال میخواهم در لژیون سردار شرکت کنم و جایگاهی مثل عضویت سردار، دنور یا پهلوانی اعلام کنم» و سپس انتظار داشته باشم در آن جایگاه باقی بمانم. چنین نگرشی دور از تفکر صحیح و آموزشهایی است که در کنگره دریافت کردهایم.
هدف کنگرهٔ ۶۰، برپایی ساختمانها و بناهای مستقل در همهٔ شهرها است؛ بهگونهای که هر بنا متعلق به همان شهر و نمایندگی مربوطه باشد و در اختیار اعضا قرار گیرد. این هدف با استقرار در مکانهای استیجاری محقق نمیشود.
ما در حریم کنگره تأکید داریم که هویت و آبروی اعضا باید حفظ شود. به همین دلیل باید مکانهای آبرومندی وجود داشته باشد تا افراد زیر سقفی امن، با حفظ شأن و جایگاه اجتماعیشان، درمان شده و به تعادل لازم دست یابند.انسانها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: دستهای که تنها توانایی جمعآوری دانش و مال را دارند، اما قادر نیستند آن را به درستی خرج کنند. در مقابل، افرادی هستند که هم جمع میکنند و هم خرج میکنند، اما بهگونهای که درنهایت دچار فقدان انرژی و منابع مالی میشوند. اما دسته سوم، انسانهای متعادلی هستند که هم میاندوزند و هم بهموقع و بهجا خرج میکنند.
انسان متعادل کسی است که بتواند هم بُعد مادی و هم بُعد آموزشی و معنوی خود را رشد و توسعه دهد. چنین فردی میتواند بخشی از دانش و دارایی خود را برای رشد شخصی به کار گیرد و بخش دیگری را برای خدمت به جامعه و همنوعان خود پسانداز و بخشش کند.

نکته حساس و مهم در این مسیر، مدیریت «حساسیتها» است؛ همانگونه که آقای امین به درستی اشاره کردهاند. انسانها ممکن است حساسیتهای مختلفی داشته باشند؛ ازجمله حساسیت غذایی، دارویی، مالی یا حتی حساسیت نسبت به غرایز خود. اما کلید موفقیت، این است که فرد بتواند نقطه تحمل خود را در قبال این حساسیتها افزایش داده و آن را مدیریت کند.
اگر من بتوانم حساسیتم نسبت به مسائل مالی را حل کنم، مسلماً قادر خواهم بود در عرصه بخشش و کمک به دیگران نیز گام بردارم. انسانی که نتواند از دلبستگیهای مادی بگذرد، این تعلقات، سد بزرگی در مسیر رشد و تعالی او خواهند شد.
همانطور که آقای مهندس نیز فرمودهاند، انسانها یا «صاحب مال» هستند یا «نگهبان مال». این گفتار، کاملکننده سخنان آقای امین است. اگر ما صاحب مال باشیم، آن را هم برای خود و هم برای دیگران خرج میکنیم؛ اما اگر تنها نگهبان مال باشیم، نه قادر به استفاده درست از آن برای خود هستیم و نه میتوانیم به دیگران ببخشیم.

به باور من، امسال پنجمین سالی است که در جشن گلریزان شرکت میکنم و هیچگاه در زندگیام فرصتی بالاتر و ارزشمندتر از این نیافتهام.
وقتی به گذشته مینگرم، پدر و مادر و نسل پیشین ما با سختی و مشقت زندگی کردند. آنها تمام توان خود را به کار بستند تا برای آیندهشان پساندازی داشته باشند، اما شاید تفکری که باید در کنار این پسانداز کردن وجود میداشت، بهطور کامل در آنان بیدار نشده بود.
امروز که در اینجا نشستهام، بیماری اعتیاد را پشت سر گذاشتهام؛ اما در خانهام، عزیزی مبتلا به سرطان دارم. من از نزدیک شاهد هزینههای سرسامآور درمان سرطان، دورههای سخت شیمیدرمانی و تمام رنجهایی بودهام که یک بیمار سرطانی متحمل میشود.
با این حال، به خود میبالم که عضو کوچکی از کنگره ۶۰ هستم و در تمام این سالها تمام تلاشم را کردهام تا در تحقق اهداف کنگره ۶۰ سهمی داشته باشم. من قدمی کوچک برداشتهام. شاید تنها ذرهای از دریای عشق و محبتی که آقای مهندس بر جان ما جاری ساختهاند، در وجود من متجلی شده باشد.

خدا را شاکرم که توفیق یافتم در این سالها هم خود به نور برسم و هم اعضای خانوادهام را به سوی این نور فرا خوانم، تنها برای اینکه پیوند عشق و محبت و صفت نیکوی بخشش در وجودشان رشد کند.سپاسگزار خداوند متعال و سپاسگزار آقای مهندس هستم و امیدوارم امسال نیز بتوانم به شایستگی از جشن گلریزان حمایت کنم.
آرزوی قلبیام، رسیدن به جایگاه «پهلوانی» است؛ اما این آرزو را به نیابت از پدرم دارم، زیرا او بزرگترین پهلوان زندگی من بود. او با مشقت زندگی کرد، اما همیشه به ما آموخت که انسان باید پسانداز داشته باشد. همانطور که آقای مهندس فرمودند: "اگر چیزی را دوست داری، بخشی از آن را امروز استفاده کن و بخشی را برای فردایت نگه دار." از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از شما سپاسگزارم.
عکس: مسافر محمد- لژیون یکم
تایپ و ارسال خبر: همسفر مسعود- نگهبان سایت
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
786