بخشش و بخشندگی دارای معنای گسترده و دامنهداری و صفتی از صفات خداوند است. آیا من هم میتوانم بخشنده باشم؟ تمام خلقت به طور غریزی و تحت فرمان قدرت مطلق بخشنده هستند مانند: آسمان، هوا، درختان، گیاهان و حیوانات در نوع خود بخشنده هستند. هوا و اکسیژنی که تنفس میکنیم، آسمانی که زیبایی وصف ناپذیر دارد، بارانی که از آسمان بر روی خاک تشنه میبارد، خورشید که به زمین گرما زندگی و حیات میبخشد، ماه که در شبهای مهتابی نور به زمین میبخشد، ستارگان که میدرخشند، دلبری میکنند و آسمان ما را چراغانی میکنند. پرواز پرندگان در آسمان رها کردن را به ما می آموزد، زمین به ما زندگی و خوراک میبخشد. مسکن، آرامش و آموزش در بستر زمین وجود دارد. زمین سخاوتمندانه آنها را به ما میبخشد. خداوند مسئولیت بخشندگی خود را به نحو احسن انجام داده است که از این آفرینش و بنا کردن گسترهی بیکران هستی هدفی داشته است. او قدرت عشق و بخشندگی خود را به نمایش گذاشته است.
از طرفی دیگر اختیار، محبت و توان بخشش را هم در من قرار داده است تا ببخشم، رها کنم و توقع بازستاندن نداشته باشم. در گذشته بزرگان و پهلوانان توانمند ایران زمین رسم پسندیدهای داشتند. اگر کسی مشکلی، بیماری و مسئلهای داشت به اتفاق مردم دور هم جمع میشدند و هر کس با هر توان مالی در صدد کمک به هم نوع خود بر میآمدند. فهم در بخشش بسیار مهم است. آیا وقتی من چیزی میبخشم، بخشش و رها کردن درصورپنهان من هم اتفاق میافتد؟ از اختیاری که خداوند در من قرار داده چگونه میتوانم در جهت بخشش استفاده کنم؟ بخشش میتواند مادی یا معنوی باشد. اگر محبت و بخشش همراه با معرفت واقعی نباشد بخشندگی و بخشش هم معنایی واقعی ندارد. آیا هدف من از بخشش جلب توجه دیگران است؟ یک مادر بخشنده است و معنای واقعی محبت را میداند، یک پدر بخشنده است و از جان خود برای آسایش خانوادهاش میگذرد و توقع باز ستاندن هم ندارند، حیوانها هم در نوع خود برای بقای نسل خود تا پای جان میجنگند.
بخشش درحیوانات هم وجود دارد. بعضی حیوانات در خوردن غذا و شکار خود، دیگر حیوانات را هم سهیم میکنند. نقل از تواضع و جوانمردی در گذشتگان ما بسیار است. روزی مرد رهگذری خسته از جایی عبور میکرد بسیار تشنه، گرسنه بود. دَر خانهای را زد و جرعهای آب طلب کرد. صاحبخانه برای او آب و غذا آورد. صاحبخانه گفت: دیر وقت است شب مهمان ما باش، مرد دعوت صاحب خانه را پذیرفت و شب آن جا ماند. صبح عزم رفتن کرد مرد صاحب خانه در حال بدرقهی مهمان بود که مهمان انگشتر صاحب خانه را دید و گفت چه انگشتر زیبایی! اگر من هم مثل تو انگشتری داشتم آن را به بازار میبردم آن را میفروختم و غذای فرزندانم را تهیه میکردم و اینگونه آوارهی بیابانها نمیشدم. صاحب خانه بدون معطّلی انگشتر خود را در آورد و به مرد داد گفت: بگیر و قوّت زندگیات را فراهم کن. مرد رهگذر خوشحال شد و انگشتر را گرفت چند قدمی نرفته بود که برگشت و انگشتر را به صاحب خانه پس داد و گفت: انگشترت را بگیر نمیخواهم!!
صاحبخانه پرسید چرا؟ آیا فکر میکنی بدل است؟ مرد رهگذر گفت: خیر من قدرت بخشندگی تو را میخواهم. هر کس قدرت بخشندگی ندارد. بسیار هستند افراد توانمند و ثروتمند که اموال و ثروت خود را جمع آوری میکنند نه خود میخورند و نه به دیگران میدهند؛ یعنی توان بخشش را ندارند. شاید بعضی از ما انسانها فکر کنیم بخشش مخصوص توانگران است. من بخشش واقعی را در کنگره۶۰ از آقای مهندس حسین دژاکام آموختم. ایشان خودشان درمان شدند، راه درمان متدDST را کشف کردند. از وقت، خانواده، آبرو و اموال خود در راه نجات بیماران مصرفکننده فروگذاری نکردند و با عشق، محبت تمام آموزشهای خود را در اختیار خانوادهها و دردمندان قراردادند. در جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ بخشش واقعی را از مصرفکننده دردمندی آموختم که مواد مصرفی خودش را میبخشند و ذره ذره از تاریکی وحشتناک اهریمن رها میشود. ما همسفران و خانوادهها در زمان مصرف مسافران خود خسارتها دیده و هزینههای سنگینی را پرداخت نمودیم؛ به دلیل این که راه درمان را نمیدانستیم.
ما خانوادهها حاضر بودیم به هر دَری برای درمان بیماران مصرفکننده خود بزنیم. من ناخواسته خسارتهایی به خود و جامعه وارد کردهام حال بر من واجب است تا هم جانی و هم مالی جبران نمایم. جشن گلریزان در کنگره۶۰ همیشه وجود دارد و اعضا با عشق خدمت میکنند. برای من هم فرصتی است تا با عشق حضور بیابم و با کمک به هم نوع خود باعث شوم تا خانوادهای از درد اعتیاد رها و درمان شود. بخشش فقط برای کسانی نیست که توان مالی بالایی دارند؛ بلکه برای کسانی که توان مالی کمی هم دارند این امکان وجود دارد و میتوانند در جشن گریزان شرکت کنند. باعث مباهات و سرافرازی است که با اندک بخشش ما، انسانی احیا میشود و دردی از دردمندی دوا میشود. این اتفاق در کنگره۶۰ هر ساله ویژهتر در جشن گلریزان رقم میخورد. اعضا با شادی وصف ناپذیری در جایگاههای سرداری، دنوری و پهلوانی با هر توان مالی شرکت می کنند. از بزرگان نقل است در هنگام سختیها دشواریها و تنگدستیها ببخشید از هر آن چه که در توان دارید.
حتی ریختن خورده نان برای پرندگان، مهمان دعوت کردن و غذایی هر چند ساده تهیه کنیم و به نیازمندان دهیم، هدیه دادن، قرص نانی به فقیری دادن. وقتی توان از خودگذشتن در حالی که خود نیز نیاز دارم؛ در من قدرت بگیرد بدون این که توقع بازگشت و بازستاندن داشته باشم بخشش با عشق و محبت انجام شود درهای رزق و روزی باز میشود و حال خوش در صورپنهان من اتفاق میافتد. در کنگره۶۰ ما به شکرانهی درماناعتیاد مسافران و حال خوب خودمان عزیزانمان برای انجام این عمل عظیم در جشن گلریزان با شور و شوق شرکت میکنیم و با عشق هر آنچه توان داریم در طَبَق اخلاص گذاشته و آرزو میکنیم سبب حال خوش خانوادهی دیگری باشیم. اگر یک نفر احیا شود و به زندگی برگردد گویی کل انسانها نجات یافته و احیا شدهاند. «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. تنها پیوند محبت ما را به یکدیگر متصل نگاه خواهد داشت.» «اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند بنا هم کمکم رو به نابودی و خرابی میرود؛ اما ساکنین آباد بناهای خراب و ویرانهها را هم میتوانند احیا نمایند.»
منبع: منبع: سیدی گلریزان و سیدی رب(۲)
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیونپنجم)
رابطخبری: همسفرمهناز رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیونپنجم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیوندوم)
ویرایش: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیونششم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیونهفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
80