English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه:باراهنمای محترم پهلوان اکبر

مصاحبه:باراهنمای محترم پهلوان اکبر

لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر
۷ سال سوءمصرف انواع مواد ،۱۲ ماه  سفر کردم با استاد راهنمایی استاد امین دژاکام
روش درمان DST شربت درمان OT ، ورزش در کنگره والیبال و شنا رهایی ۱۵ سال و پنج ماه 
چه نوع آموزش‌های بعد از دریافت شال پهلوانی گرفتید؟
طبیعتاً آموزش‌هایی که بعد از دریافت شال پهلوانی داشتم، بسیار متفاوت بود. در واقع یکی از نکاتی که برایم روشن شد این بود که پول نیز می‌تواند باعث رشد انسان شود و جایگاه او را تغییر دهد. درست است که بخشش مالی کاری دشوار است، اما می‌توان آن را انجام داد؛ یعنی با هر سختی که باشد، می‌شود از پسش برآمد. نگاه انسان نسبت به مسائل مالی و مادی نیز تغییر می‌کند؛ مثل قبل نیست و دیدگاه بهتری پیدا می‌شود.
تفاوت خدمت مالی در کنگره وخارج از کنگره را توضیح بفرمایید؟
واقعیت این است که من تجربه‌ی خدمت مالی بیرون از کنگره را هم دارم، اما موضوع این است که چون در کنگره این خدمت مالی در جهت احیای انسان انجام می‌شود، تأثیرش بسیار بیشتر است؛ به‌ویژه بر خودِ فردی که بخشش می‌کند. جنس این بخشش متفاوت است، چون در مسیر انسان‌سازی و درمانِ واقعی اتفاق می‌افتد. 
آقای مهندس فرموده‌اند که یکی از بالاترین خدمت‌ها در کنگره ۶۰، خدمت مالی و یا عضویت در لژیون سردار می‌باشد. تعبیر شما چیست؟
طبیعی است که وقتی یک ساختار بخواهد شکل بگیرد و به مسیر خود ادامه دهد، به سه پارامتر اصلی نیاز دارد: یکی منابع مالی، دیگری منابع آموزشی، و سوم دستیاران آموزشی یا همان معلمانی که در مسیر خدمت می‌کنند. پس یکی از اضلاع ادامه‌ی حیات این ساختار، تأمین منابع و زیرساخت‌های مالی است.
به همین دلیل است که قدیمی‌ها گفته‌اند: بی مایه فطیره؛ یعنی اگر شرایط مالی مناسب فراهم نشود و بستر آماده نباشد، درمان با مخاطره روبه‌رو خواهد شد. من خودم اگر قرار بود جلسات کنگره در زیرزمین‌ها یا مساجد و خانه‌ها برگزار شود، احتمالاً تصمیم به شرکت نمی‌گرفتم. طبیعتاً محیطِ مناسب و امکاناتِ لازم، انگیزه‌ی حضور و ماندگاری را بیشتر می‌کند.
خدمت کردن در کنگره را چگونه آغاز کردید و از نگاه شما خدمت در کنگره چگونه است؟
من قصد داشتم از کنگره بابت کالای باارزشی که به من داده است، تشکر کنم.  انتخابات مرزبانی بود باید بگویم تصمیمی برای کاندیدا شدن نداشتم. فکر می‌کنم سال ۱۳۸۹ یا ۱۳۹۰ بود که یکی از بچه‌های کنگره گفت: نمی‌خواهی برای انتخابات ثبت‌نام کنی؟گفتم: نه، من وقت ندارم خیلی کار دارم رها شدم می خواهم به کارهایم بپردازم.
ایشان گفتند ما هم که از تهران آمدیم کرج واین نمایندگی را راه اندازی کردیم ،کار و خانواده داریم،همان صحبت ها جرقه‌ای در ذهنم زده شد  و باعث این شد برای انتخابات مرزبانی کاندیدا شوم. خوشبختانه رأی آوردم و از همان‌جا خدمت من آغاز شد. 




با توجه به اینکه این هفته  مراسم باشکوه گلریزان کنگره ۶۰ برگزار می‌شود؛ مراسمی که اعضا در آن با عشق، محبت و احساس مسئولیت در مسیر خدمت مالی به کنگره گام برمی‌دارند، می‌خواستم بپرسم:
شما برای حضور و مشارکت در گلریزان امسال چه هدف، نیت و احساسی دارید و این مراسم را چگونه در مسیر رشد و خدمت خود ارزیابی می‌کنید؟

با تمامِ قوا، قدرت و توان دراین مراسم‌شرکت می کنم، و تلاشم این است که خدمت مالی‌ام را طبق پله‌هایی که مهندس مشخص کرده‌اند، به انجام برسانم. تمام تلاشم را به کار می‌گیرم تا بتوانم با حداکثر توان در این مسیر گام بردارم.
من سردار بودم، دنور بودم، پهلوان بودم، و ان‌شاءالله تلاش خواهم کرد تا از آقای مهندس اجازه بگیرم و نشان بعدی را هم کسب کنم.
حضور در مراسم گلریزان برای من صرفاً ادای دین است. آقای مهندس می‌فرمایند:کنگره به هیچ‌کس دِینی ندارد و هیچ‌کس مدیون کنگره نیست، این از بزرگواریِ ایشان است که این جمله را می‌گویند. من خودم را همچنان بدهکار کنگره می‌دانم، هرچند می‌دانم هیچ‌گاه نمی‌توانم آنچه را که کنگره به من داده است، جبران کنم. اما حداقل این است که با خود می‌گویم تمامِ تلاشم را خواهم کرد تا به نوعی به کنگره بگویم که از او سپاسگزارم.
نقش همسفر در پیشبرد اهداف کنگره چه می‌باشد؟
قطعاً همان‌طور که همسفر در سفر اول درمان نقش مکمل و بالِ پرواز مسافر است، حضورش در خدمت مالی نیز شاید به مراتب پررنگ‌تر باشد. شما با کسی زندگی می‌کنید که ممکن است بخشش مالی شما فشارِ نبودِ آن وجه را به دوش او بیندازد؛ یعنی باید از خواسته‌هایش بگذرد. ممکن است دلش ماشین بخواهد، خانه‌ای بزرگ‌تر، وسایل نو، طلا، یا حتی یک سفر؛ اما با این بخشش، از آن‌ها می‌گذرد. پس به نظر من نقش همسفر در خدمت مالی از خود مسافر هم پررنگ‌تر است. به همین دلیل است که آقای مهندس می‌فرمایند: اگر خانواده‌ای بخواهد از بین اعضایش یک پهلوان اعلام کند، اولویت با همسفر است.
بخشیدن شاید برای همه راحت نباشد. شما با چه هدفی در لژیون سردار این بخشش را انجام دادید؟
هدفِ من این بود که کاری انجام داده باشم و به نوعی محبت کنگره را جبران کنم. اما وقتی این اتفاق افتاد، دیدم که خودِ سیستم و کنگره نه تنها از من طلبی ندارد، بلکه در ازای آن بخشش، بازخورد و پاسخ مثبت هم می‌دهد. اگر این بخشش با نیتِ سپاسگزاری و جبران محبت انجام شود، قطعاً تأثیرگذارتر است.
برای افرادی که بین دوراهی بخشیدن و نبخشیدن قرار گرفته اند و برای ورود به لژیون سردار تردید دارند، چه توصیه ای دارید؟
طبیعی است که در این مسیر، نفس انسان او را سرِ دوراهی قرار می‌دهد، اما همان‌طور که در سفر درمان از راهنمای خود تأثیر می‌پذیریم و از او استفاده می‌کنیم، در این موضوع نیز می‌توان از تجربه و راهنمایی اعضای لژیون سردار، دنور یا پهلوان بهره گرفت. با گفت‌وگو و استفاده از راهنمایی‌های آن‌ها، می‌توان از ترس و شک عبور کرد. به نظر من باید از قدم‌های کوچک‌تر شروع کنیم تا به‌تدریج این مسیر را طی کنیم و ظرفیتِ بخشش را افزایش دهیم.
به عنوان سؤال آخر، اگر صحبتی هست بفرمایید:
خدمت مالی در کنگره تنها لژیونی هست که اسمش را سردار گذاشتنه اند، و این نشانه اهمیت جایگاه بخشش مالی هست؛ خداوند به همه ما  کند تا آخر عمر با کنگره باشیم.

 


عکس:مرزبان خبری مسافر پیمان
مصاحبه:مسافر فخرالدین لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .