English Version
This Site Is Available In English

وقتی در حرکت باشم نوری در دلم روشن است

 وقتی در حرکت باشم نوری در دلم روشن است

وادی نهم به من آموخت که در مسیر زندگی، هرگاه ایستادم در حقیقت از خودم فاصله گرفته‌ام. فهمیدم اگر می‌خواهم زنده بمانم و زندگی کنم، باید در حرکت باشم. حرکتی آرام ذره‌ذره اما پیوسته و مداوم، زمانی بود که از سختی‌ها خسته و ناتوان می‌شدم، می‌خواستم همه چیز را رها کنم و ناسپاسی می‌کردم، اما امروز می‌دانم توقف یعنی سقوط، یعنی بازگشت به تاریکی و گذشته‌ای که در آن همه‌ چیز بهم‌ریخته بود. امروز با تمام ضعف‌ها و ناتوانی‌هایم حرکت می‌کنم حتی اگر آرام باشد زیرا یقین دارم در این حرکت، نیروهای الهی یار و یاورم هستند. این وادی به من ایمان، امید و انسانیت را دوباره بخشید؛ امید به اینکه هر روز بتوانم کمی بهتر از دیروز باشم و به من یاد داد که زندگی یعنی حرکت حتی اگر این حرکت آهسته باشد. روزی در تاریکی مانده بودم، نه امیدی داشتم و نه نیرویی برای ادامه زندگی اما در مسیر آموزش‌های کنگره۶٠ آموختم که توقف یعنی سقوط یعنی دور شدن از مسیر رشد و رهایی. گاهی خسته می‌شدم و گاهی زمین می‌خوردم اما حالا می‌دانم هر بار برخاستن یعنی نزدیک‌تر شدن به نور الهی، دیگر از سختی‌ها نمی‌ترسم؛ زیرا فهمیدم هر رنجی در دل خود پیامی از سوی خدا دارد. حرکت کردن یعنی ایمان داشتن به این‌ که حتی در طوفان نیز نوری وجود دارد که راه را نشان می‌دهد.

در گذشته، وقتی با مشکلی روبه‌رو می‌شدم، می‌ایستادم و تسلیم می‌شدم؛ اما امروز با یاری خداوند و آموزش‌های کنگره، آموخته‌ام که حرکت رمز زنده‌ماندن من است. اگر نتوانم پرواز کنم، راه می‌روم؛ اگر نتوانم راه بروم، می‌خزم؛ اما هیچ گاه نمی‌ایستم و هر سقوط، اگر با آگاهی همراه باشد، پلی برای برخاستن دوباره است. امروز با تمام وجودم می‌گویم: دیگر نمی‌ترسم، زیرا آموخته‌ام حتی در سخت‌ترین لحظه‌ها نیز باید به سمت روشنایی ذره ذره اما پیوسته حرکت کنم و تا زمانی که در حرکت هستم، امید به زنده بودنم وجود دارد. در گذشته فکر می‌کردم ایستادن یعنی اقامت اما حالا می‌دانم توقف یعنی سقوط، یعنی بازگشت به تاریکی، در مسیر زندگی و درمان، بارها خسته شدم و لغزیدم، اما هر بار با یاد خدا و آموزش‌های کنگره دوباره برخاستم. فهمیدم خداوند یار انسان‌هایی است که در حرکت‌اند، حتی اگر آهسته پیش بروند. امروز می‌دانم هر سختی پیامی از عشق خداست و هر مانع فرصتی برای رشد من، دیگر نمی‌ترسم، چون برخاستن را یاد گرفته‌ام. حرکت من یعنی زندگی، یعنی ایمان، یعنی امید به فردایی روشن‌تر. اکنون می‌دانم تا وقتی در حرکت باشم، نوری در دلم روشن است و توقف برای من مرگ است. از راهنما دلسوزم همسفر سودابه، که چراغ مسیر زندگی من است سپاسگزارم.

نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون‌‌چهارم)
رابط‌خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون‌چهارم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون‌دوم)
ویرایش: سکینه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون‌چهارم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون‌هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .