جلسه یازدهم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی نایین، با استادی دیده بان محترم مسافر احمد حکیمی ، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محمّدبا دستور جلسه «وادی نهم:وقتی نیروی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می شود» پنجشنبه15 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر سپاسگزار خداوند هستم که امروز فرصت شد تا در این نمایندگی خدمت شما عزیزان برسم .تشکر و قدردانی میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را به وجود آورند تا انسانهای بسیار زیادی بتوانند از تاریکیها به سمت جهان پر از نور برگردند و این جز رحمت خداوند چیز دیگری نمیتواند باشد.بنابراین باید شاکر خداوند باشیم تا بدانیم و بتوانیم. به سفر اولیها تبریک میگویم و برای ایشان آرزوی سفری خوبی رادارم و امیدوارم در طول سفر بتوانند بر تمام نیروهای که بر هر دلیل مانع رسیدن آنها به رهایی میشوند فائق بیایند تا بتوانند به زندگی همراه با آسایش و آرامش و سراسر نور برگردند.
البته تمام اینها به دلیل عدم شناخت انسان از قوانین و مقررات و عبور از چراغهای قرمز زندگی رخ میدهد بعضیاوقات انسانها فکر میکنند که هرچه قدر سن آنها بالا میروند عقل و قدرت تشخیص انسان هم بالا میرود و این در میانسالی بیشتر اتفاق میافتد متأسفانه بالا رفتن سن خیلی مواقع باعث میشود که انسان در یک بعد حرکت کند و از سایر ابعاد مثل اندیشه ،تجربه و آموزش غافل بماند. اگر قرار بر این باشد که انسان آموختنیها را صرفاً از طریق روزگار بیاموزد مطمئناً چندین صد یا هزاران سال طول خواهد کشید تا انسان فقط قواعد و مقررات زندگی کردن را درست بیاموزد و به یک زندگی متعادل برگردد. هنر کنگره 60 این است با شناخت درست مسیر و آموزش صحیح مسیر درست را برای یک مسافر مشخص میکند و با آگاهی بخشیدن به او شناخت را در او به وجود میآورند، اشکال و ایراد او را برایش مشخص میکنند تا قوانین و مقررات درست زندگی کردن و رسیدن به تعادل را یاد بگیرد و این قابل بازگشت و درست شدن است و حتی از اول هم بهتر خواهد شد بهشرط اینکه قدم اصلی را بازهم خودش با خواستهای که دارد بردارد و بهطرف ارزشها و رهایی حرکت کند باید در این مسیر با طی طریق درست بر جنگهای درون و نیروهای بازدارنده که هدفشان جلوگیری از انسان برای رسیدن به هدف است پیرو ز بشوید .

فلسفه خلقت انسان این نیست که چند صباحی زندگی کند و بعد برود .خداوند میفرماید ای انسان تو از قبل بودی ، الآن هم وجود داری و در آینده هم وجود خواهی داشت پس برای سالم ماندن باید یک سری قوانین و مقررات را یاد بگیری تا نه خودت به مشکلات بربخوری و نه برای دیگران مشکلاتی درست بکنی، در این مسیر مریض نمیشوی ، سختی نخواهی دید، راه برای تو هموار خواهد بود، پرونده قضایی نخواهی داشت ، تو از کسی شکایت نمیکنی ، کسی از تو شکایت نخواهد کرد ، کاری به زندان نخواهی داشت و... اگر قواعد زندگی را بدانی تو از این زندگی هستی و بههیچعنوان نمیتوانی خودت را از این زندگی حذف کنی اگر میخواهی آسوده باشی باید به قوانین احترام بگذاری و آن را اجرا کنی اگر من و شما مصرفکننده شدهایم به دلیل عدم شناخت قوانین زندگی بوده و نمیدانستیم که این کاری که انجام میدهیم ضد ارزش است و اثرات آن بر فیزیولوژی و جسم ما غیرقابلجبران و نابودکننده است. قانون زندگی این نیست که زندگی کنی و بعد بمیری و در ادامه بهحساب و کتاب تو برسند و درنتیجه تو در طبقه اول یا چندم بهشت یا جهنم قرار بگیری و یا در برزخ منتظر بمانی تا روز وعده داشته شده فرابرسد .
نه عزیزان بهشت یا جهنم یک محیط است بهشت و جهنم همان چیزی است که الآن در آن قرار داری ، بهشت و جهنم در درون انسانها وجود دارد اصلاً در برون نیست اگر میخواهی بدانی در کجا قرار داری به خود بنگر و ببین آیا مریضی داری؟ باکسی درگیری داری ؟ از خود رازی بودن با از خود رازی بسیار متفاوت است. باکسی قهر نیستی ؟ تخریب در زندگی دیگران ایجاد نکردهای؟ مال دیگران را نخوری؟ همه اینها نشانه است که در کجا قرار داری ؟ اگر الآن مصرفکننده هستی این نشانه این است که کلاً کار تو ایراد دارد. بهظاهر همه ما باهم فرق داریم ولی درواقع بر اساس دعای کنگره که میگوید همه ما در پی هم روان شدهایم زندگی همین است چون موجودیت انسان این است که همه در پی همدیگر هستند چون حیات ما بر اساس ارتباط اجتماعی با همدیگر است . هر اتفاقی که برای انسان رخ میدهد بر اساس خواست خودش است نه خواست خداوند اگر مالی از شما برده میشود این دعوتنامهای است که قبلاً خودت صادر کردهای این قانون زندگی است. انسان هر عمل ضد ارزشی که انجام میدهد در ابتدا انسان نسبت به آن عمل بیحس میشود تا نبیند چه دارد انجام میدهد. بهعنوانمثال برای کشیدن دندان آیا تحمل کشیدن دندان بدون تزریق داروی بیحسی راداریم؟ نیروهای بازدارنده همین کار را انجام میدهند نسبت به آن کاری که انسان انجام میدهد ابتدا انسان را بیحس میکنند با زمزمه کردن با توجیه و بهانهتراشی کردن به هزار و یک دلیل انسان را قانع میکند تا آن کار را انجام بدهد چون چشم انسان را بر نتیجه عمل قبلاً بسته است .

دلیل اینکه انسان خیلی راحت دروغ میگوید ، تهمت میزند و .... به دلیل اینکه انسان را قبلاً بیحس کردهاند. انسان در بیرون زندگی به خیلی چیزهای حتی کماهمیت توجه میکند ولی به خودش کمتر توجه میکند. ما انسان هنرمند زیاد داریم که وقتی در موقعیتی قرار میگیرند غرق در نقش آن هنر میشوند و ادای آن را درمیآورند . شخص مصرفکننده است در جمع قرار میگیرد و بهگونهای بازی میکند که هیچکس نفهمد که او مصرفکننده است . خداوند میفرماید که روزی فرا خواهد رسید که هیچ نفسی بار نفس دیگری را به دوش نخواهد کشید یعنی حتی نزدیکترین فرد به تو نمیتواند جواب گوی اعمال و رفتار تو باشد . تو باید برای حل اعتیادت خودت قدم برداری تا خودت نخواهی هیچکس برای توکاری انجام نمیدهد. بهعنوانمثال :من در یک خانواده کاملاً مذهبی بودم که فقط من احمد اضداد درآمده بود و هیچکس هم نمیدانست من اعتیاددارم اگر هم میفهمیدند کسر شحنه و منزلت این خانواده بود که معتاد دارند ولی من بهمحض رهایی و درمان در رادیو و تلویزیون مصاحبه کردم چون مهندس فرمودند ما خطشکن میخواهیم که اطلاعات و آگاهی به مردم بدهد و روش درمانی کنگره 60 را اطلاعرسانی کند تا کسانی که مشکلدارند بیایند و درمان بشوند که بهواسطه من دهها نفر آمدند کنگره و رها شدند این را دیدم که خداوند رحمتش شامل حال من شد و به زندگی برگشتم و مقایسه کردم با سال قبل که دقیقاً در همین تاریخ من یو آر دی شده بودم و 15 روز در بیهوشی به سر میبردم و بعد از 15 روز نه قادر به حرکت بودم نه قادر بودم سرکار بروم و نه به درد خودم میخوردم و نه به درد خانواده و نه به درد اجتماع ، سه وعده مصرف زیاد قرص که زندگی کردن عادی را از من گرفته بود وقتی این دو را باهم قیاس کردم جایی خودم را پیدا کردم دیدم که واقعاً نمیتوانم بیتفاوت عمل کنم و سرم را زیر بیندازم و بروم هر عملی را عکسالعملی است پس ایستادم تا دینم را با خدمت کردن ادا کنم . آیا علم پایانی دارد؟ آیا شما میتوانید عددی پیدا کنید که پایان شمارش را نشان بدهد؟ علم زندگی هم پایانی ندارد و ما هم کنگره ماندهایم که تحصیل علم زندگی کنیم این رحمت الهی را که شامل حال ما شده بخشی از آن را به دیگران هدیه بدهیم، این تجربیات را به دیگران منتقل کنیم وقتی دیگران هم راهشان را پیدا میکنند احساس میکنی مؤثر هستی و هیچ حسی بالاتر از این حس وجود ندارد که دریک جایی هستی که مؤثر و مفید واقعشدهای بالاترین پاداش برای یک راهنما زمانی است که گل رهایی را از دست آقای مهندس میگیرد و تو به خودت افتخار میکنی که یک نفر را از جهان تاریک اعتیاد به سمت نور و ارزشها بردهای .
ما موجودی هستیم اجتماعی که به هم وابستهایم یکسری ضربالمثلها آمده و ما را از هم جدا کرده است وقتی بخواهی یک لشکر را شکست بدهی باید بین آنها جدایی بیندازی اگر بخواهی یک خانواده را نابود کنی باید بین اعضای آن تفرقه بیندازی تا بتوانی پیروز بشوی برای چه کنگره 60 بین خانوادهها هم محبوبیت ایجاد کرده به دلیل اینکه اطلاعات و هوشیاری خانوادهها را بالابرده است . بهعنوانمثال خانواده حواسش باشد که حتماً باید حداقل یک وعده اعضاء خانواده در شبانهروز در کنار همغذا بخورند، پدر و مادر حواسشان باشد به اینکه فرزند غذایش را جدایی برندارد که در اتاقش میل کند این معنی ندارد علم زندگی میگوید باید خانه و خانواده قانون داشته باشد بچه باید بداند ساعت خواب چه ساعتی است و چه تایمی باید بیدار بشود یک انسان متفکر در علم زندگی هم مسیرها را پیدا میکند و هم اجرا میکند . علم زندگی حتی برای رفتن به منزل و نحوه وارد شدن به خانه دیپلماسی دارد برای رفتن به منزل ابتدا باید تلفنی ورود خود را اعلام کنید حتی نحوه زنگ زدن شما، باید نشاندهنده ورود شما باشد و با ورود سایر اعضاء خانواده و یا یک پستچی باید متفاوت باشد. حتی اگر کلید هم دارید باید زنگ بزنید و بعد کلید را بیندازید و وارد شوید اعضای خانواده وظیفهدارند به استقبال بزرگ خانواده و نانآور خانواده بیایند متأسفانه حتی نحوه برخورد و محبت با یکدیگر را بلد نیستیم . فرزندان خود را بهگونهای بار میآوریم که هیچ احساس مسئولیتی ندارند پدر و مادرها بهگونهای عمل میکنند که انگار مالک فرزند خود هستند و این بچه را اینها متولد کردهاند درصورتیکه این بچه یک عقبهای دارد از قبل بوده، هست و خواهد بود اینکه این فرزند در خانوادهای در آمریکا به دنیا بیاید یا در ایران یا در اروپا همه قانونمند است که علم ما هنوز قادر به کشف آن نشده ولی همه قانونی و در حال اجرا است .
تنها موجودی که با دادوفریاد متولد میشود انسان است به دلیل اینکه روح در جسم حلول پیدا کند ولی در سایر حیوانات اینگونه نیست بعد از تولد بهآرامی و بیسروصدا و در کوتاهترین زمان ممکن نوزاد به دنبال مادر و در پناه او حرکت و به راه خود ادامه میدهد. نباید فکر کنی که پدر خانواده برای کار کردن و خانه اجاره کردن و تهیه ارزاق برای خانواده است. پدر و مادر وقتی فرزندی را میآوردند باید نحوه تربیت آن را بدانند وظایف پدر و مادر نسبت به فرزند و وظایف فرزند نسبت به پدر و مادر را باید بدانند اگر ما به کنگره میآیم باید درجه علم زندگی و شناخت خودمان را بالا ببریم علم زندگی را در اجتماع بهاشتباه به ما یاد ندهند . اگر بخواهیم جامعه خوبی داشته باشیم باید هر یک از ما نسبت به خودمان سهم اجتماعی خودمان را بپذیریم کاری نباید داشته باشیم که چگونه ما را قضاوت میکنند مهم تغییر کردن و حال ما است اینکه من قبلاً چهکاره بودم اصلاً هیچ اهمیتی ندارد به قضاوتی که انسان را از حرکت بازمیدارد اهمیت ندهید برای اینکه همینها بلندگوی نیروهای اهریمنی هستند که شمارا متوقف کنند هرکسی که از این پله بهعنوان تازهوارد پایین آمد احتمال دارد سال دیگر بهعنوان راهنما شال داشته باشد و به دیگران کمک کند برای خود من هم به همینگونه بود. فرق انسانها با همدیگر در عملکرد و اندیشه آنها است. همان وادی نهم یعنی نقطه تحمل ،کسی که نقطه تحمل ندارد مثل بشکه باروت میماند همهچیز را نابود میکند ولی انسان متفکر و متعادل مثل آب روان زلال و آرام است برای رسیدن به روانی آب باید تزکیه و پالایش کرد انسانها یک خصلت بدی که دارند یکچیزی فکر میکنند، یکچیزی میگویند و یکچیزی عمل میکنند بنابراین ما تا علم زندگی و علم شناخت خودمان را یاد نگیریم نمیتوانیم بر زندگی خودمان مسلط بشویم و سروسامان بگیریم .همیشه ببینید در جیب خودتان یا در کیف خودتان چه دارید باید پای خودمان را از حریم خودمان فراتر نگذاریم و اجازه هم ندهیم به حریم ما وارد بشوند کاری که به ما ارتباطی ندارد وارد آن نشویم اگر وارد شدیم یعنی فضولی کردن و دخالت در امور دیگران و این صفت بدی است .

انسانهای در حال سفر سه دسته هستند یک عده خراب هستند و درست سفر نمیکنند اینها الگوهای نامناسب هستند یکسری هم داریم سفرشان خوب است و کارشان را درست انجام میدهند اینها الگوهای مناسب هستند یکسر هم حد وسط هستند یا باید مثل کسانی که درست سفرمی کنند به الگوی مناسب تبدیل بشوند یا به الگوی نامناسب نتیجه اینکه روش کنگره روش الگوی است پس چهبهتر است درست عمل کنیم و به تعادل برسیم . در کنگره 60 هیچ جایگاه بالائی نداریم ما در کنگره هرکدام بهصورت ساختاری مسئولیت داریم و نسبت به این مسئولیتها در یک جایگاهی قرارگرفتهایم با یک نشان ولی نسبت به هم حرفشنوی داریم و همه در یک صف در کنار همدستمان در دست هم قرار دارد همه به هم متصل هستیم و این جایگاه بالاتر همان درون ماست که چقدر خدمتگزار هستیم و چقدر کار درست انجام میدهیم چقدر محبت داریم . درجه ازخودگذشتگی انسان است که او را بالاتر یا پایینتر میبرد در پایان از همه خدمتگزاران تشکر میکنم و امیدوارم که همه ما قدر کنگره را بدانیم کوچکترین کاری که برای ما انجام میدهند تشکر کنیم و بزرگترین محبت احساس کنیم .انشالله همه ما در این را موفق و پیروز باشیم.
تایپ مطلب ،عکس ،ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا راهنما تازه واردین
نمایندگی مسافران نایین
- تعداد بازدید از این مطلب :
151