مشارکت همسفر هما:
وقتی نیرویی از نقطهای کوچک آغاز شود و آرامآرام به نقطه اوج برسد در آن نقطه، تحمل و استقامت شکل میگیرد. به عنوان یک همسفری که مسافری با تخریبهای بسیار دارد، زندگی را با این امید آغاز کردهام که با دستورات و قوانین کنگره ۶۰ پیش بروم به امیدِ رهاییِ مسافری که در آتش اعتیاد غوطهور است. کنگره به من آموخته که تا زمانی که خودِ مسافر نخواهد هیچ تلاشی از سوی من نتیجهای نخواهد داشت. پس باید با صبر، گذر زمان و افزایش نقطه تحمل، این مشکل را به آرامی حل کنم. اعتیاد مانند سرماخوردگی نیست که با آنتیبیوتیک درمان شود. منِ همسفر وقتی میبینم مسافرم هنوز به این آگاهی نرسیده که آیا واقعاً میخواهد زندگی کند یا نه؟ در درونم هزاران سؤال شکل میگیرد. وقتی او نمیداند چرا نباید مصرف کند، من چطور میتوانم این را برایش توضیح دهم؟ من که هرگز خمری را تجربه نکردهام، نمیدانم آن لذتها چگونهاند. هرچقدر هم بگویم این راه، راهی بیبازگشت است، در واقع مانند فردی نابینا هستم که بخواهد زیبایی گل قرمز را برای دیگری توصیف کند. اما وقتی مسافر نمیخواهد بشنود، چرا باید بیهوده تلاش کنم؟ در این لحظههاست که به یاد کنگره و آموزشهای آن میافتم، تا صبر و تحملم را افزایش دهم و به خودم یادآوری کنم که دارم میبینم فرزندم در آتش ویرانگر اعتیاد میسوزد، اما کاری از دستم برنمیآید جز دعا کردن. خدای بزرگ فرموده است: تو دعا کن، اجابتش با من. پس من راضی به رضای خدا هستم، زیرا میدانم باید روزنهای از نور در زندگیِ مسافرم پدیدار شود تا راه رهایی برایش هموار گردد. از سوی دیگر، فتوّت و جوانمردی اجازه نمیدهد مسافرم را رها کنم و بگویم دیگر کاری از دستم برنمیآید. فرزندم، پاره تن من است؛ او در آتش میسوزد و من مادر، این درد را با تمام وجود حس میکنم. تنها پناه من، خدای بزرگ است؛ زیرا امید رهایی در حرکت است نه در ناامیدی و سکون.
مشارکت همسفر فاطمه:
این وادی به نقطه تحمل انسان اشاره کرده است و برای کسانی است که به خویشتن خویش اهمیت میدهند. خویشتن یعنی روح، که خودش ابلاغ میدهد و بر ما واجب است که از سخن به عمل تغییر نموده و حرکت کنیم، به زمین و آسمان نگاه کنیم، به رحمت ماورا ایمان داشته باشیم، بذر خوبی بکاریم و آنگونه کنیم که فرمان است. بذر نیکو یعنی راستگو باشیم، رحمت داشته باشیم و صلح را برافراشته کنیم. بعضی میگویند انسان پاک و شریف است و در دو راه خیر و شر قرار گرفته است اما انسان نیروی بالقوهای دارد که هم رذایل و هم فاضل است انسان جایز الخطا نیست مختار الخطا است. از کلام خدا میفهمیم انسان سر دوراهی قرار گرفته یکی راه فجور و یکی راه تقوا و برای او دو راه قرار داده شده یکی وجدان و عقل و دیگری پیامبران که راه مطلق هستند که یک سری دستورها را دادهاند. من از این وادی یاد گرفتم در مقابل مشکلات نقطه تحمل بالایی داشته باشم و در برابر ناراحتی سکوت کنم تا در هنگام عصبانیت حرفی نزنم که جبرانش برایم سخت باشد. اگر هیچ مشکلی در زندگی رخ نمیداد و همه چیز بر وفق مراد من بود معنی درد و غم را نمیفهمیدم و ادامه زندگی برایم ناممکن بود و حل مشکلات و تاریکیها را تجربه کردن واز روشنایی ها لذت بردن.
مشارکتکنندگان: همسفر هما و همسفر فاطمه رهجویان راهنما همسفر مریم (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر راضیه دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
9