وادی نهم، حامل این پیام است «وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود.» تا قبل از ورود به کنگره و دریافت آموزشهای ناب و کاربردیاش، با کوهی از مشکلات ریزودرشت، دستوپنجه نرم میکردم، اعتیاد مسافرم و تلاش برای رهایی ایشان از دام اعتیاد، بزرگترین چالش زندگیام بود، نه قدرت حل این مشکل را داشتم و نه توان پذیرفتن آن را، آستانه تحمل برایم معنا نداشت، اصلاً نمیتوانستم زیر بار مشکلات طاقت بیاورم و همیشه در حل آنها عاجز و ناتوان بودم. زندگی با یک مصرفکننده مواد برای من که در خانوادهای پرورش یافته بودم که حتی یک نخ سیگار هم مصرف نمیشد، بسیار سخت و طاقتفرسا بود. کارم شده بود گله و شکایت به درگاه خداوند و کسی که واسطه ازدواجم با مسافرم بود را لعنت میکردم؛ اگر در جمع دوستان و خانواده احساس میکردم حقی از من ضایع شده بلافاصله کینه و رنجش به دل میگرفتم، نمیتوانستم طرف مقابلم را ببخشم و همان کینه باعث میشد، ضربههای روحی زیادی بخورم.
هنوز راه مناسبی برای درمان اعتیاد مسافرم پیدا نشده بود که غم ازدستدادن برادر جوانم، تیشه به ریشه زندگیام زد، ضجهها و گریههای بیامان خودم و خانوادهام، روزگارم را تیرهوتار کرده بود، من حمیده بلد نبودم باید در برابر اینهمه غم، اندوه و مشکلات زندگی چهکار کنم! با کوچکترین موضوعی سریع به هم میریختم و پرخاش میکردم، سر به سجده میگذاشتم، گریه میکردم و میگفتم خدایا خودت گفتی که من بندهام را فراموش نمیکنم پس چه شد؟! تا اینکه ورق برگشت و برای من ثابت شد که خداوند بزرگ هیچگاه بندهاش را فراموش نمیکند، راهی برای ما باز کرد و آن راه، قرارگرفتن در مسیر کنگره۶۰ بود. به کمک راهنمایان خود شروع به آموختن جهانبینی کردیم، از اینجا بود که فهمیدم تمام مشکلاتی که سر راه من قرار میگرفت و من قادر به حل آنها نبودم به دلیل ناآگاهی من در حل مسئله بود که آستانه تحملم را پایین آورده و آن را به مرز آشوب رسانده بود، دلیل اینکه در مرگ عزیزانم بیقراری میکردم این بود که راهحلی برای آن نمییافتم تا مرهمی بر دل بیقرارم باشد.
از هر وادی که گذشتم مطالب بسیاری آموختم، از وادی نهم که مبحث این هفته کنگره۶۰ است، یاد گرفتم که برای بالابردن نقطه تحملم، نیاز دارم صبور باشم، تفکر کنم، تجربه کسب کنم و در عوض نقطه تحمل خودم را در مسائل منفی کاهش بدهم. از سیدی «خواست، تقدیرات و تفکرات» استاد امین یاد گرفتم که مشکلات، زحمت خداوند نیستند؛ بلکه رحمت هستند، یاد گرفتم آن چیزی که برای ما اتفاق میافتد طبق خواسته خداوند است یا برای آموزش ما است یا برای مجازات و تنبیه ما؛ یعنی یا یک حرمتشکنی کردیم یا نقض قانون در کائنات انجام دادهایم که شامل قانون مجازات و تنبیه شدیم و خواهان این هستیم که چیز بیشتری متوجه شویم، میخواهیم درک بیشتری پیدا کنیم، میخواهیم معنویت و معرفت بیشتری کسب کنیم که خداوند این اتفاق را سر راه من قرار داده و فرموده است: «بعد از هر سختی، آسانی است و خداوند هیچگاه خلاف وعده عمل نخواهد کرد.» مشکلات و سختیهای زندگی تمامشدنی نیستند، این روزها در غم از دستدادن خواهرزاده عزیزم، به سر میبرم؛ اما احوال درونی این دفعه من با سری قبل، زمین تا آسمان فرق میکند؛ چرا که بعد از آموختن وادی نهم یاد گرفتهام نقطه تحمل خودم را در مقابل مشکلات، بالا ببرم و این امر، میسر نمیشود مگر با گذشت زمان و تکرار.
جهان بر پایه اضداد بنا شده است و تا جداییها را تجربه نکنم، قدرکنار هم بودن را نمیدانم. خدا را شکر اینقدر در این زمینه موفق بودهام که توانستهام با آموزشهایی که در کنگره کسب کردهام گامی هرچند کوچک، در جهت تسکین دردهای روحی اطرافیانم بردارم و همه اینها را مدیون کنگره۶۰، آقای مهندس، خانواده گرانقدرشان و راهنمای خود هستم که اگر آموزشها و راهنماییهای این بزرگواران نبود خدا میداند که حالا چه وضعیت اسفناکی داشتم! از خدای بزرگ برای تمامی این افراد و همه خدمتگزاران کنگره که در جهت رسیدن ما به تعادل، حال خوش و زندگی بهتر، سعی و تلاش میکنند، سلامتی و موفقیت روزافزون خواهانم.
نویسنده: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ویراستاری: رابط خبری همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
27