English Version
This Site Is Available In English

خدمت کردن زیباترین عبادت است

خدمت کردن زیباترین عبادت است

دلنوشته همسفر دنیا راهنما تازه‌واردین
دلم پر از شور و شوق شکر است. اولین‌بار است که چنین حس ناب و خالصی را تجربه می‌کنم؛ شکری از عمق دل برای مسیری که روزی با ترس، تردید و ناامیدی آغاز شد و امروز به نوری تبدیل شده که می‌توانم آن را با دیگران قسمت کنم. یاد روزهای اول می‌افتم، زمانی که در تاریکی ناامیدی قدم می‌زدم و کنگره دستم را گرفت و به من زندگی کردن را آموخت. یادم داد قدر نعمت‌هایی را که خداوند به من داده بدانم و حسرت گذشته یا نداشته‌ها را نخورم. کنگره به من آموخت همسفر بودن، مادری کردن و عشق ورزیدن را. فهمیدم که محبت، ایمان و عمل سالم می‌تواند معجزه‌های بزرگی بیافریند و حالا، افتخاری نصیبم شده تا به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین، صدایی باشم برای کسانی که تازه پا در این مسیر گذاشته‌اند. می‌دانم چه احساسی دارند، می‌دانم نگاهشان پر از سؤال است و ناامیدی و ترس در دلشان خانه کرده، اما این‌بار من، نه از روی دانایی، بلکه از روی عشق پاسخ خواهم داد. راهی که با عشق آغاز شد، با خدمت زیباتر می‌شود. من خدمت را ادامه‌ همان عشق می‌دانم؛ عشقی که کنگره به من آموخت. عشقی که باید با تمام وجود درک و لمسش کرد. شکر، شکر، شکر برای لحظه‌ای که خداوند اجازه داد در مسیر رهایی خدمتی کنم؛ برای خودم و برای دیگران. امیدوارم بتوانم با عشق‌ورزیدن به کنگره، چراغ راهم را روشن‌تر کنم تا در مسیر خدمت، بی‌منت و عاشقانه پیش بروم.

دلنوشته همسفر اکرم راهنما تازه‌واردین
گاهی در زندگی، لحظه‌هایی فرا می‌رسد که قلب آدم از شدت شکرگزاری می‌لرزد؛ لحظه‌هایی که می‌فهمی راهی که آمده‌ای، فقط یک مسیر بیرونی نبوده؛ بلکه سفری از تاریکی دل به روشنایی عشق است. من اکرم همسفری بودم که روزی با دلی پر از تردید و ذهنی آشفته وارد کنگره‌۶۰ شدم. روزهایی را به یاد دارم که چشمانم از نگرانی پر بود و قلبم دنبال نشانه‌ای از امید می‌گشت و چه زیبا بود که در این مکان مقدس، در آغوش عشق و آموزش کم‌کم آرام گرفتم، فهمیدم و ریشه‌هایم را در خاک ایمان کاشتم. با گذشت زمان، از یک تازه‌وارد پر از سؤال، تبدیل به خدمتگزاری کوچک در جایگاه راهنمای تازه‌واردین با اتیکت "انتصابی" شدم جایی‌که برایم سرشار از تجربه‌های ناب بود؛ هر تازه‌واردی که وارد کنگره۶۰ می‌شد، چشمانش پر از اضطراب بود و من در نگاهش گذشته‌ خود را می‌دیدم. در آن روزها یاد گرفتم عشق، یعنی گوش دادن، صبر یعنی درک، و خدمت یعنی لبخند زدن بدون انتظار. هر لبخند تازه‌وارد، هر اشک آرامش، پاداشی بود که دلم را سرشار از نور می‌کرد. اکنون در مرحله‌ای تازه از خدمت ایستاده‌ام با شالی بردوش؛ اما دلی پر از تواضع و سپاس. شال برای من فقط یک نشانه نیست، یک یادآوری است؛ یادآوری تمام روزهایی که با عشق خدمت کردم، یادآوری اشک‌ها، لبخندها و رشدهایی که در مسیر آموزش تجربه کردم. وقتی آقای مهندس شال را بر دوشم گذاشت اشک از چشمانم جاری شد نه از غرور؛ بلکه از شکرگزاری عمیق به خالق مهربانم است که اجازه داد از دل تاریکی، نوری کوچک برای دیگران باشم. خدایا شکرت که در مسیر عشق، مرا لایق خدمت دانستی، که از دختری خسته و سردرگم، انسانی ساختی که امروز می‌خواهد با تمام وجودش عشق بورزد. شکرت که به من آموختی "خدمت" زیباترین عبادت است. در مسیر کنگره‌۶۰ یاد گرفتم زندگی فقط زیستن نیست بلکه رشد، فهم و حرکت به‌سوی روشنایی است.

دلنوشته همسفر نگار راهنما تازه‌واردین
اول از همه از خدای خودم سپاسگزارم که بنده را لایق دانست تا در این مسیر سبز قدم بگذارم و بتوانم بذری از امید در دل همسفرانی که روزی هم‌درد بودیم، بکارم.
هرچه فکر کردم، کلامی پیدا نکردم که در وصف حالم باشد. به‌راستی چگونه می‌شود این جایگاه را توصیف کرد؟ من همسفری بودم که با کوله‌باری از ناامیدی و حال خراب وارد کنگره شدم. وقتی وارد لژیون تازه‌واردین شدم، شخصی با آغوشی گرم و سراسر عشق و محبت مرا در آغوش گرفت. آن‌قدر حرف‌هایش به دلم نشست و بوی امید می‌داد که مرا جذب کنگره کرد. خدا را شکر می‌کنم که نزدیک به ۳  سال است در کنگره ماندگار شده‌ام و مشغول آموزش گرفتن هستم. فراموش شد تمام دردهایی که روزی فکر می‌کردم درمان ندارد، و خدا را شکر به حال خوب رسیدم. حالا قرار است دین خودم را با خدمت‌کردن به انسان‌هایی که مثل خودم روزی غرق در ناامیدی بودند، ادا کنم. در کنگره آموختم که: «دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند.» در آخر، سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای خوبم همسفر حمیرا که واقعاً برای من زحمت بسیاری کشیدند. من تا ابد مدیون مهر و محبت ایشان هستم و اگر امروز شال راهنمای تازه‌واردین دریافت کرده‌ام، همه به‌خاطر لطف، محبت و آموزش‌های ایشان بوده است. ان‌شاءالله زندگیشان همیشه غرق در نور و آرامش باشد، و امیدوارم بتوانم در این مسیر، خدمتی عاشقانه و خالصانه انجام دهم.

ویرایش: واحد سایت
نویسندگان: راهنمایان تازه‌واردین همسفر دنیا، همسفر اکرم، همسفر نگار
ارسال: همسفر اعظم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .