English Version
This Site Is Available In English

تنها سرمایه عاشق، بخشش است

تنها سرمایه عاشق، بخشش است

نهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی حر، به استادی پهلوان محترم مسافر امیرحسین، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه " وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسید نقطه تحمل پیدا می‌شود" روز شنبه دهم آبان ماه 1404 ساعت 16:45 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان امیر حسین هستم یک مسافر، خدا را شکر می‌گویم که امروز در این مکان در خدمت دوستان با محبتم قرار گرفته‌ام. از آقای مهندس، اساتیدشان و خانواده محترم ایشان صمیمانه تشکر می‌کنم. از نگهبان جلسه، دبیر عزیز، پهلوان عیسی، ایجنت محترم آقا اقبال و همه عزیزان خدمتگزار کمال تشکر را دارم.
دستور جلسه امروز وادی نهم است(وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود).الگوی ما جناب مهندس است. مصرف آقای مهندس ۵ گرم تریاک خوراکی بود. ۵ ماه طول کشید مصرف ایشان به ۱ گرم رسید و به نقطه‌ای رسید که در ۲۴ ساعت ۱ گرم مصرف می‌کرد. این نقطه تحمل آقای مهندس بود. دستور جلسه هفته گذشته DST.OT بود و این دستور جلسه به من بخشش را یاد داد. تمام دریافتی های من این بود که توانستم ببخشم. روزهای اول ۷.۵ سی‌سی شربت استفاده می‌کردم و هر پله را که کم می‌کردم حالم بهتر می‌شد. آدامس نیکوتین را که جایگزین سیگار کردم، باز هم حالم بهتر شد. از دارایی و پول خودم بخشیدم، باز هم حالم خیلی بهتر شد. آدم‌های بیرون را بخشیدم دیدم که حال بهتری را تجربه می‌کنم.

استاد سردار در خطابه سوم وادی چهاردهم می‌گوید: من از اینکه نتوانستم مفهوم واقعی عشق را به دیگران بیاموزم بسیار تا بسیار متاسفم، ناراحت نیستم. چون جهان در حرکت است‌. آنچه که باید در این حلقه عشق و محبت باقی بماند و از خود زایشی داشته باشد انتخاب می‌کند. جهان در حرکت است و آنچه که باید در این حلقه عشق و محبت بماند باید زایشی داشته باشد. تک تک ما انتخاب شده هستیم. جمعیت کره زمین ۸ میلیارد است. هستی ما را پذیرفته است ولی ما خودمان را هنوز نپذیرفته‌ایم. آن کسی که می‌خواهد دائم رئیس جمهور بماند، آن کسی که می‌خواهد دائم رهبر بماند، دست به کشته و کشتار می‌زند. می‌خواهد جهان را ثابت نگه دارد. مادری که می‌خواهد فرزندش را برای خود نگه دارد. می‌خواهد جهان را ثابت نگه دارد. من هیچ چیز را نمی‌توانم ثابت نگه دارم. من موی سر خودم را هم نمی‌توانم ثابت نگه دارم، زیرا جهان آفرینش در حرکت است و آنچه که در این حلقه عشق بخواهد زایشی داشته باشد انتخاب می‌کند. آنقدر این موضوع بزرگ است که هزاران سال به دنبال هم می‌آییم و این دشواری ها را متحمل می‌شویم تا ذره ای از آن اقیانوس را به یکدیگر برسانیم.

خوشا به حال آن کسانی که می‌دهند و به دنبال باز پس پس گرفتن نیستند. یک اشتباهی که پیش آمده بود در گذشته همه در گوگل سرچ می‌کردند که اعتیاد چیست؟ گوگل هم جواب میداد که خو گرفتن و عادت کردن است. شخصی به نام مهندس حسین دژاکام آمد و روی آن یک خط بطلان کشید. خو گرفتن و عادت کردن برای کبوتر بازی است. برای قمار بازی است. همین اشتباه باز هم تکرار می‌شود. شخص می‌گوید من باید وضعیت مالی‌ام آنقدر خوب شود تا بتوانم به انسان‌ها کمک کنم. یک سفر اولی وقتی که به پله آخر می‌رسد مصرف روزانه او یک وعده می‌شود. باید آن یک وعده را ببخشد تا حال خوب را تجربه کند. وقتی که می‌گوید خوشا به حال آن کس که می‌دهد و دنبال بازپس گرفتن نیست، کلی نکته پشت این سخن نهفته است. آن بنایی که می‌خواهد آجر دیگری را بگیرد، باید دستش را خالی کند.

یک نفر نزد یک شیخی رفت و گفت بهشت و جهنم را به من نشان بده. دو تا درب در کنار هم بود. داخل جهنم که رفتند دیدند، یک میز است که دور آن چند نفر نشسته‌اند که ضعیف و لاغر بودند. قاشق رو پر می‌کردند و وقتی که می‌خواستند بخورند به دهانشان نمی‌رسید. بعد شیخ گفت به بهشت برویم. رفتند داخل دیدند بهشت هم مثل جهنم است ولی با این تفاوت که آدم‌هایی که دور میز نشسته‌اند خیلی سرحال و سلامت هستند. چون قاشق را پر می‌کنند و به دهان فردی که کنارشان است می‌گذارند. برای عاشق تنها سرمایه‌ای که وجود دارد بخشش است. آنگاه خواهید دید در ژرفای محبت غوطه ور بودن، یعنی رسیدن به حق. یعنی توحید.

شعر از فاضل نظری است که می‌گوید:
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است

مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...

ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت‌های من از عشق ازین دست اعترافات است

میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است

اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...

و کلام آخر ...

خدا هم با آن همه بخشندگی، اگر بخشنده نبود خدا نبود تشکر می‌کنم که به صحبت‌های من گوش کردید

رهایی مسافر علی رهجوی راهنمای محترم مسافر احمد

رهایی مسافر علیرضا رهجوی راهنمای محترم مسافر رضا

کسب جایگاه نشان در بی‌نشانی راهنمای محترم مسافر احمد

تایپ/ویراستاری: مسافر مهدی

عکس: مرزبان مسافر مرتضی

بارگذاری: مسافر سعید

مرزبان کشیک: مسافر رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .