به نام قدرت مطلق « الله »
نهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ در نمایندگی پرستار ویژه مسافران و همسفران با استادی:راهنمای محترم مسافر مسعود، نگهبانی : مسافر محسن و دبیری: مسافر عبدالرضا با دستور جلسه « وادی نهم و تاثیر آن روی من » در روز شنبه دهم آبان ماه 1404 رأس ساعت 17 برگزار گردید.
سلام دوستان مسعود هستم، یک مسافر.

خداوند بزرگ را برای بار دیگر شکرگزارم که این فرصت را به من عطا کرد تا در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش بگیرم و خدمت کنم.
در آغاز سخنم، فرارسیدن روز نویسنده را به بنیانگذار کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام، و به همه اعضای محترم کنگره تبریک عرض میکنم. خوشحال و سپاسگزاریم که در زمانی زندگی میکنیم که سایه پرمهر آقای مهندس بر سر ماست و میتوانیم از دانش، قلم و اندیشه ایشان بهرهمند شویم. قلمی که با آن ما را از تاریکیها بیرون کشید و به زبانی سخن گفت که برای ما قابل فهم بود؛ زبانی که به ما آموخت چگونه از دل تاریکیها راهی به سوی روشنایی بیابیم.
خدا را شکر که آقای مهندس هستند و این آموزشهای ارزشمند را در اختیار ما قرار میدهند.
دستور جلسه امروز «وادی نهم و تأثیر آن بر من» است.
در وادی نهم گفته میشود که نیروی درون انسان همچون نیروی کلسیم از نقطهای آغاز میشود و به تدریج بالا میرود تا در نهایت به نقطهای میرسد که بالاترین درجه تحمل را در انسان ایجاد میکند.
در ابتدای وادی آمده است که:
«این پیام برای کسانی است که به دنیای جدید قدم نهادهاند و باید برای خویشتن خویش تفکر کنند.»
از همینجا مشخص میشود که برای حرکت در این مسیر، لازم و واجب است که از نقطه سکون به حرکت درآییم. همانطور که آقای مهندس فرمودند، کسانی میتوانند وارد وادی نهم شوند که وادی هشتم را بهخوبی درک و اجرا کرده باشند.
امروز بسیار به این موضوع فکر میکردم. هر یک از ما پیش از ورود به کنگره، در دنیایی زندگی میکردیم که شاید آن را دنیای ناامیدی بتوان نامید. من نیز زمانی وارد کنگره شدم که احساس میکردم به آخر خط رسیدهام. دنیایی تاریک، پر از مشکلات و ناامیدی، و دیواری بلندتر از ناامیدی در برابر من بود.
اما با ورود به کنگره، گویی دروازهای به دنیایی تازه گشوده شد. هنوز روز اول را به یاد دارم؛ روزی که وارد کنگره شدم و مشاوره گرفتم. دستور جلسه همان روز نیز وادی نهم بود. از همان لحظه احساس کردم نوری تازه در زندگیام دمیده است؛ نوری که سالها از آن محروم بودم، زیرا خود را پشت دیوارهای ترس، ناآگاهی و سرزنش دیگران پنهان کرده بودم.
پیش از کنگره، همیشه مشکلاتم را به گردن دیگران میانداختم، اما در این مسیر آموختم که ریشه بسیاری از دشواریهای زندگی درون خود من است.
وقتی امروز به تازهواردان نگاه میکنم، خودم را در وجودشان میبینم. به یاد میآورم که چطور در آغاز سفر اول، وقتی فهمیدم باید پلهها را یکییکی طی کنم، صبر و تحمل را آموختم. دیگر نمیتوانستم از پله اول یکباره به پله آخر برسم. یاد گرفتم که باید آرام، با ایمان و پشتکار پیش بروم.
در ادامه وادی نهم، از دانهای باارزش سخن گفته میشود. هر مسافرِ سفر اول همچون بذری است که در زمین کنگره کاشته میشود. او با دانش و آگاهی که از آموزشها دریافت میکند، شروع به رشد میکند و نهتنها از بند اعتیاد رها میشود، بلکه بسیاری از جنبههای زندگیاش نیز سامان مییابد.
من واقعاً زندگیام را از دست داده بودم، اما وقتی به رهایی رسیدم، فهمیدم که همه سختیهای سفر اول ارزشش را داشت. با ورود به سفر دوم، دریافتم که مسیر هنوز ادامه دارد. در این مرحله باید بیشتر بر روی خودم کار کنم و شرایط زندگیام را بهبود بخشم.
در وادی نهم آمده است که:
«به انسان اختیار داده شده است، و بسیاری از مشکلات نتیجه نافرمانیهای اوست.»
من فهمیدم مشکلات من یکباره به وجود نیامدهاند، بلکه حاصل سالها اشتباه، نافرمانی و دوری از مسیر درست بودهاند. با تفکر و اندیشه صحیح میتوان یکییکی گرهها را باز کرد. همانطور که آقای مهندس میفرمایند:
«ما به این دنیا آمدهایم تا کلید حل مسائل خود را پیدا کنیم.»
خوشا به حال ما که در کنگره ۶۰ با زبانی ساده و قابلفهم آموزش میبینیم؛ زبانی که مفاهیم عمیق و الهی را به زندگی ما پیوند میزند.
اجازه دهید اشارهای هم به گلریزان امسال داشته باشم. تصاویر و فیلمهایی که از ساختوسازهای کنگره پخش شد برایم بسیار جالب و الهامبخش بود. یاد روزهایی افتادم که شعبه ما کوچک و ساده بود و در دوران مرزبانی ما، با همت اعضای پرتلاش و حمایت مالی همسفران و مسافران، ساختمانی زیبا و مستحکم ساخته شد.
بهیاد دارم که زمانی که وارد کنگره شدم، ساختمانی محقر و قدیمی وجود داشت، اما امروز به لطف تلاش اعضا و زحمات پیشکسوتان، سقفی استوار و محیطی آرام داریم. این مکان نتیجه دسترنج و عشق نسلهای مختلف کنگره است و امانتی است که باید از آن به بهترین شکل پاسداری کنیم.
هفته گذشته نیز خوشبختانه شعبه ما توفیق داشت که پنج نفر از اعضا به مقام پهلوانی در کنگره دست یابند. یادم میآید در سال ۱۳۹۶ که وارد کنگره شدم، آقای فرخی پرچمدار لژیون مالی بودند و آن زمان هنوز لژیون مالی به شکل امروزی سازماندهی نشده بود. ایشان و دوستانشان مانند آقای حسین خواجه، رحمت، سعید، جلال و مصطفی با عشق و مسئولیتپذیری پرچم خدمت را بالا نگه داشتند.
امروز من نیز سعی میکنم این مسیر را ادامه دهم و امیدوارم در سال مالی جدید، بتوانیم با تلاش و همدلی اعضای شعبه پرستار، گامهای مؤثری در جهت رشد مالی و معنوی کنگره برداریم.
کنگره ۶۰، بهویژه در بخش مالی، نهادی شفاف و سالم است. همانگونه که گفته میشود، سیستم مالی آن همچون آکواریومی شفاف است که در آن میتوان جریان ورودی و خروجی را بهروشنی مشاهده کرد.
در پایان، از همه شما عزیزان تشکر میکنم و از صحبتهای هر یک از شما بهرهمند خواهم شد.
برای همهتان آرزوی سلامتی، آرامش و رهایی دارم.
تایپ و عکس : مسافر مهدی از لژیون دهم
بارگزاری : مسافر دانیال از لژیون دوازدهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
29